محتوای تعالیبخش، معلمان رسالتمحور و عزم جدی، خلاء موجود برای تربیت نسلی مهدوی
آموزش و پرورش با فاصله گرفتن معنادار از اندیشههای اسلامی، نمیتواند مدعی تجلیل و تکریم از معلمانی باشد که در رأس آنان شخصیتی همانند شهید علامه مرتضی مطهری قرار دارد؛ چراکه شهید مطهری مفسر اسلامی است که محصول نظام آموزشی ما، فاقد مولفههای فکری مطهری است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بلاغ؛ هر 12 اردیبهشت ماه، هفته معلم و تجلیل و تکریم از معلمانی است که در مسیر تربیت اسلامی و انسانی دانشآموزان، عاشقانه و مسئولانه تلاش میکنند تا بتوانند نمادی باشند از جد و جهد شهید بزرگوار علامه مرتضی مطهری، که روز شهادتش به روز معلم نامگذاری شد.
وظیفه نخست در تکریم روز معلم
برای پرهیز از شکلگرایی و حرکت عادتی و تکراری، که یک مراسمی برگذار شود و چند سخنرانی و چند لوح تقدیر و هدیه دادن به چند معلم بشود کل برنامههای تجلیل از معلمان؛ لازم است قدری با نگاه واقعبینانه و منصفانه به کنکاش پیرامون این مناسبت بپردازیم تا بتواند تاثیر شایسته خود بر فضای تعلیم و تربیت کشورمان را بگذارد و جامعه شاهد زایش "مطهری"های دیگر باشد. ضمن تقدیر از تلاشهایی که تاکنون از سوی همه دولتها و دستاندرکاران نظام آموزش و پرورش صورت پذیرفت و تاکید بر اینکه نوشته پیشرو، بهیچوجه قصد ندارد زحمات اولیای آموزش و پرورش را زیر سئوال ببرد و یا نادیده انگارد، بلکه بنابراین است تا کاستیها بمنظور اصلاح و بالندگی نظام آموزش و پرورش کشورمان مرتفع و جای خود را به اقدامهای مفید و تحولآفرین بسپارد.
نخستین نکته برجسته در نظام تعلیم و تربیت کشورمان، غیبت اندیشهها و آثار فکری شهید مطهری است. بهجرأت باید گفت که محتوای آموزشیمان چه در مدارس و چه در دانشگاهها مبتنی بر "تربیت" مورد نظر اسلام، که همان مطلوب شهید مطهری بود، نیست و باید به عنوان اولین الویت تربیتی کشورمان مورد توجه عملی شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گیرد. شناخت شأن الهی معلم، گام نخست
وجه تسمیه روز معلم و ماهیت شخصیت ارزشی شهید مطهری و جایگاه استادی این شهید ایجاب میکند تا نظام آموزشی کشور در هر سال به میزان پیشرفت خود در حوزه تربیتی توجه جدیتری بکند که آیا تا چه مقدار توانسته متربیان (دانش آموزان) خود را به اهداف نظام اسلامی نزدیکتر کند؟.
امروزه در جهان، تربیت نیروی انسانی، به عنوان گرانسنگترین سرمایه ملی، مورد اهتمام جدی و جدیترین اهتمام است. اشتباه رایج در غرب و اروپا، که متاسفانه اولیای کشورمان نیز به تاسی از غرب دچار این اشتباه راهبردی شده، تمرکز تام و تمام بر روی موضوع آموزش بدون تمرکز جدیتر بر موضوع "پرورش" و یا "تربیت" است. اگر غرب و اروپا تنها و تنها بر آموزههای آموزشی و تکنیکال متمرکز شده، به دلیل پذیرش سکولار و حتی لائیتیسیته و حداقل، لیبرالیته است، که انسان را دون ارزشهای متعالی و انسانی تعریف کرده و در بینش اقتصادی، انسان را نیروی کاری میبیند که با تلاش خود سعی دارد رونق تولید و اقتصاد را موجب شود و از این فرآیند، خود نیز بهرهمند گردد و از این رهگذر لذت بجوید و بر مدار ثابت: تولید بیشتر، لذت فزونتر، رفت و برگشت داشته باشد. اما در نظام توحیدی، فلسفه خلقت و راز آفرینش کائنات، بویژه "انسان" کاملاً متفاوت و بر مبنای تکامل و تعالی انسان برای "خلیفه اللهی" است.
