مروجان کتابخوانی در روستا به دنبال تغییر نسل آینده
این روزها مروجان کتابخوانی در روستاها فعال هستند. برخی از آنها معلمان همان روستاها هستند و برخی زمانی معلمانی داشتند که به آنها این مسیر را نشان داده تا به این واسطه تغییری ایجاد کنند.
این روزها مروجان کتابخوانی در روستاها فعال هستند. برخی از آنها معلمان همان روستاها هستند و برخی زمانی معلمانی داشتند که به آنها این مسیر را نشان داده تا به این واسطه تغییری ایجاد کنند.
خبرگزاری مهر؛ گروه جامعه: طی سالیان اخیر ایده کتابخانه های روستایی کودکان، به عنوان ابزاری در جهت توسعه سرمایه های انسانی مناطق روستایی مورد توجه قرار گرفته است. گسترش فرهنگ کتاب و کتاب خوانی می تواند نقش مهمی در توسعه اجتماعی و فرهنگی و حتی اقتصادی در یک سرزمین داشته باشد و در عین حال یکی از مهمترین نقش ها را برای بالا بردن سواد خواندن و نوشتن بچه هایی که عملا جز کتاب های درسی ابزار دیگری برای مطالعه ندارند، داشته باشد.
حالا مدرسه توسعه پایدار دانشگاه صنعتی شریف نیز در نظر دارد در نشست «کتابخانه های روستایی کودکان؛ کارکردها و درس آموخته ها» در قالب سلسله رویدادهای «توسعه پایدار برای ایران» به بازخوانی تجارب کتابداران و مروجان کتابخوانی در روستاها بپردازد تا از رهگذر مباحثات و انتقال دانش و تجربه بین فعالین این حوزه، به ارتقای دانش و نگرش دست اندرکاران کتابخانههای روستایی و فعالین اجتماعی ساکن این مناطق یاری برساند. به بهانه این رویداد، با تعدادی از فعالین کتابخانههای روستایی در مناطق مختلف کشور گفتگویی داشتیم و بیشتر از منظر تاثیر این رویکرد بر تعلیم و تربیت و بالا بردن سطح سواد دانش آموزان پرداختیم.
کتابخانههای سیار خانوادگی در دشتیاری در کنار توانمند سازی زنان سرپرست خانوار
ساجد آدم پیرا از مروجان کتابخوانی منطقه دشتیاری (سیستان و بلوچستان) در روستای مرزی سندحمزه است که جمعیتی 540 نفره با حدود 85 دانش آموز در مقطع ابتدایی دارد؛ به گفته آدم پیرا در آن منطقه ابتکارات ترویج کتابخوانی از سال 1396 و با فعالیت هایی که انجمن حامی در این مناطق انجام می داده، شکل گرفته است. او به خبرنگار مهر می گوید: ابتدا تصمیم گرفتم 25 جلد کتاب اهدایی از انجمن حامی را به اطرافیان بدهم و از آنها بخواهم که مطالعه کنند. از همان زمان طرح کتابخانه سیار خانوادگی را پی گرفتم. بعد از آن به مدرسه رفتم و از طریق طرح «با من بخوان»، 500 جلد کتاب به مدرسه روستا اهدا شد. در دهه فجر در کنار برگزاری نمایشگاه دستسازههای دانش آموزان به پیشنهاد مدیر مدرسه، نمایشگاه کتاب هم برگزار کردیم و خوشبختانه بچه ها استقبال خوبی کردند و 80 نفر کتاب به امانت بردند و این شد که کم کم به این فعالیت، عمق بخشیده شد.
آدم پیرا، برای جذابتر کردن کتاب برای بچه ها، فعالیتهایی مانند بلندخوانی، جمع خوانی، مهارتهای دست ورزی، خلاقیت و طبیعت گردی و بازیهای بومی و محلی را وارد فعالیتهای کتابخوانی کرده است. او همچنین به دوستانش که میخواستند در روستاهایشان تغییر ایجاد کنند، برای ایجاد فعالیتهای مشابه، آموزشهای لازم را منتقل میکند.
آدم پیرا در کنار فعالیت های کتابخوانی، از طرح «توانمند سازی زنان» می گوید که از سال 1397 شروع شده است. در قالب این طرح به زنان سرپرست خانوار هم آموزش شغلی و هم آموزش مهارت زندگی ارائه می شود. مکان هایی که در قالب این طرح تاسیس شده است، با عنوان «خانه فرهنگ و مهارت» فعالیت میکنند. او بر ارتباط این طرحهای مکمل با کتابخوانی تاکید میکند: وقتی مادری نیاز مالی دارد و سرپرست خانوار است، مجبور می شود که برای تامین مایحتاج زندگی مانع از تحصیل فرزندش شود و همین رشد فرهنگی و اجتماعی کودک را با مشکل مواجه می کند. در مقابل وقتی مادر توانمند می شود، فرزند با دغدغه کمتری به تحصیل خود ادامه می دهد و خرید کتاب و توجه به کتابخوانی در سبد خانوار قرار میگیرد.
