جمعه 2 آذر 1403

مواجهه جنون‌آمیز با مرگ و پرتاب شدن به جهانی بهشت‌گونه و استعاری

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
مواجهه جنون‌آمیز با مرگ و پرتاب شدن به جهانی بهشت‌گونه و استعاری

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، رامتین شهبازی درابتدای این نشست با اشاره به اینکه دراین نشست به خوانش دقیق اثر، که متصف به خود فیلم است و در آن از ترکیب‌بندی تصاویر و میزانسن و روایت بصری اثر سخن گفته می‌شود، صحبت نمی‌کنیم خاطر نشان کرد: کاری هم به خوب و بد بودن فیلم نداریم. در دوره نقد جدید، حوزه مطالعات سینما وارد عرصه‌هایی تازه شده و از فیلم خوب و بد عبور کرده و در دوره پساشناختی...

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، رامتین شهبازی درابتدای این نشست با اشاره به اینکه دراین نشست به خوانش دقیق اثر، که متصف به خود فیلم است و در آن از ترکیب‌بندی تصاویر و میزانسن و روایت بصری اثر سخن گفته می‌شود، صحبت نمی‌کنیم خاطر نشان کرد: کاری هم به خوب و بد بودن فیلم نداریم. در دوره نقد جدید، حوزه مطالعات سینما وارد عرصه‌هایی تازه شده و از فیلم خوب و بد عبور کرده و در دوره پساشناختی هستیم که دارند یک فیلم را از لحاظ عاطفی و چگونگی تأثیر روی مخاطب و از لحاظ فلسفی بررسی می‌کنند. این منتقد نشانه شناس ادامه داد: دراین روش دیگر از این واژه‌های درآمدن و درنیامدن گفته نشده و گذر کردیم و بحث امروز ما خوانش‌های میان‌رشته‌ای یا خوانش دوراست. شهبازی سپس با اشاره به اینکه اثر هنری در خوانش‌های میان‌رشته‌ای به مثابه یک متن انگاشته می‌شود گفت: در خوانش نشانه‌شناسانه، وجه متنیت اثر بارزتر می‌شود تا به آن گفتمان مورد نظر برسیم. وی درادامه به ارتباطی که نشانه‌شناسی با روایت‌شناسی برقرار می‌کند پرداخت و دراین باره ادامه داد: نشانه‌شناسی را یک روش می‌دانم که بواسطه آن می‌توانیم به عناصر دیگری در یک اثر بپردازیم ولی وقتی وارد حوزه روایت‌شناسی می‌شویم، باز قضیه متفاوت می‌شود، چون نشانه‌شناسی هم بخشی از روایت‌شناسی است.

شهبازی درادامه، کار نشانه‌شناس را یکی ایجاد ارتباط با متن و دیگر کشف معناعنوان کرد و گفت: دراین خصوص ابتدا باید با فیلم ارتباط برقرار کنیم و سپس به سراغ نشانه‌ها می‌رویم و درادامه به ذهن رجوع می‌کنیم و عناصر را در کنار هم می‌چینیم و برای اینکه بحث را زبانی کنیم به جوانب مختلفی در حوزه روایت‌شناسی می‌پردازیم و به اثر از منظر علومی، چون جامعه‌شناسی و روان‌شناسی می‌پردازیم و بدین ترتیب فیلم را روایت‌شناسی می‌کنیم.

این استاد دانشگاه درادامه گفت: در مواجهه با یک اثر، یا با یک فیلم داستان‌محور مواجه می‌شویم و یا یک فیلم شخصیت‌محور. هر اثر هم بنا به نظر «رولان بارت» یک ستون فقرات دارد که به آن کارکرد‌های اصلی روایت می‌گوییم. این منتقد سینما و تئاتر درادامه به کارکرد‌های نمایه‌ای در هر اثر پرداخت و گفت: این کارکرد‌ها اتفاقا نشانه‌ای و معناسازند که ممکن است در ستون فقرات فیلم باشند.