در نگرش اسلام اهلبیتی، انسان و کمال یابی او، اساس پیدایی آفرینش اوست. "انسان"، عهدهدار رسالتی الهی برای دستیابی به اعلا درجه تکامل "قاب قوسین او ادنی" تکوین یافته و برای نیل به قله تکامل نیازمند "یزکیهم و یعلمهم الکتاب" است.
آموزش، مقدم بر خود، "تربیت" و "وارستگی" را دارد. بنابراین، هم "تزکیه" و هم "تعلیم" باید بر محور "کتاب" (قرآن) باشد و برنامههای خود را از این "معجزه بی همتای خداوند" استخراج و اجتهاد کند. تعلیم و تربیت از نظرگاه شهید مطهری
از نظر شهید مطهری، تعلیم و تربیت اهدافی شامل: پرورش نیروی تفکر، پرورش حس مسئولیت اجتماعی، پرورش نیروی ایمان و تعبد، پرورش حس زیباگرایی، پرورش نیروی اراده و اختیار و پرورش جسم دارد. همچنین بر مبنای دیدگاه شهید مطهری، اصولی مانند هماهنگی با فطرت، اعتدال، جامعیت، نیازآفرینی، توازن، هدایتخواهی، حکمتجویی، بهرهگیری از اراده، تلازم علم و عقل، تناسب علم و عقل، انسانیت دوستی، تقابل عقل و جهل و جذب و دفع را میتوان استخراج کرد.
تحقق هدف آفرینش انسان تنها در پرتوی تعلیم و تربیت میسر است؛ به این منظور، خداوند متعال انسان را به نیروی عقل و ابزار معرفت تجهیزکرد و پیامبرانی را با برهانهای روشن و احکام و قوانین متین برانگیخت و رسالت سنگین تعلیم و تربیت انسان را به آنان سپرد. از اینرو، تعلیم و تربیت مهمترین بخش آموزهها و معارف ادیان آسمانی به ویژه اسلام را تشکیل میدهد. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تأسیس حکومتی دینی و اسلامی براساس آموزههای قرآنی، ضرورت تغییری بنیادین در تمام نظامات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به ویژه در تعلیم و تربیت کشور احساس میشد.
شهید مطهری، اسلام را دینی جامع و همه جانبه میداند که قرار است برای همه انسانها راهنما باشد؛ تعلیم و تربیت را نیز به عنوان بخشی از مکتب اسلام قابل بررسی گسترده میداند و برای آن اهمیت بسیاری قائل است. وی معتقد است در مکتب اسلام قطعاً برنامه آموزشی مشخصی وجود دارد.
تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری بر پنج رکن اساسی مبتنی است نخستین رکن تعلیم و تربیت اسلامی اهتمام به پرورش فکر و اندیشه آدمیان است. اسلام بر اصل علمآموزی و تعقل تأکید فراوانی کرده و علاوه بر آن درباره ویژگیهای علمی که انسانها باید در پی آموختن آن باشند نیز به تفصیل سخن گفته است.
دومین رکن اساسی در تعلیم و تربیت اسلامی، پرورش استعدادهای نهفته در وجود آدمی است. از اولویتهای انسانشناسی اسلامی، این است که لوح وجود آدمی در آغاز تولد پاک و بینقش نیست و خداوند در نهاد همه ابنای بشر پیش از تولد آنها آداب و عقایدی را به ودیعه نهاده است. استاد شهید معتقد است که در واقع تربیت چیزی جزء پرورش دادن استعدادهای باطن انسانها نیست. از دیگر ارکان تعلیم و تربیت اسلامی این است که در اثر آموزش صحیح، فضایل اخلاقی و ملکات نفسانی در وجود آدمی متمکن میشود و روح انسان به آنها عادت میکند. بسیاری از نظریهپردازان بزرگ تربیتی در غرب عقیده دارند که عادت اصولاً و مطلقاً، ناپسند است؛ به عنوان مثال روسو در کتاب امیل میگوید: «امیل را باید عادت دهم که به هیچ چیزی عادت نکند». اما در نظریه تعلیم و تربیت اسلامی ایجاد عادات فعلی برای تربیت شوندگان جایگاه مهمی دارد و غفلت از آن روند تربیت دینی را تا حدود زیادی مختل خواهد کرد. انسانی که به روش اسلامی تعلیم میبیند و تربیت میشود، باید موجودی «اخلاقی» از کار درآید و این یکی دیگر از ارکان تعلیم و تربیت اسلامی است.
