دوشنبه 5 آذر 1403

مثل دندانه‌های شانه‌

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
مثل دندانه‌های شانه‌

ماه رمضان ماه همه است. فرقی ندارد برای خدا، تو کیستی؟ همین که می آیی به مهمانی، سر سفره رمضانی جایی هست برای هر انسانی. مردم برای خدا مثل دندانه‌های شانه اند...

واعلم انک للراجی بموضع اجاب وللملهوفین بمرصد اغاث / به خوبی می دانم که تو برای قبول کردن انسان امیدوار آماده‌ای و برای فریادرسی اندوهگینان آماده فریادرسی هستی (بخشی از دعای ابوحمزه)

پرونده خبرآنلاین در روز ششم ماه مبارک رمضان را با دو روایت رمضانی از بیان امام موسی صدر و آیت الله مجتبی تهرانی سپری می کنیم.

مردم همچون دندانه‌های شانه در برابر خداوند مساوی‌اند/ بخشی از تفسیر سوره توحید در بیان امام موسی صدر

ما انسان‌ها برخی از انواع خوراکی را بیشتر دوست داریم، زیرا بدان نیازمندتریم. برخی از پوشاک‌ها را دوست داریم، چون به آنها نیاز داریم. برخی میوه‌ها را بیشتر می‌پسندیم، چون محتاج آنها هستیم. اما خداوند از هر چیزی بی‌نیاز است. هر خوراک و پوشاک و نوشیدنی و کوه و رود و خانه‌ای برای خدا یکسان است. هم مکان‌ها و زمان‌ها برای خدا یکی هستند. از این تحلیل می‌فهمیم که همه چیز، هر مکان و زمان و شخصی، در برابر خداوند یکسان است و هیچ کس را بر دیگری و هیچ مکانی را بر مکان دیگر و هیچ زمانی را بر زمان دیگر برتری نیست. خداوند در برخی اشیا اسباب و نشانه‌هایی قرار داده و آنها را رمز دانسته است، مانند کعبه و روز جمعه و ماه رمضان و غیر اینها. ما نیز برای برخی اماکن یا روزها اعتبار و ویژگی خاصی قائل هستیم، مثل روز استقلال یا پرچم. اعتبار پرچم از قانون است، نه اینکه ذاتا احترامی دارد. پول نیز کاغذی است مثل دیگر کاغذها، اما به اعتبار حاکم و قانون و قدرت قانون این اوراق ارزش یافته است و همچون دیگر کاغذها نیست. به اینجا رسیدیم که هم اشیا و زمان‌ها و مکان‌ها و حالات برای خداوند مساوی‌اند. نکت اساسی این است که در مجموع بشری هیچ کس بر دیگری برتری ندارد، مگر به علم و تقوا.

مردم همچون دندانه‌های شانه در برابر خداوند مساوی‌اند. کسی با خداوند خویشاوند نیست و هیچ کس، چنان که یهود می‌گوید، از اولیای خداوند نیست: «قل یا أیها الذین هادوا ان زعمتم أنکم أولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین» خداوند در این آیه می‌خواهد این اندیشه را رد کند که کسانی اولیای خداوند هستند. نتیجه این است که خداوند اولیایی یا مردمانی ندارد که برگزید خداوند باشند. دلیل این مسئله هم این است که اگر گناه کنید خداوند عذابتان می‌کند و اگر اولیا یا خویشان خداوند بودید، عذاب نمی‌شدید. هیچ طبقه‌ای برتر از طبق دیگر نیست. این تفکر طبقاتی در هند، که عده‌ای نجس‌اند، و نیز در اروپای قرون وسطا یا به طور کلی این تفکر که طبقه‌ای از مردم به خداوند نزدیک‌تر و بالاتر از قانون‌اند و طبقه‌ای دیگر از خداوند دورتر و زیر سلط قانون هستند، از بنیان نادرست است. بنابراین، «و أن لیس للانسان الا ما سعی و أن سعیه سوف یری» پس هم آدمیان در یک خط قرار دارند و کسی به سوی خدا پیش نمی‌رود، مگر به انداز عملی که انجام داده است.