به گفته آدمپیرا، با استقبال و پیشرفت بچه ها در کتابخوانی، مادران هم بیشتر علاقه مند شدهاند که خواندن و نوشتن یاد بگیرند. برای همین بحث های سواد آموزی در روستاها تقویت شده است.
شروع با دست خالی در روستای پیرسهراب چابهار
عبدالرحیم بلوچ، مروج کتابخوانی و فارغالتحصیل تربیت معلم دانشگاه فرهنگیان است و از سال 95 در روستای پیرسهراب در نزدیکی شهر چابهار مشغول خدمت است. بلوچ با توجه به تجربه کتابخوانی و قصه خوانی خود در مدرسه به خبرنگار مهر می گوید: «تجربیات گذشته بر شکلگیری فعالیتهای آینده موثر هستند. طبق تجربه قبلی، می دیدم که بچه ها در مدرسه چندان انگیزه نداشتند و نمی توان بچه ها را جذب کرد. اما در محیط کتابخانه که خارج از مدرسه است، محیط بازتر و جذابتر است و به این شکل، زمینه جلب مشارکت بچهها و شکوفایی استعدادهایشان بیشتر فراهم میشود.
عبدالرحیم بلوچ، کتابخانه را در همان روستایی تاسیس کرده که معلم آنجا نیز هست. به گفته خودش، در ابتدای تاسیس، نه مکانی داشتند و نه کتابی؛ بعدتر یکی از اهالی روستا اتاقی را به عنوان کتابخانه در اختیار او قرار داده است. برای راه اندازی به کمک برخی دوستان چند جلد کتاب خریداری شده است و به این ترتیب فعالیت کتابخانه «ماهکان» روستای پیر سهراب، به تعبیر آقای بلوچ، «از صفر» شروع شده است.
عبدالرحیم بلوچ، از دغدغهاش برای دسترسی بچه ها به کتاب در تابستان و فراتر از کتابخانه مدرسه میگوید و بر نقش موثر حمایتها - که بیشترشان مردمی بودهاند - تاکید میکندو می گوید: موسسه مهر گیتی برای کتابخانه کتاب فرستادند. بحث های تامین مالی کتابخانه و خرید تجهیزات هم به کمک خیرین صورت گرفته است. البته هنوز هم به حمایت ها و کمک های مردمی نیاز داریم.
از نظر بلوچ بیشتر مخاطبان کتابخانه، کودکان، دبیرستانی ها و دانشجویان هستند. لذا نیاز است که کتاب های کمک آموزشی جهت پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نیز تهیه کرد. بلوچ علاوه بر چالش هایی که در راه اندازی و اداره کتابخانه روستایی می گوید، از برخی چالش های فرهنگی که هنوز روستا با آن مواجه است، نیز یاد میکند و ادامه می دهد: با وجود اینکه دختران استقبال زیادی دارند، اما برخی خانواده ها به جای دختران، برادرشان را برای گرفتن امانت کتاب، می فرستند و برخی خانواده ها هم با ادامه تحصیل فرزندانشان و بویژه دخترها مخالفت میکنند.
عبدالرحیم بلوچ برای جذب بچه ها از روش های مختلفی استفاده می کند. از جمله اینکه دورهمی کلبه ماهکان را برگزار می کنند و در آن در کنار فعالیت کتابخوانی از فعالیت هایی دیگر چون تمرین سرود، قصه گویی و نمایشنامه استفاده می کنند. بلوچ در انتها از ایده ها و دغدغه هایش برای بهتر شدن وضعیت اهالی روستا می گوید: ما هنوز خیلی کار داریم و مشکلات زیاد است. اکثر بچه ها مشکلات معیشتی دارند. می خواهیم به جایی برسیم که کارآفرینی داشته باشیم و بچه ها مجبور به ترک تحصیل نباشند.
به تعبیر عبدالرحیم بلوچ، «کتاب خواندن یک چیز و با کتاب زندگی کردن یک چیز متفاوت است!».
