ناکارآمدی در مدیریت افکار عمومی، پیامد تکیه بر فضای مجازی!
وقتی دیوار خانه فرو بریزد، سقف هم دوام نخواهد آورد و بر سر اهل خود آوار خواهد شد. حالا دلیلش غفلت از مقاوم سازی صاحب خانه باشد یا گود برداری همسایه یا زلزله یا سیل، فرقی در اصل ماجرا نمی کند. خانه ویران می شود. بین آوار و آواره فقط خویشاوندیی آوایی و حروفی نیست که دومی نتیجه اولی است. چون آوار شود خانه، آواره خواهند شد اهالی خانه. باز این هم فقط حکمی نیست که خاص چهار دیواری باشد. این را از باب مثل آوردیم تا موضوعی که پیامد در شمار واژگان می نشیند بیشتر به ذهن قریب شود و ما را به تامل وادارد. مایی که خانه رسانه های رسمی مان دیری است در حال آوار است و ما آواره خیمه و کانکس فضای مجازی شده ایم. توجه نداریم که این برساخته هایی است که دیگران برای ما برپا کرده اند تا ظاهر انسان دوستی بگیرند و در این تظاهر، ظهور و توسعه قدرت نرم خود را - بی صدا - جشن بگیرند. جشنی که قربانی اش افکار عمومی مردمانی خواهد بود که - بی خبر - پذیرای هر خبری می شوند. خبر هایی که گاه، حرف به حرفش بر اساس یک مهندسی خاص، کد گذاری می شود. کد هایش هم در ذهن و ضمیر ما باز می شود تا راه حقیقت یابی را ببندد. واقعیت این است که امروز رسانه های رسمی - به هر دلیل - نفس ان به شماره افتاده است. مثل خانه ای است که خشت، به خشت اش از پی هم می افتد و می شکند. مسئولان هم به جای مقاوم سازی آن سازه های قدیمی و صمیمی و امین، روی برگردانده و سایه نشین کانکس و خیمه شده اند. حواس شان هم نیست که نشستن در سایه بیگانه، همسایگی نمی آورد که هویت ما را هم به گرو برمی دارد. آنچه این روز ها در فضای مجازی، موج می آفریند و به ساحل ذهن مردم می کوبد بیش از آن که نشانگر قوت این رسانه تعاملی و گسترده باشد، نشان دهنده از پا افتادن رسانه های رسمی و صاحب شناسنامه است. از پا افتادنی که گاه دلیلش پا گذاشتن مسئولان روی پای رسانه است. کسانی که گمان می کنند اگر رسانه های رسمی، مرجعیت خود را از دست بدهند، دیگر کسی به نقد، یقه آنان را نخواهد گرفت. غافل اند که این نوساخته پیش آمده با کمک فیک نیوز ها و باج نیوز ها، یقه خواهد گرفت از آنان و به دیوارشان خواهد کوبید نه به نقد که به تخریب. حضرات که به انحای مختلف عرصه را بر روزنامهها و روزنامه نگاران اصیل و متعهد تنگ می کنند فردا و حتی همین امروز گرفتار شب نامه هایی می شوند که در فضای مجازی عرصه را نه فقط بر آنان که بر واقعیت ها تنگ می کند. نمی خواهم از محدود سازی فضای نو بگویم که نه شدنی است و نه این قلم را بدان باوری است. می خواهم به یاد آورم که رسانه های صاحب هویت و رسانه نگاران دارای سجل حرفه ای و اعتماد آفرین را باید کمک کرد تا با کار حرفه ای و مومنانه و صادق، راه نفوذ خبر های کاذب را سد کنند. قطعا اگر میدان با حرفه ای ها باشد، خبر هم تولید می شود، چیزی ناگفته نمی ماند. از سوی دیگر جامعه هم در بمباران دروغ این همه زخم برنمی دارد. این می طلبد که متولیان هوشیاری افزون کنند و با همت تمام پای کار رسانه های حرفه ای باشند تا آرامش ذهنی مردم بیش از این آشفته نشود. بدانند مسئولان و بدانیم ما اصحاب رسانه که انفعال و عقب نشینی و خودناباوری، نه قلم که تیغ رسانه های دشمن را تیز می کند. رسانه هایی که تا اندرونی ما آمده اند و پلک بزنیم، کورمان می کنند. مراقب امروز باشیم تا فردا را از ما نگیرند.