خداوند اراده نکرده که گروهی عقب مانده باشند و گروهی پیشرفت کنند!

همین مسئله درباره شرایط نظام‌ها نیز صادق است؛ ملتی فقیر و ملتی عقب‌افتاده و ملتی جاهل و ملتی عالم و ملتی پیروز است. آیا خداوند پیروزی را به شرقیان اختصاص داده است؟ آیا خداوند شرق را در برابر غرب برگزیده است؟ آیا خداوند اراده کرده است گروهی عقب‌افتاده باشند و گروهی دیگر پیشرفته؟ حاشا که چنین باشد. خداوند بالاتر از این سخنان است. خداوند نسبت به هم حالات یگانه است. به هر جایی که برسیم: «فبما کسبت أیدیکم» یعنی جهل و عقب‌ماندگی و فقر و گرسنگی و خواری نتیج اعمال افراد جامعه است و هر پیشرفت و موفقیت و دانش و کمالی نتیج کار خودمان است: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم»؛ «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت أیدی الناس» پس سعادت و بدبختی اجتماع و فقر و بیماری و جهل و شکست و پیروزی و دانش و فرهنگ و هر اتفاقی در جامعه، نتیج مستقیم اعمال خودمان است و اگر ما چیزی را نخواهیم، هرگز بر ما تحمیل نخواهد شد.

این معنای توحید است و آن را احدیت و صمدیت و نسب نداشتن خداوند گرفته‌ایم. خداوند نمی‌خواهد مردمی را بر دیگر مردمان برتری دهد، مگر آنکه خود بخواهند؛ اگر پیشرفت خواستند، پیشرفت می‌کنند، و اگر عقب‌ماندگی خواستند، عقب خواهند ماند. این معنا از توحید روحی واقع‌بینی آدمی را تقویت و او را فعال‌تر می‌کند تا بداند به هر جا که رسد، نتیج اعمال و اقدامات خودش است، بنابراین، جوامع عقب‌مانده، چه دانسته و چه ندانسته، خود این‌گونه خواسته‌اند و جوامع پیشرفته خود جامع خود را ساخته‌اند. خداوند یکتاست و نسبتی با مکان و زمان و شیئی ندارد.

در عالم وجود سعد و نحس نیست، ما حیوان نحس مانند بز یا سعد مانند گوسفند نداریم. مؤمنان، توجه کنید که بز در نزد برخی نحس و گوسفند نزد دیگرانی سعد است، هیچ تفاوتی میان کوز پر و خالی نیست. روزهای 13 و 27 و 25 و روز عصر چهارشنبه هیچ فرقی ندارد. تفأل هست، اما تفأل به خیر که راهی است به سوی پیشرفت و فعال کردن آدمی. اما تطیر نداریم و چنین مسئله‌ای در اسلام نیست. پیامبر فرموده‌اند: «رفع عن أمتی تسع:... الطیر» تطیر به معنای بدبینی است و اشیا گناهی مرتکب نمی‌شوند و سعد و نحس میان آنها نیست. اشیای مختلف تنها در خواص طبیعی و علمی با هم تفاوت دارند. بدین‌سان می‌بینیم که احدیت و صمدیت خداوند از معنای انتزاعی خود درمی‌گذرند و به درون زندگی ما راه می‌یابند. ما در عالم اسباب و در جهانی عقلانی به سر می‌بریم که هم هستی برای ما خلق شده است: «هو الذی خلق لکم ما فی الأرض جمیعا» و «و سخر لکم اللیل و النهار و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بأمره» همه چیز برای ماست و کلیدی دارد، و کلید اشیا علم است و عمل. باید تلاش کنیم تا به آنچه می‌خواهیم برسیم. در غیر این صورت، به اهدافمان نخواهیم رسید.