وی درادامه به خود فیلم عطرآلود پرداخت و گفت: وقتی عطرآلود تمام می‌شود می‌فهمیم که با یک فیلم صرفا سرگرم‌کننده داستان‌گو مواجه نیستیم. البته اگر فیلمی هم صرفا سرگرم کننده داستان‌گو باشد بد نیست. دراین فیلم جا‌هایی هم علاوه بر سرگرم‌کردن مخاطب، جا‌هایی روی برخی مسائل فوکوس می‌کنداما باید مراقب باشیم که بین این دو مقوله هماهنگی ایجاد کنیم، چون اگر صرفا به نمایه‌ها توجه کنیم، درقصه وقفه می‌افتد و عنصر عاطفه اثر هم از دست می‌رود و اتفاقات باید در زمان مشخصی کنار هم قرار گیرند.

درادامه این نشست، هادی مقدم‌دوست، نویسنده و کارگردان عطرآلود، به زمینه شکل‌گیری یک اثر پرداخت و اظهار کرد: گاهی وقت‌ها یک قصه واقعی روایت می‌شود ولی گاهی یک قصه ساخته می‌شود تا به به روایتی تبدیل شود که باورش کرد. دراین شکل دوم دشواری‌هایی وجود دارد که چه‌طور به یک روایت باورپذیر، معمولی و تأثیرگذار برسیم. در چنین اثری کمتر یک اثر درون زا باعث روایت شده است، اما در فرآیند نوشتن و صیقل‌زدن اتودها، امکان دارد به یک اثر درون زا نزدیک شویم و خود را در مراحل نوشتن پیوسته نقد می‌کنید. در نوشتن هم به خوانش توجه می‌شود؛ اینکه شخصیت را باید بشناسیم و موقعیتی که در آن قرار گرفته را هم درک کنیم. باید حرکت را نیز در مسیری که ترسیم می‌کنیم، از آغاز به انجام نرسانیم.

این فیلمنامه‌نویس درادامه با اشاره به اینکه اثر هنری بواسطه تأثیری که می‌گذارد توسط مخاطب ارزیابی می‌شود گفت: در فرآیند نوشتن سعی می‌کنم بیان کنم، با شخصیت رابطه برقرار کنم، به موقعیت برسم و تماشاگر هم باید به این رابطه برسد. مقدم‌دوست ادامه داد: آنچه هم در فرآیند نوشتن روی آن حساب می‌شود، باورپذیری آن شخصیت و موقعیت درج شده و پایان‌بندی باورپذیر و تأثیرگذاراثراست. بنابراین، آن لحظه‌هایی که خود نویسنده و همین‌طور مخاطب تحت تأثیرشان قرار می‌گیرند، لحظه‌های معتبر یک اثرند. دکتر رامتین شهبازی هم درادامه ضمن اشاره به تأثیرات متفاوتی که مخاطبان ازاثر می‌گیرند گفت: متریال فیزیکی اثر در هنر‌هایی مثل سینما و نقاشی سر جایش است، اما بسته به موقعیت و حال و هوای مخاطب تاثیرات ممکن است متفاوت باشد. عنوان فیلم هم به مثابه پیرامتن عمل می‌کند. در اینجا هم کلمه و ترکیب متناقض عطرآلود کارکردی استعاری دارد و جرقه‌ای در اینکه چه اتفاقی دارد می‌افتد می‌زند. شهبازی سپس به وجود یک پیش‌داستان دراین فیلم اشاره کرد و گفت: نکته جالب در خصوص این فیلم این است که خود این پیش داستان، یک پیش داستان دیگر دارد. یعنی دوران کودکی و رابطه‌ای که این شخصیت با طبیعت داشته است. فیلم هم شخصیت دارد و هم موقعیت و انگاره‌هایی نیز از طبیعت گرفته است و آنها را تبدیل به عنصری به نام عطر، به مثابه یک الگوی خاطره ساز، کرده است. این عطر در سکانس‌های بعدی کارکرد خود را به مثابه یک امر واقعی از دست می‌دهد و می‌فهمیم که با یک امر نشان‌دارشده مواجهیم و عطر دراینجا فقط یک ماده نیست و قرار است کارکردی استعاری هم داشته باشد، اما فقط یک‌بار حق نشان‌دار کردن آن را دارید. این نشانه‌شناس سینما و تئاتر خاطر نشان کرد: نشانه‌ها اصولا این‌گونه ساخته می‌شوند. اینکه یک فضای واقعی داریم و عنصری را به امر نشان‌دار تبدیل می‌کنیم. بدین ترتیب، عطر جای عنصری معنوی می‌نشیند و طبیعت هم وجه رؤیاگون و بهشت‌گونه به خود می‌گیرد و با وجود چینش متفاوت رنگ‌ها، انگار به جهانی دیگر و بهشت‌گونه پرتاب شده‌ایم که فشرده شده و وجهی استعاری دارد که انگار از یک داستان دیگر گرفته شده است. عنصر تشکیل خانواده هم کارکردی استعاری دارد و انگار قرار است که پدر، پس از مرگ در کودکی که قرار است متولد شود دوباره متولد شود و عطر را هم به او می‌سپارد و بهتر بود که این تقابل‌ها در فیلم شکل بگیرد.

