سه‌شنبه 6 آذر 1403

مدیران، بی عرضگی خود را به گردن رسانه ها می اندازند / مگر ممکن است اعتراضات را با استوری چند هنرپیشه راه انداخت؟

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
مدیران، بی عرضگی خود را به گردن رسانه ها می اندازند / مگر ممکن است اعتراضات را با استوری چند هنرپیشه راه انداخت؟

اقتصادنیوز: اعتماد در یادداشتی به انتقاد از فرافکنی برخی از مدیران کشور پرداخت.

به گزارش اقتصادنیوز دز این مطلب آمده است: بی‌شک رسانه در دنیای ما یکی از محورهای کلیدی نظری و اجتماعی به حساب می‌آید. اما به نظر می‌رسد موضوع رسانه در ایران به‌طور اغراق‌آمیزی فهم شده، بیش از اندازه متورم شده، به بسیاری از حوزه‌های دیگر هم وارد شده و بیش از حد از ظرفیت‌هایش برداشت شده است. وقتی بحث گرانی ارز و تورم دورقمی که میلیون‌ها نفر را به زیر خط فقر کشیده و کیفیت زندگی را به قهقرا برده پیش می‌آید، می‌گویند چند کانال تلگرامی قیمت ارز را بالا می‌برند.

هنگامی که مخالفت با حجاب اجباری مطرح می‌شود، می‌گویند در رسانه‌ها کمتر کار فرهنگی کرده‌ایم وگرنه اکثر جامعه با ما همراهند.

تصور می‌کنند اعتراضات سیاسی را چند پست و استوری از جانب هنرپیشه‌ها و ورزشکارها به راه انداخته‌اند. در ریشه‌یابی جنبش «زن، زندگی، آزادی» علت اصلی را چند شبکه ماهواره‌ای خارجی یا هشتگ‌های رسانه‌های اجتماعی جلوه می‌دهند.

مقصر گرفتاری‌ها و مشکلات اجتماعی و اقتصادی را رسانه‌های نو می‌دانند و به همین خاطر، شدیدترین محدودیت‌ها را در دسترسی به اینترنت ایجاد کرده‌اند و تقریبا تمام شبکه‌های اجتماعی جهانی را مسدود کرده‌اند؛ همان کاری که دو دهه پیش با مطبوعات کردند.

وقتی ماجرای خشکی دریاچه ارومیه پیش می‌آید، به سرعت اطلاعاتی را به رسانه‌های رسمی سرازیر می‌کنند تا بگویند اوضاع دریاچه‌ها در کشورهای دیگر نیز همین است.

سواد رسانه‌ای و مقابله با اخبار جعلی ورد زبان مقامات شده و مسوولانی که حرف جنجالی می‌زنند در نهایت تقصیر جنجال را به گردن رسانه‌هایی می‌اندازند که حرف‌های شان را درست منعکس نکرده‌اند. دائما از مقامات رسمی می‌شنویم که دنیای امروز دنیای جنگ روایت‌هاست و باید روایتی که به نفع ماست ساخته شود، گویی روایت را می‌توان در آزمایشگاه و در خلأ درست کرد. می‌گویند نظام حکمرانی خدمات بسیاری انجام داده و اگر دیده نمی‌شود، علتش این است که به اندازه کافی در رسانه‌ها منعکس و تبیین نشده است.

این ذهنیت مقامات و سیاستگذاران از رسانه مبتنی بر واقعیت نیست. آنها با ذهنیتی پیشامدرن، فکر می‌کنند رسانه عصای موسی است و می‌توانند آن را به دریا بزنند و رسانه برای‌شان معجزه کند و آب دریاها را بشکافد.

تصور می‌کنند یک پروژه غیراصولی و از ابتدا شکست‌خورده اگر پیوست رسانه‌ای داشته باشد خودبه‌خود موفق می‌شود. غافل از اینکه ابتدا باید تعقلی در کار باشد و خدمتی واقعی و مفید انجام شود و هر نهادی کارش را به درستی انجام بدهد تا بعد به فکر بازنمایی آن در رسانه باشد و از رسانه در نقش ابزاری کمکی و تسهیل‌گر بهره بگیرد وگرنه مگر ممکن است فقر را بتوان فقط با رسانه کاهش داد؟

مگر امکان دارد مشکل مشارکت نازل سیاسی یا مهاجرت وسیع تحصیلکردگان را با شعارهای تلویزیونی حل کرد؟ مگر می‌توان معضل پیری و کاهش جمعیت یا کمبود شدید آب شرب و کشاورزی را با اکانت‌های شبکه‌های اجتماعی رفع کرد؟

از سوی دیگر، این فکر به ذهن خطور می‌کند که شاید افرادی که رسانه‌ها را جلو می‌اندازند و باری بیش از حد رسانه‌ها بر دوش آنها می‌گذارند، می‌خواهند با تجاهل و تقلیل‌دادن علت‌ها به رسانه‌ها از خود سلب مسوولیت کنند و همزمان جلوی ریشه‌یابی علل اصلی مشکلات را بگیرند. بعید نیست که آنها بخواهند در هیاهوها و جنجال‌های رسانه‌ای، رد خود را گم کنند و ماهی خود را از آب بگیرند.

همچنین بخوانید