شنبه 26 آبان 1403

نا امیدی کارگران از افزایش حقوق / دولت و مجلس دست به کار می شوند؟

وب‌گاه گسترش مشاهده در مرجع
نا امیدی کارگران از افزایش حقوق / دولت و مجلس دست به کار می شوند؟

برخی برآوردها نشان می‌دهد حداقل حقوق 7 میلیون تومانی در ایران حتی معادل 130 دلار هم نیست و با این رقم در خوشبینانه‌ترین حالت، ایران در رتبه 150 در میان 180 کشور قرار دارد.

با توجه به تورم بالای 40 درصد، جامعه کارگری از اجرای ماده 41 قانون کار و افزایش واقع‌بینانه حداقل دستمزد متناسب با هزینه‌های زندگی بیشتر از گذشته، خواهان شده‌اند.

برخی برآوردها نشان می‌دهد حداقل حقوق 7 میلیون تومانی در ایران حتی معادل 130 دلار هم نیست و با این رقم در خوشبینانه‌ترین حالت، ایران در رتبه 150 در میان 180 کشور قرار دارد. بر همین اساس گفته می‌شود اگر حداقل مزد کارگران در سال آینده افزایش 20درصدی داشته باشد و به 8 تا 10 میلیون تومان برسد، با در نظر گرفتن دلار 54 هزار تومانی، همچنان کارگران ایرانی کمترین حقوق را در میان کشورهای منطقه دریافت می‌کنند.

حتی از رئیس جمهور هم توقعی ندارم

در این روزها که برخی فعالان کارگری بر خط فقر 25میلیون تومانی در کلانشهرها و سبد معیشت 28میلیون و 900 هزار تومانی تأکید دارند و معتقدند حداقل مزد برای سال آینده نباید کمتر از 20 میلیون تومان باشد، این بار به جای تکرار حرف‌های پرتکرار پای درددل دو کارگر شاغل در یک شرکت تولیدکننده مواد شیمیایی در حاشیه تهران نشستیم تا از مطالبات حقوقی و معیشتی‌شان بپرسیم؛ کارگرانی که ظاهراً هیچ امیدی به بهبود معیشت خود و تدابیر مجالس و دولت‌ها برای ترمیم مزد و برقراری عدالت مزدی و همخوان شدن دستمزد با واقعیت‌های هزینه‌ای زندگی خود ندارند.

ولی‌الله نسترنی 58ساله با سابقه 16 سال کار مداوم، بسته به نوع کار و میزان اضافه‌کاری ماهانه بین 15 تا 19 میلیون تومان حقوق می‌گیرد، روزی 8 تا 10 ساعت را در محل کار می‌گذراند و خودش را «دیپلم ردی» معرفی می‌کند.

او خانه ملکی ندارد و در شهر رباط کریم، مستأجر است. تنها یک فرزند دارد و همسرش خانه‌دار است.

نسترنی در پاسخ به این پرسش که «میزان حقوق دریافتی چه میزان از هزینه‌های ماهانه معیشتتان را پوشش می‌دهد» می‌گوید: با توجه به وضعیت زندگی و تورم، رضایتی از این بابت ندارم اما خدا را شکر دستم پیش این و آن دراز نیست. آنچه دریافت می‌کنم در بهترین حالت حداقل هزینه‌های ماه را پوشش می‌دهد، اما به پس‌انداز یا موارد پیش‌بینی نشده فکر نمی‌کنم.

از او می‌پرسم: آیا مطالبات واقعی کارگران به درستی از زبان نمایندگان کارگری به دولت و کارفرمایان منتقل می‌شود و اینکه این افراد به‌ویژه در ایامی که جلسات مزد برگزار می‌شود، نمایندگان واقعی قشر کارگر هستند یا نه؟ که پاسخ می‌دهد: در سال‌های ابتدایی کارم گاهی برخی از این افراد می‌آمدند و وعده‌هایی می‌دادند، اما هیچ‌وقت به وعده‌هایشان برای احقاق حقوق کارگران عمل نکردند و به همین دلیل پایبند این افراد و وعده‌ها نیستم و حرف‌هایشان را باور ندارم.

