شنبه 10 آذر 1403

«موقعیت مهدی»؛ «موقعیت حمید»

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
«موقعیت مهدی»؛ «موقعیت حمید»

هادی حجازی‌فر را اولین بار در «ایستاده در غبار» دیدم. از وجود چنین بازیگری تعجب کردم. جدا از اینکه فیلم را هم بسیار دوست داشتم. با خودم گفتم اگر حجازی‌فر بازیگر باشد احتمالا ما داریم خاله بازی می کنیم

به گزارش مشرق، امیر نوروزی، بازیگر و نویسنده سینما نوشت:

هادی حجازی‌فر را اولین بار در «ایستاده در غبار» دیدم. از وجود همچین بازیگری تعجب کردم. جدا از این که فیلم را هم بسیار دوست داشتم. با خودم گفتم اگر حجازی‌فر بازیگر باشد احتمالا ما داریم دور هم خاله بازی میکنیم. در ماجرای نیمروز به یقین رسیدم که بازیگر است و ما داریم دور هم خاله‌بازی میکنیم.

دری به تخته خورد و برای اجرای نمایش تایم‌لپس به سالن تئاتر «هامون» رفتیم. باز هم شانس با من یار بود و در بازبینی نمایش حجازی‌فر از من خوشش آمد. رفیق شدیم. من رفیق بازیگر مورد علاقه‌ام شدم. هنوز نه لانچری بود نه سینمایی و نه سریالی. مرا بدون این‌ها پذیرفت و بازی‌ام را دوست داشت و بیشتر از چیزی که بودم تحویلم گرفت.

شیمی‌مان به هم میخورد (یک سال است این جمله را شنیده ام). گفت بمان اینجا مدام کار کنیم. گفت یک تئاتر دو نفره ببریم روی صحنه. گفت با هم بنویسیم من کارگردانی کنم جفتمان بازی کنیم یا تو بنویس من کارگردانی کنم جفتمان بازی کنیم یا با هم بنویسیم با هم کارگردانی کنیم و جفتمان بازی کنیم. ولی هیچ وقت نگفت تو تنهایی کارگردانی کن. راست هم میگفت. خودش خیلی کارگردان بود و میدانستم خیلی کارگردان است و میدانستم روزی می‌آید که برای کارگردانی و فیلم‌نامه‌هایش همه ایستاده برایش دست میزنند.

او که بازیگر مورد علاقه‌ام بود، مطمئن بودم به فیلم‌نامه نویس و کارگردان مورد علاقه‌ام نیز تبدیل میشود. امروز شد. باوری که حقیقت یافت.

در ابتدای پروژه‌ی موقعیت مهدی مرا دعوت به همکاری در نگارش فیلم‌نامه کرد. کاش دستم شکسته بود و قراردادی را قبل‌تر از کار او امضا نمیکردم تا حسرت کار کردن در انسانی‌ترین تولید سینمایی دفاع مقدس به دلم نمیماند.

موقعیت مهدی انقدر فیلم خوبی‌ست که هر صحبتی در موردش اشتباه است. انقدر زندگی‌ست که هیچ سینمایی در حوزه دفاع مقدس شبیه آن نیست. انقدر شریف است که مانند شهدا رفتار میکند. شعار نمیدهد. عمل میکند. عمق وجودت را آتش میزند بدون روشن کردن یک شعله. میکشد بدون گلوله. خاطره میسازد بدون حادثه. مانند زندگی روان است و جاری. دوست داری شخصیت‌های فیلمش را به خانه‌ات دعوت کنی و بهترین غذای عمرت را برایشان بپزی. دوست داری توی بغلشان گریه کنی. دوست داری اگر قرار شد به عشق کسی بمیری به عشق همین‌ها باشد. سازنده به تمام لحظات فیلمش باور دارد و عاشق آن باور است.

من خوشبختم و خوش اقبال که دوستی دارم که نامش هادی حجازی‌فر است. هادی جان ممنون که سینما را به اندازه‌ی خودش جدی گرفتی و ممنون که خودت هستی. سر تعظیم به همه‌ی عوامل این فیلم بزرگ