مهدی صالحی، مجری‌کارشناس این نشست، هم در ادامه ضمن اشاره به مقهورشدن و مچاله‌شدن شخصیت‌ها در مناسبات و سیستم مبتنی بر سرمایه‌داری درج شده در فیلم، از رواج معنویت بدون شریعت و نماد‌های دینی در سینمای ایران انتقاد و خاطرنشان کرد: یک دهه است که دارد این اتفاق می‌افتد و کمتر صدای اذان و گنبد مسجد و... را در فیلم‌ها می‌بینیم. فیلم نوعی فمینیسم ایرانی را نشان می‌دهد و عاطفه یک زن و مادر عقلایی است و اوست که دارد شوهرش و زندگی‌اش را در مقابل فشار‌ها نگاه می‌دارد. در این فیلم آدم‌ها همه تنهایند و انگار دیگر کسی را ندارند. صالحی ادامه داد: تقایل‌هایی جدی هم در فیلم می‌بینیم که فیلم دارد تلاش می‌کند آنها را کنار هم بگذارد و به نوعی بین سلامت و کارآبودن و بیماری و ناتوانی در سرمایه‌داری تفکیک ایجاد می‌کند. اینکه در این رویکرد، آدم بیمار جایی ندارد و باید بکوشد خودش را به کارایی بازگرداند. در این نگرش، بودن آدم‌ها برابر با کارابودن و موفق‌بودن است. صالحی همچنین به رویکردی اسطوره‌ای در فیلم، که مبتنی بر بازگشت به گذشته است، اشاره کرد و گفت: وقتی این گذشته احیا می‌شود و علی به صندوقچه سبز خاطرات کودکی‌اش رجعت می‌کند و گویی به معصومیت بازمی‌گردد در یک مکاشفه احیا می‌شود و می‌توان در جنگ با غول مدرنیته بی‌عاطفه پیروز شود. صالحی درادامه با اشاره به بار منفی واژه «آلود» در عنوان فیلم گفت: فکر می‌کنم اگر عنوان فیلم «عطرآگین» می‌شد بهتر بود. اینجاست که ضرورت وجود یک مشاور زبان و کلمه در کنار فیلم‌ساز‌ها احساس می‌شود. صالحی ضمن تمجید از نگاه شاعرانه فیلم گفت: این نگاه در جا‌هایی غلیظ است. در فیلم عشق پاک بدون شهوت را می‌بینیم که مدیون دو مؤلفه لطافت عاطفه و دیگر مفلوک‌بودن علی است و مطلقا نشانه‌ای از جنسیت‌زدگی و شهوت در آن نمی‌بینیم و این ستودنی است.

هادی مقدم‌دوست در ادامه این بحث گفت: عناصر زمان و طلا و عطر، عناصری محسوس‌اند ولی زمان عنصری است که بدون مشاهده مرئی دریافت و آن را از باطن رویداد‌ها پیدا می‌کنیم، اما عنصر دیگری که سعی شده به شکلی جدی مشهود نشود ولی محسوس شود، عنصر ترس است که روی شخصیت سوار است. واکنش آدم‌ها نیز هنگامی که در موقعیتی کلان و زمانمند مثل مرگ قرار می‌گیرند و با ترس مواجه می‌شوند نشان داده می‌شود. علی با ارائه و تعریف از ترس و دریافت آن است که می‌تواند تا حدودی از عطر دور شود. این کارگردان دراین باره خاطر نشان کرد: مواجهه جنون‌آمیز با موضوع مرگ، یکی از عناصری است که آن را در قالب رفتار‌ها در فیلم می‌بینیم. مثل طلا که مرئی نیست، اما موجود است و در واکنش شخصیت‌ها می‌بینیم. با اینکه علی آدمی نمازخوان است و نگاهی الهیاتی دارد و امیدش هم برگرفته از این نگاه است، اما در برخورد با مرگ دچار ترس می‌شود. اگر این ترس دریافت شود، باید فعالیت درست و سالمی داشته باشد و دچار تردید نشود. وقتی دچار ترس و تردید می‌شود، به نقطه رهایی‌اش می‌رسد و دیگر آن حقارت و ترس را ندارد. عطر هم باید به عنوان یک خط داستان بیاید و خاموش و فراموش نشود بلکه عنصر ترس باعث دوری از عطر می‌شود. بنابراین، عنصر ترس، چه از مرگ و چه از فقر، نشان‌دار است.