تنها کتابخوانی کافی نیست
بنفشه نفیسی، آموزگار و از مروجان کتابخوانی در روستای پوده اصفهان است. او درباره ایده ایجاد کتابخانه روستایی به خبرنگار مهر میگوید: ایده از دختر کوچک دوساله مان شروع شد که خیلی به کتاب علاقهمند بود، اما در هیچیک از کتابخانه های شهر امکاناتی وجود نداشت تا فرزندمان از فضای کتابخانه استفاده کند. همین به عنوان یک دغدغه در خانواده مطرح شد. روستای پوده را از جهت اینکه روستای آبا و اجدادی است و نسبت به روستا شناخت داشتیم، انتخاب کردیم تا در آنجا طرحی نو در اندازیم.
نفیسی نیز کارش را بدون سرمایه و با هزینه شخصی و از دو اتاق کوچک شروع کرده است: چندان تمایلی به جذب سرمایهگذار و استفاده از کمک خیرین نداشتیم؛ به این دلیل که فکر می کردیم نیاز است که کار، عمق بیشتری بگیرد و ما در قبال کمک های افراد مسئول خواهیم بود. کمک هایی که تا به حال صورت گرفته، به صورت محدود و در قالب اهدای کتاب و یا اسباب بازی بوده است.»
نفیسی معتقد است که کار کتابخوانی به خودی خود در روستا اثر بخش نخواهد بود و باید از توانمندی های محلی استفاده کرد و فعالیت کتابخوانی را با برنامه های دیگر همراه کرد. می گوید: به عنوان مثال پسران در این روستا چندان اهل درس نبودند، اما حالا بعد از گذشت زمان، اهل درس و رقابت درسی شدند. همچنین به واسطه اینکه در کنار کار کتابخوانی، کارگاه هایی را برگزار کردیم و به واسطه آن کار صنایع دستی را راه انداختیم، همین منجر به این شد که خود اهالی هم کارگاه هایی را راه بیاندازند و بدین طریق فعالیت اقتصادی در روستا هم رونق گرفت. ما روی بچه ها کار کردیم و گفتیم که باید تفاوت های فردی و قومی را بپذیریم و به یکدیگر احترام بگذاریم. این فعالیت و گفتگوها در راستای اختلافات قومی که روستا وجود دارد، صورت گرفته است و خوشبختانه تا به حال تاثیر داشته است و امیدواریم که بتوانیم مسائل و چالش هایی که با آن موجه هستیم را به مرور حل کنیم.
تغییر در خانوادهها به واسطه بچهها
ماهبیبی درخش از مروجان کتابخوانی در روستای کلیران استان سیستان و بلوچستان است. درخش تجربه کتابداری را از زمان ابتدایی یاد گرفته و به آن علاقهمند شده است؛ زمانی که معلم مدرسه برای آنها کتاب می خواند و کتاب به امانت می داد و از بچه ها می خواست که کتاب ها را با هم تبادل کنند. می گوید: «آن دوران حس متفاوتی داشت و کتاب هایی که می خواندیم را به هم منتقل می کردیم تا اینکه همان سال بعد از عید به واسطه اینکه شاگرد زرنگ کلاس بودم، کتابدار مدرسه شدم.
ماهبیبی درخش، دغدغههایش راجع به روستا و مسائل آن را در فعالیتهای کتابخوانی خود موثر میداندو می گوید: می دیدم که مشکلات بسیاری از جمله بیکاری و اعتیاد و غیره در خانواده ها وجود دارد. حتی در بعضی خانواده ها می دیدم که هنوز نمی دانند چه کار کنند و هیچ هدفی در زندگی ندارند. برای همین تصمیم گرفتم که در روستا کتابخانه ایجاد کنم تا هم به واسطه بچه ها تغییراتی در خانواده ایجاد شود و هم اینکه بچه ها به عنوان نسل های آینده با عزت نفس بار بیایند.
این دغدغهها باعث شد او یکی از اتاق های خانه مادربزرگش را تمیز کند و قفسه بگذارد و با تعداد محدودی کتاب، فعالیت کتابخانهاش را آغاز کند: فعالیت ما از یک اتاق گلی شروع شد و خیرین چیزهای مختلفی برای تجهیز کتابخانه فرستادند. در نهایت با کمک شورا یک قطعه زمین گرفتیم و توانستیم یک کتابخانه بسازیم.
درخش معتقد است که بچه ها باید بابت چیزهایی که دارند احساس عزت نفس کنند و مطالبهگر باشند. بچه ها باید با دنیای دیگر آشنا شوند. از نظر او فقط چهره فقر در مناطق هدف نباید دیده شود؛ بلکه این مناطق چیزهای دیگری هم دارند که دیگران ندارند و باید به آن داشته ها افتخار کنند.