یک‌شنبه 4 آذر 1403

مرحله ای جدید برای شهاب حسینی / از «ساکن طبقه وسط» تا «مقیمان ناکجا»

وب‌گاه گسترش مشاهده در مرجع
مرحله ای جدید برای شهاب حسینی / از «ساکن طبقه وسط» تا «مقیمان ناکجا»

دو ساعت و نیم اقتباس مو به مو، ظریف و البته بیش‌ازحد دیالوگ‌محور و کسل کننده؛ این کاری است که شهاب حسینی در دومین تجربه کارگردانی سینمایی خویش در فیلم «مقیمان ناکجا» انجام داده است.

از همان سکانس نخست تا آخرین پلان، وفاداری فیلم به نمایشنامه‌ای که از آن اقتباس شده عیان است. این به نوبه خود یک امتیاز مثبت است؛ چرا که نمایشنامه «مهمانسرای دو دنیا» به اندازه کافی از غنا برخوردار است که نیازی به دخل و تصرف وجود نداشته باشد.

فیلم سینمایی «مقیمان ناکجا» که دو هفته‌ای‌ست اکرانش را در گروه هنر و تجربه آغاز کرده، اقتباسی از نمایشنامه «مهمانسرای دو دنیا» ست که به قلم نویسنده فرانسوی - بلژیکی اریک امانوئل اشمیت به رشته تحریر درآمده است. داستان فیلم، داستانی سورئال و ماورایی است؛ دقیقا از همان جنس داستان‌هایی که شهاب حسینی روایت آنها را بلد است. حسینی پیش از این هم در نخستین تجربه کارگردانی خود، با فیلم «ساکن طبقه وسط» به سراغ موضوع ماورایی دیگری رفته و جستجوی روحی سرگشته به دنبال آرامش و تلاش برای رهایی از پریشانی را تصویر کرده بود.

شهاب حسینی این بار، بر خلاف نخستین تجربه کارگردانی، نه فقط کارگردان، بلکه نویسنده و تهیه‌کننده و تدوینگر نیز هست و سهم بالایی از آنچه در خروجی به نمایش درمی‌آید دارد و ظرافت هنری خاص او در «مقیمان ناکجا» قابل لمس است. هر چند کارگردانی معمولی است، اما طراحی صحنه‌ای که در فیلم دیده می‌شود بی‌نظیر است. آینه‌ای بزرگ که سالنی کوچک را بزرگ و بی‌انتها نشان می‌دهد، صندلی‌های آهنی و مکانی شبیه به سالن انتظار، چراغ‌های زردی که با فرارسیدن نوبت هر کس، به رنگ زرد پرنور روشن می‌شود و حس اضطراب را القا می‌کند، به خوبی این فضای برزخ‌گونه را توصیف می‌کند و به مخاطب حس متناسب با هر سکانس را منتقل می‌کند.

«مقیمان ناکجا» فیلمی دیالوگ محور است و هر دیالوگ، نقشی کلیدی در پیشبرد قصه دارد اما ایراد اصلی‌ای که به این فیلم و به طور خاص شهاب حسینی به عنوان نویسنده فیلمنامه اقتباسی وارد است، اشتباه گرفتن مدیوم سینما با مدیوم کتاب است. اگر امانوئل اشمیت در کتاب خود، ناچار است برخی احساسات را در واژه و دیالوگ بگنجاند، بدان خاطر است که در حال نوشتن یک نمایشنامه مکتوب است اما همان نمایشنامه مکتوب، زمانیکه می‌خواهد وارد دنیای تصویر و سینما شود، باید زبانی تصویری به خود بگیرد. در نیای تصویر، بسیاری از احساسات را می‌توان با زبان غیرکلامی یا همان زبان بدن ابراز کرد اما «مقیمان ناکجا» تلاش کرده فقط و فقط دیالوگ محور باشد و این قضیه، سبب می‌شود مخاطبان بسیاری از ارتباط برقرار کردن با فیلم محروم بمانند و از اواسط فیلم، آن را کسل‌کننده بیاید. ترکیب بازیگران هم ترکیب خوبی است و بازی خوبی را از هر یک از بازیگران شاهدیم اما ریشه این کسل‌کنندگی، فیلمنامه و نحوه بازنویسی آن برای تولید است.

با توجه به آنکه موضوع فیلم موضوعی خاص است، اکران آن در گروه هنر و تجربه تصمیم صحیحی به نظر می‌رسد. «مقیمان ناکجا» از آن دست فیلم‌هایی است که باید با حوصله و دقت تمام به تماشای آن نشست. همین موضوع، صف این فیلم را از صف فیلم‌های عامه‌پسند جدا می‌کند و در دسته فیلم‌هایی قرارش می‌دهد که هر دیالوگ و حرکتی در آن، نیازمند تعمق و تامل است. قطعا «مقیمان ناکجا» جزو آثاری است که کارنامه شهاب حسینی را وزین می‌کند و باید آینده درخشانی را برای این هنرمند در عرصه کارگردانی متصور باشیم.