دکتر رامتین شهبازی درادامه این نشست با اشاره به اینکه بر مبنای تقابل‌های دوتایی مثل طلا و رایحه، مرگ و زندگی و بیم و امید در خوانش این اثر پیش رفته خاطر نشان کرد: نکته‌ای که آقای صالحی گفتند، خوانش ازمنظر مطالعات انتقادی گفتمان‌بود که لزوما تقابل‌دوتایی نیست. وی دراین باره خاطر نشان کرد: نشانه‌ها و شیوه مواجهه با نشانه‌ها می‌توانند روایت بسازند. کمااینکه هر کدام از ما روایت‌های خودمان را با کنار هم نهادن این نشانه‌ها و روشی که دوست داریم می‌سازیم. درو اقع، برخلاف نظر کسانی که فکر می‌کنند روایت‌شناسی متفاوت از نشانه‌شناسی است، روایت‌ها از دل خوانش نشانه‌ها شکل می‌گیرند که ممکن است در یک تقابل دوتایی به ذهن نزدیک‌تر باشند، چون ذهن تقابل‌های دوتایی را آسان‌تر درک می‌کند ولی وقتی درلایه‌های مختلفی می‌روند می‌توانند بخش‌های دیگری از این روایت را بسازند.

در ادامه این نشست، هادی مقدم‌دوست، در خصوص انتخاب عنوان «عطرآلود» برای فیلمش گفت: به انتخاب عنوان عطرآلود فکر کرده بودم و کلمه «آلود» با «آلوده» فرق می‌کند و آلودن در اینجا به معنی آمیخته‌شدن با عنصری است و در زبان محاوره هم این قبیل ترکیب‌ها خیلی کم استفاده شده است و بار منفی هم روی عبارت آلوده وجود دارد. اما آلود انگار کلمه‌ای فخیم است و آوایی هم دارد که ارجح‌تر بر عطر آگین قرار می‌گیرد. عطر آلود لطیف‌تر هم هست، چون حرف «ل» دارد. رابطه‌ای نیز که این ترکیب برای مخاطب ساخته، رابطه‌ای احساسی است.

رامتین شهبازی در پایان به جمع‌بندی خوداز مباحث طرح شده در این نشست پرداخت و گفت: در مواجهه با فیلمی که برای سرگرمی ساخته شده، دنبال عناصرنشانه‌ای نیستیم و بیشتر با وجوه دراماتیک مواجه می‌شویم ولی فیلمی مثل «عطرآلود» عناصر نشانه‌ای دارد و فیلم خوش‌تصویر و خوش عکسی هم هست.

هادی مقدم‌دوست هم درپایان این نشست گفت: تمام این عناصر نشانه‌ای در روایت داستان و تأثیرگذاری بر مخاطب مؤثرند و باید طوری در فیلم قرار گیرند که قصه را مثل یک حکایت تعریف کنیم. دراین صورت تبدیل به گزاره می‌شوند و این گزاره‌ها اگر در سازه یکدست و ارگانیک باشند، در دل داستان به طور نامحسوس درمی‌آیند.

قابل توجه است، دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری با برگزاری این نشست‌های نقد زبانی، در پی آن است که هم توان دانش‌های زبانی مانند نشانه‌شناسی، گفتمان‌شناسی، نقد ادبی، زبان‌شناسی سیاسی و... را در ساخت و فهم فیلم نشان دهد و هم با این رویکرد در صدد پیونددادن اهالی این دانش‌ها با سینماگران و ایجاد و تقویت رابطه میان این دسته از دانشوران با فیلم‌سازان است. همه علاقه‌مندان به مباحث دانش‌های زبانی و سینما هم می‌توانند در این نشست‌ها شرکت کنند.