تعلیم و تربیت اسلامی در یکی دیگر از شئون خود بر مسئله «عبادت» مبتنی است. در تفکر اسلامی کمال غایی آدمی آن هنگام محقق میشود که او به مرتبه «عبادت» برسد و در هیچ حال و مقامی از ذکر باریتعالی غافل نشود و رسیدن به این مستلزم نوعی خاص از سلوک روحی و جسمی است که جز در ضمن سیستم آموزشی و پرورشی دقیق ممکن نخواهد بود.
در اندیشه شهید مطهری، تعلیم و تربیت اسلامی، بحث ساختن انسانهاست و مکتب اسلام مکتبی مشخص با هدفهایی معین است که برای دستیابی به این اهداف در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی، انسان را محور اصلی میداند؛ انسانهایی که جامعه انسانی را میسازند. انسانشناسی، لازمه برنامهنویسی آموزشی
استعدادهای انسان دو نوعند؛ استعدادهای مشترک بین انسان و سایر جانداران که همان امور جسمانی می باشند و استعدادهای اختصاصی انسان؛ مانند تفکر، تعلم، اخلاق، دین و... و مکتب تربیتی جامع، مکتبی است که به هر دو نوع استعداد، توجه کند و در مسیر شکوفایی آنها گام بردارد؛ همان گونه که در مکتب تربیتی اسلام به هر دو بعد توجه شده است و جسم و روح و نیازهای آنها در کنار هم دیده شده، اما در عین حال از آن جا که روح انسان، بعد اصیل انسان را تشکیل می دهد و جسم همچون ابزاری برای تعالی روح است، اهمیت شکوفایی استعدادهای روحی انسان، بیش از استعدادهای جسمی اوست.
شهید مطهری بر اساس چهار استعداد اصیل انسان، تربیت را بررسی کرده است.
در تعلیم و تربیت اسلامی به مسئله رشد فکری و تعقل، اهمیت فراوان داده شده است. اسلام طرفدار عقل است و به شدت روی این استعداد انسان، تکیه کرده، تا جایی که قرآن درباره عقل کلمه «لب» را بسیار به کار برده، گویی انسان را به یک گردو یا بادام تشبیه کرده که تمام گردو یا بادام، پوسته است و اساسش، مغزش می باشد که در درون آن قرار دارد. تمام هیکل و اندام انسان پوسته و مغز انسان، عقل و فکر اوست. انسانی که عقل نداشته باشد، جوهر و مغز انسانیت و آن ملاک و مقوم انسانیت را ندارد و انسانی پوک است؛ یعنی یک صورت انسان است و معنی انسان در او نیست. از این دیدگاه، معنی انسان، همان عقل انسان است. عقل برای انسان، زمانی عقل است که به شکل غربال در بیاید و هر حرفی را می شنود، در این غربال قرار دهد؛ خوب وبد را بسنجد و خوب ترین را انتخاب کند.
در مکتب تربیتی این دین، حکمت، گم شده مؤمن است و این گوهر، هر جایی یافت شود، مطلوب است؛ هر چند در نزد غیر مسلمانی یافت شود.
پعقل باید همراه با علم باشد و علم، عقل را پرورش دهد؛ زیرا اگر انسان تفکر کند، ولی اطلاعاتش ضعیف باشد، مثل کارخانه ای است که ماده خام ندارد یا ماده خامش کم است و نمی تواند کار کند یا محصولش کم خواهد بود. عقل و علم مانند چراغ است که راه را برای انسان روشن می کند؛ اما این مقدار، کافی نیست؛ بلکه در کنار روشنی راه، باید آمادگی پیمودن میسر نیز فراهم شود. از این رو، در اسلام در کنار توجه به پرورش عقل و علم، به پرورش اراده انسان نیز توجه شده است.