این کارگر درخصوص انتظارات و توقعات هم‌صنفان خود از دولت و مجلس برای بهبود معیشت در شرایط سخت تورمی فعلی هم می‌گوید: من اصلاً روی این‌ها حساب نمی‌کنم و در واقع احساس می‌کنم اصلاً وجود ندارند پس توقعی هم ندارم! دو سه سال بدون دلیل مشخص، حتی یارانه من را قطع کرده بودند و بعد از اعتراض دوباره برقرار شد. من به عنوان یک کارگر حتی از رئیس‌جمهور هم دیگر توقعی ندارم، اما برای اینکه پرسش شما را بی‌پاسخ نگذارم فقط همین را می‌گویم که شما را به خدا هوای کارگر را داشته باشید و حقوقی بدهید که زندگی‌اش را آبرومندانه بچرخاند. ما توقع زیادی نداریم.

نسترنی اضافه می‌کند: یک ماشین داشتم اما سال گذشته تصادف کردم و به دلیل گرانی و سنگینی هزینه‌ها نتوانستم تعمیرش کنم. مستأجر هم که هستم و برای مسکن ملی آن هم نه در تهران بلکه در شهرستان نام‌نویسی کردم و 40 میلیون تومان پول دادم، اما نتوانستم ادامه بدهم و رهایش کردم. حقوق من دو برابر دیگر کارگران است اما اوضاع معیشتم همین است که گفتم.

کاش حرف‌های ما به «مسئولان» بربخورد!

علیرضا رحمانی‌فر هم کارگری 48 ساله است که به گفته خودش از سال1366 تاکنون ماشین‌سازی و تراشکاری را تجربه کرده است. او 31 سال و 9 ماه سابقه بیمه و همسر، دو فرزند و سه نوه دارد. روزی 9 ساعت در شرکت تولیدی مواد شیمیایی کار می‌کند و نزدیک به 15میلیون تومان در ماه حقوق می‌گیرد.

او هم در خصوص میزان تطابق حقوق دریافتی با هزینه‌های معیشت خانوارش می‌گوید: کلاً 10 تا 15 روز از ماه را با این حقوق می‌توانیم سر کنیم درحالی که نه مستأجرم و نه مالک؛ چون در منزل مادر خانمم زندگی می‌کنم و مبلغی اجاره می‌دهم و یک وانت مدل 81 دارم.

او ادامه می‌دهد: آقایانی که خود را نماینده کارگران می‌دانند اول کاری کنند که کارگران غیرایرانی از ایران بروند، چراکه کارفرمایان برای بیمه نکردن کارگر، به سمت کارگران غیرایرانی گرایش زیادی دارند و به آن‌ها جای خواب و غذا هم می‌دهند. کارگران غیرایرانی بسیاری از هزینه‌های زندگی در ایران را ندارند و حقوقشان را هم بعد از دریافت به پول کشورشان، تبدیل می‌کنند تا با نگه داشتن ریال، متضرر نشوند، اما من کارگر ایرانی، دغدغه مسکن دارم و توان خرید خواربار و تأمین هزینه‌های زندگی را ندارم.

رحمانی‌فر تأکید می‌کند: هیچ امیدی به نمایندگان کارگری و دولت نداریم. مگر تا امروز کاری برای ما کرده‌اند؟ فقط روزهای خاصی مانند انتخابات با ما کار دارند! چرا وقتی هوا آلوده است، یا برف و باران سنگین می‌بارد، یا کرونا شایع می‌شود، همه اداره‌ها تعطیل می‌شوند اما من کارگر باید سر کار باشم؟

او تأکید می‌کند: حرف‌هایم را جوری منعکس کنید که حداقل به یک مقام مسئول در این مملکت بربخورد و صدای کارگران را که چیزی برای باختن ندارند، به درستی بشنود. به قرآن سوگند می‌خورم کارگران بدبخت‌اند و در سرما و گرما و حتی اگر از آسمان سنگ ببارد هم باید در محل کار حاضر باشند. مگر کارگران روزه نمی‌گیرند؟ چرا در ماه رمضان ساعت کاری کارمندان را کم می‌کنند اما ما باید تمام و کمال در محل کارمان باشیم؟

این کارگر می‌گوید: دوست داریم نگاه به همه حقوق‌بگیران، یکسان باشد و ما هم بتوانیم از مزایای کارمندان استفاده کنیم. من در این مملکت تا امروز فقط در سال75 حدود 100 هزار تومان وام ازدواج گرفته‌ام و اگر بخواهم وام بگیرم باید هزار جور مانع را پشت سر بگذارم، اما کارمند بانک می‌تواند به آسانی وام‌های سنگین با حداقل بهره را بگیرد. بیمه تأمین اجتماعی هم با ما سر ناسازگاری دارد در حالی که اگر من کارگر پول بیمه ندهم، کارمندهای بیمه هم شغل ندارند و از مزایای آن بهره نمی‌برند!