پس، همه چیز و همه کس و هم زمان‌ها و هم مکان‌ها و هم حالت‌ها در برابر خداوند مساوی‌اند و در میان آنها سعد و نحس و دور و نزدیک وجود ندارد، مگر به اندازه‌ای که برای آن تلاش می‌کنیم. نمی‌توانیم برای پیشرفت به تاریخ یا اجداد خود تکیه کنیم. حضرت محمد به دخترش، فاطم زهرا، می‌گوید: «انی لا أغنی عنک من الله شیئا» آیا باید به خانواده و خویشان خود بنازیم؟ آیا باید به سفیدپوست بودن افتخار کنیم؟ چه تفاوتی میان سفید و سیاه در نزد خداوند هست؟ مفهوم احدیت تفاوت نژادی میان سفید و سیاه را رد می‌کند. پس با تأمل در مفهوم احدیت و صمدیت درمی‌یابیم که نژادپرستی ناپذیرفتنی است.

«قل هو الله» جامع هم کمالات و اسماء حسنی و امثال علیاست. او احد و صمد است که نه زاده شده و نه می‌زاید. برای او همتایی نیست. این معنا از خداوند اصل و اساس است. او ما را آفریده و راه ما به سوی اوست و هر که، در هر زمان و مکان و شرایطی، خود تلاش کند، مقرب او خواهد شد: «ان أکرمکم عندالله أتقاکم» هیچ کس بر دیگری برتری ندارد، مگر در تقوا و جهاد و عمل و دانش، چنان که قرآن این چهار مورد را صراحتا ذکر می‌کند. این معنای «قل هو الله أحد» است. این سوره را مخلصانه با زبان و قلب و عقل می‌خوانیم و با آن حقیقتا زندگی می‌کنیم تا احساس اعتماد به نفس را در ما تقویت کند و اعتماد به نفس به این معنا اعتماد به خداوند است. ما فقط بر اعمال خود تکیه می‌کنیم و خدا را از رگ گردن به خود نزدیک‌تر می‌دانیم. مسائلی که گفتم اندکی از معنای «قل هو الله أحد» است که تصویری از خداوند برای ما ترسیم می‌کند؛ تصویری که باید بدان معتقد باشیم و با عقل و دل بشناسیم و آن را در زندگی عادی خود وارد کنیم.

چهار گام دعای انسان پیش خدا / درس های ماه رمضان آیت الله آقا مجتبی تهرانی

گام نخست: دعا برای اصلاح نفس خویش

یک روایت از امام صادق (صلوات‌الله‌علیه) است که ایشان فرمودند: «کان أبی رضی الله عنه یقول فی دعائه»؛ یعنی امام باقر (علیه السلام) در دعاهایی که ایشان می کردند، این جملات را می‌فرمودند. ببینید حضرت دعایشان را از کجا شروع می کنند؛ اینها همه جنبه آموزشی دارد: «رب أصلح لی نفسی فانها أهم الأنفس الی»؛ پروردگارا، جانم را اصلاح فرما! ببینید برای چه چیزی دعا می فرماید. برای اصلاح نفس خودشان. یعنی در دعاهایتان همه‌اش دنبال مسائل مادی نباشید. گرچه انسان وقتی در بستر طبیعت و مادیت قرار می گیرد، یک نوع تعلق به مادیت پیدا می کند و گرفتاری های مادی در نظرش جلوه می کند و همیشه پیش چشمش مجسم است. لذا وقتی هم می خواهد دعا کند، سراغ همان امور مادی می رود.

اما حضرت در اینجا می فرماید خدایا نفسم را اصلاح فرما؛ این اصلاح نفس اعم است از مسأله ملکات رذیله و آن مسائلی که در درون انسان می گذرد که باعث می شود که از مسیر انسانیت و الهیت منحرف شود. پس جمله اول دعای حضرت این بود که «رب أصلح لی نفسی»؛ چرا؟ دلیل آن را هم می فرماید: «فانها أهم الأنفس الی»؛ زیرا جان من مهمترین جان‌ها برای خود من است. یعنی، اینکه من نفسم را از ملکات رذیله اصلاح کنم، بدون تعارف اهمیتش برای من بیشتر است تا اصلاح نفس شما؛ چون در بحث اصلاح نفس، جان من پیش خودم عزیزتر از جان دیگران است.