یکی از استعدادهایی که در انسان باید پرورش پیدا کند، اراده است. اراده، قوه و نیرویی است که وابسته به عقل انسان است. انسان، با اراده، خودش را از تأثیر نیروهای بیرونی، خارج و مستقل می کند. اراده هر مقدار قوی تر باشد، بر اختیار انسان، افزوده می شود و انسان، بیشتر مالک خود و کار خود و سرنوشت خود می شود. تقوا و تزکیه، موجب پرورش اراده انسان می شود و اراده را برای به کار بستن، آماده می کند؛ یعنی روشن شدن، به تنهایی کافی نیست؛ بلکه هم باید روشن شد و هم باید برای به کار بستن، اقتدار پیدا کرد. تقوا و تزکیه نفس، به اراده اخلاقی انسان، قدرت و توانایی به کار بستن می دهد و تأکیدهای فراوان اسلام نسبت به تقوا و تزکیه نفس، بدین منظور است. همان طور که تفکر و تعقل برای روشن شدن فکر قوه عاقله است و تقوا و تزکیه نفس برای تقویت نیروی اراده در انسان، عبادت نیز برای تقویت عشق و علاقه معنوی و ایجاد حرارت ایمانی در انسان است؛ زیرا عشق و علاقه معنوی، یکی از ابعاد وجودی انسان و از نیازهای اوست.
روح عبادت، تذکر و یاد خداست و برای پرورش این استعداد، اسلام با هر چیزی که روح عبادت، یعنی تذکر را از میان می برد و غفلت ایجاد می کند، مبارزه کرده است و هر چیزی را که موجب انصراف و غفلت انسان از خدا بشود، ممنوع کرده، یعنی آن را مکروه یا حرام شمرده است.
با این که روح عبادت، ارتباط و پیوند بنده با خدا و شکستن دیوار غفلت و توجه به خداست، اما اسلام به عبادت، شکل داده و به شکل هم نهایت اهمیت را داده و در آن شکل نیز یک سلسله برنامه های تربیتی را در لباس عبادت تبیین کرده است؛ مانند طهارت لباس و بدن، برای عبادت و توجه به قبله و تمرین خودسازی و رعایت حقوق مردم. یکی از استعدادهای وجودی انسان، بعد زیبایی اوست که اسلام پرورش این حس را مورد توجه قرار داده، اما نگاه اسلام به زیبایی، تنها معطوف به زیبایی های حسی و مادی نبوده، بلکه در کنار آن به زیبایی های معنوی نیز توجه کرده است. شعار اسلام، این است که «ان الله الجمال و یحب الجمال؛ خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد» و این زیبایی جسمی و مادی و زیبایی معنوی و روحی هر دو را شامل می شود». نگاه اسلام به تمامی نیازهای انسان، نگاهی تربیتی و به منظور پرورش استعدادهای درونی انسان و ساختن انسانی شایسته حیات انسانی است؛ انسانی که در سایه روشنایی علم و عقل و کمک از اراده، پرورش یافته، در کوره تقوا و تزکیه، صیقل زده شود و با عبادت در مسیر زیبایی ها حرکت کند و جلوه جمال و جلال الهی باشد. هر نظام حکومتی براساس اهداف حکومتی خود دارای نظام تربیتی و آموزشی است و بدترین شکل قابل تصور برای آن نظام حکومتی، مغایرت برنامههای تربیتی و آموزشی با اهداف آن نظام است.
به اعتراف بسیاری از صاحب نظران، برنامههای آموزشی کشورمان، اعم از مدارس و دانشگاهها، نیازمند جدی برای تحول بر مدار دیدگاههای امامین انقلاب، که همان نظرگاه تربیتی شهید مطهری است، میباشد و این انتظار بیش از هر زمان دیگر در این دوره از دولت سیزدهم و ریاست جمهوری آیت الله رئیسی وجود دارد که امید میرود این مهمترین مهمها در این دوره محقق شود.
انتهای پیام /