دوشنبه 5 آذر 1403

مسئولیت سخت فرستادن جوانان به جنگ / پدر که شناختی از پسرانش ندارد!

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
مسئولیت سخت فرستادن جوانان به جنگ / پدر که شناختی از پسرانش ندارد!

نمایش رادیویی «شرق بهشت» به کارگردانی ایوب آقاخانی بر اساس رمان مطرح جان استاین بک تولید و پخش شده که هفتمین قسمت آن را می‌شنوید و قسمت هشتم «شرق بهشت» بعد از دهه اول ماه محرم منتشر می‌شود.

نمایش رادیویی «شرق بهشت» به کارگردانی ایوب آقاخانی بر اساس رمان مطرح جان استاین بک تولید و پخش شده که هفتمین قسمت آن را می‌شنوید و قسمت هشتم «شرق بهشت» بعد از دهه اول ماه محرم منتشر می‌شود.

دریافت 57 MB

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «شرق بهشت» از آثار درخشان جان استاین بک نویسنده آمریکایی برنده جایزه نوبل است که زندگی پیچیده 2 خانواده را روایت می‌کند. اقتباسی سینمایی از این رمان در سال 1955 با کارگردانی الیا کازان و بازی جیمز دین ساخته و پخش شد.

در میانه دهه 90 نیز در پروژه «از رمان تا نمایش» رادیو اقتباسی قابل توجه از این رمان انجام و با کارگردانی ایوب آقاخانی هنرمند شناخته شده رادیو و تئاتر در قالب نمایش رادیویی تولید و پخش شد.

چنین رویکردی به ادبیات غرب و اقتباسی چنین وفادارانه از «شرق بهشت»، وامدار سنت دیرین نمایش‌های رادیویی یعنی پیوند مخاطب با نگین‌های ادبیات جهان بود.

مریم نشیبا چهره با سابقه رادیو به عنوان گوینده نمایش رادیویی «شرق بهشت» و آرش پارساخو به‌عنوان سردبیر این مجموعه حضور دارد.

محمدرضا قربانی نیز تنظیم این اثر را برای رادیو انجام داده است.

هنرمندان هفتمین قسمت نمایش رادیویی «شرق بهشت» به ترتیب ایفای نقش عبارتند از: مهرداد عشقیان، احمد گنجی، مهرداد مهماندوست، رویا فلاحی، ایوب آقاخانی.

افکتور: نرگس موسی‌پور، صدابردار: علی حاجی‌نوروزی، تهیه‌کننده: محمد مهاجر، دیگر عوامل این نمایش رادیویی هستند.

در این قسمت با مدت زمان 25 دقیقه و 8 ثانیه، لی در حال معاشرت با آدام ارباب خود است و برای او غذا طبخ می‌کند. لی از پسرعمه خود صحبت می‌کند که در آمریکا زندگی می‌کند. لی متوجه می‌شود که آدام متمرکز نیست و وقتی از او در این خصوص سؤال می‌کند، آدام می‌گوید که نگران آرون است. آدام می‌گوید که پسران خود را به خوبی نمی‌شناسد. آدام می‌گوید که مدیر مدرسه آرون او را دیده و گفته که آرون تمام کارهای یک سال آینده خود را انجام داده و قصد دارد زودتر در دانشگاه شرکت کند و این در حالی است که به پدر خود در این باره چیزی نگفته است. آدام علیرغم اینکه از این امر غافلگیر شده اما به بلندپروازی آرون افتخار می‌کند و آرزو می‌کند کارل هم بلندپروازی آرون را داشت.

لی منتظر آرون می‌ماند تا موضوع را با او درمیان بگذارد و بگوید که چرا به پدر خودش درباره قبولی در امتحانات چیزی نگفته است و از آرون می‌خواهد که ماجرا را به پدرش بگوید. آرون بعد از کمی لج‌بازی می‌پذیرد ولی به لی می‌گوید که قصد دارد از شهر محل سکونت‌شان برود چون شهر خوبی نیست و ساکنان مناسبی ندارد. آرون می‌گوید که گاهی اوقات احساس می‌کند خیلی تنهاست.

آدام با لی درباره جنگ صحبت می‌کنند و از آسیب‌های روانی و اجتماعی جنگ حرف می‌زنند. آدام مسئول اعلام اسامی مشمولان به خدمت برای حضور در جنگ به خانواده‌هاست و این روند باعث تحلیل روحیه و انرژی آدام شده است. آدام خود را مسئول اتفاقاتی می‌داند که برای جوان‌ها در جنگ رخ می‌دهد. آدام هم به لی می‌گوید که احساس تنهایی می‌کند.

آرون که 6 ماهی است در دانشگاه بوده، در حال بازگشت به خانه است و همه در ایستگاه قطار در انتظار او هستند. کارل که از دوران کودکی به برادر خود به دلیل اینکه پدرش بیشتر به او توجه می‌کند حسادت می‌کند، زیاد در این استقبال همراهی نمی‌کند.

با هم هفتمین قسمت نمایش رادیویی «شرق بهشت» را بشنویم.