گام دوم: دعا برای اطلاح ذریه

جمله دوم دعای امام باقر (علیه‌السلام) این است: «رب أصلح لی ذریتی فانهم یدی و عضدی»؛ حضرت می آیند سراغ ذریه‌شان که عبارت از کسانی است که به حسب ظاهر از نظر وجودی، از ایشان در این عالم ماده نشأت می گیرند، الی‌یوم‌القیامه. ذریه معنایش این است، نه فقط پسر و پسر پسر و دختر پسر انسان. میراث انسان عبارت از اولاد انسان است. میراث حقیقی، اولاد است؛ پول و مال و اینها نیست. چرا؟ چون اولاد دنباله وجودی من در این عالم است. در روایت هم این معنا را داریم که میراث حقیقی من ذراری من هستند. چون آنها دنباله وجودی من در این عالم هستند. لذا انسان که می میرد و از این نشئه کوچ می کند، انقطاع کلی ندارد.

حضرت می فرماید «رب أصلح لی ذریتی فانهم یدی و عضدی»؛ یعنی اینها دست و بازوی من هستند که برای من کار می کنند. در روایت دارد وقتی که شخص فوت کرد، بعد از او کار خیری را که از فرزندان و ذراری او صادر می شود، خیرش به او که در آن نشئه است هم می رسد. کار خوبی که ذریه من می‌کند، مثل این است که خودم آن کار را با دست و با بازویم کردم. اینکه حضرت می فرماید «فانهم یدی و عضدی»، یک‌وقت خیال کنید که حضرت می‌خواهد بفرماید اینها تا من زنده هستم، مثلا بیل دستشان می گیرند و دنبال من می آیند و زمین را شخم می زنند و برای من کار می کنند و...! یک‌وقت اشتباه برداشت نشود. حضرات ائمه (علیهم‌السلام) اینگونه صحبت نمی کنند. بلکه حضرت اصلاح آن‌ها را میخواهد و معنای اصلاح هم که همان اول معلوم شد.

گام سوم: دعا برای اصلاح خاندان و خانواده

دعای سوم حضرت این‌طور است: «رب و أصلح لی أهل بیتی فانهم لحمی و دمی»؛ پروردگارا، خاندان من را اصلاح فرما! چرا؟ چون آنها گوشت و خون من هستند. این‌ها همه گویای همان حقیقتی است که من عرض کردم. یعنی می‌خواهند بفرمایند این‌ها از یک شجره وجودی نشأت می‌گیرند.

گام چهارم: دعا برای اصلاح برادران و خواهران ایمانی

جمله چهارم دعای حضرت این است: «رب أصلح لی جماع اخوتی و أخواتی و محبتی»؛ خدایا اصلاح کن گروه برادران و خواهران و دوست‌داران مرا! چرا؟ چون «فان صلاحهم صلاحی». زیرا صلاح آنها، صلاح من است. این‌طور نیست که من بیگانه با دیگران باشم.

اینجا چه بسا یک نوع ترتیب هم از این روایت به دست بیاید و آن اینکه اول خودم، بعد ذریه ام، بعد اهل بیتم، و بعد هم می آید سراغ جماعت خواهرها و برادرها. چه‌بسا فراز سوم دعا که حضرت برای اهل بیتشان دعا کردند، خواهر و برادر نسبی را هم شامل شود. لذا چه‌بسا این خواهرها و برادرهایی که در فراز چهارم دعا مطرح فرموده است، عبارت از برادران ایمانی و خواهران ایمانی باشد. چون پیوندها مختلف است؛ بعضی پیوندها، پیوندهای روحی است که عبارت از پیوند ایمانی است؛ «انما المؤمنون اخو». این اخوت، اخوت نسبی و پیوند جسمی نیست؛ پیوند روحی است. بنابر این در این روایت امام صادق (علیه‌السلام) فرمود پدر من وقتی می خواست دعا کند، این گونه دعا میکرد؛ آن هم راجع به امور معنوی که اولین دعایشان هم اصلاح نفس بود.

/6262

کد خبر 1382815
مثل دندانه‌های شانه‌ 2
مثل دندانه‌های شانه‌ 3
مثل دندانه‌های شانه‌ 4