«نظامی» چه پاسخی به دشمنان ایران داد؟
نظامی گنجوی در تمام طول دوران شاعری خود، به زبان فارسی شعر گفت و هویت و نسبت او در نسبت با زبان و ادبیات فارسی تعریف میشود و تلاش تجزیه طلبان و دشمنان فرهنگ و تمدن ایرانی و فارسی برای خدشه به این هویت، به جایی نخواهد رسید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امروز در تقویم رسمیکشور، روز بزرگداشت حکیم ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی ابن مؤید مشهور به نظامیگنجوی است. او در فاصله بین سالهای 530 تا 540 هجری قمری در شهر گنجه متولد شد، همه عمرش را در این شهر گذراند و در زمانی بین سالهای 599 تا 602 هجری قمری در همین شهر درگذشت و به خاک سپرده شد.
شهری که اکنون براساس تقسیمهای جغرافیایی در کشور جمهوری آذربایجان واقع شده است و این کشور به دلیل قرارگرفتن مزار شاعر، در یکی از شهرهایش، نظامی را شاعری آذربایجانی معرفی میکند و اخیراً سخنانی نیز به نقل از رئیس جمهور این کشور در همین رابطه منتشر شده است که هویت نظامی را متعلق به جمهوری آذربایجان و کشورهای ترک زبان میداند. البته این سخنان ارزش تاریخی و استنادی ندارند چرا که رئیس جمهور آذربایجان احتمالاً در تمام عمرش یکبار به مجموعه آثار نظامی مراجعه نکرده است و نمیداند که این شاعر جز به زبان فارسی، شعری نسروده است. به عبارت دیگر اگرچه نظامی در جغرافیایی کنونی کشور آذربایجان میزیسته، اما در تمام عمر در فضای فرهنگی و تمدنی فارسی به سر برده است و یکی از سرآمدان و بزرگان این زبان شیرین است.
تأثیرگذاری نظامیبخصوص مثنویهای لیلی و مجنون و خسرو و شیرین او در تمام تاریخ شعر و ادبیات فارسی به قدری وسیع و مهم بوده است که پس از او، بسیاری از شاعران به تقلید و دنباله سرایی از این شاعر حکیم و شیرین سخن، مثنویهای عاشقانه سرودهاند. بزرگانی چون امیرخسرو دهلوی، عبدالرحمن جامی، سلمان ساوجی، هلالی جغتایی، خواجوی کرمانی، وحشی بافقی، عرفی شیرازی و بسیاری دیگر از شاعران سرشناس به گونهای که بر اساس تحقیق که زنده یاد دکترحسن ذوالفقاری، انجام داده است 86 نظیرهپرداز تنها به استقبال لیلی و مجنون نظامیرفتهاند.
جعل؛ تنها سلاح ایران ستیزان
نظامی به واسطه قدرت سخنوری، حکمت جاری در کلام و دلچسبی روایتش از داستانهای کهن، در محدوده مرزهای ایران دیروز و امروز باقی نمانده است و شهرت و آوازه او در چهارگوشه جهان از ژاپن تا شبه قاره و اروپا جهانگیر شده است. به دلیل همین تأثیر و اهمیت، نظامیهمواره مورد توجه گروهی از افرادی بوده است که قصد دارند عالم ادبیات و فرهنگ را به نیات سیاسی بیالایند. منتها چون نسبتی میان آنچه از نظامیباقی مانده است با اندیشههای تجزیه طلبانه و ایران ستیز، وجود ندارد، تنها کاری که برایشان ممکن است، جعل و تحریف است.
پیشنهاد آذربایجان درباره دستنوشتههای «نظامی گنجوی» در ایرانبرای مثال اشعار و هویت شاعری به نام نظامی قونوی را که چندین قرن بعد از نظامی گنجوی زیسته است، به نظامی گنجوی منسوب میکنند. شوربختانه باید گفت که این جعل در ایران نیز اتفاق افتاد و در سال 1381 کتابی با مجوز وزارت ارشاد جمهوری اسلامیایران در انتشارات اندیشه نو منتشر شد که مترجم یعنی مرحوم محمدزاده صدیق، گشاده دستانه همه جعلیات دشمنان وحدت ایران را منتشر کرد و مدعی شد که نظامی دیوانی به زبان ترکی هم دارد، همان شعرهایی که متعلق به نظامی قونوی شاعر قرن هشتم و نهم است.
جمهوری آذربایجان از این جعلیات حداکثر استفاده را برد. در جای جای جهان مجسمه نظامی گنجوی را با ادعای شاعر آذربایجانی ساخت و نصب کرد و حتی شعرهای نوشته شده بر دیواره آرامگاه شاعر را محو کرد و همان جعلیات را جایگزین کرد.
البته بسیاری از پژوهشگران واقعگرا و راستگوی جهان، فریب این جعلیات را نخوردهاند و میدانند نظامیگنجوی که الهام علی اف و همپیمانان ضد ایرانیاش به دنبال تبلیغ اویند، برساخته نظام کمونیستی شوروی سابق است و ادعاهای امروز ریشه در همان هویتسازیهای کمونیستی پیشین دارد.
جایگاه ایران در نظر نظامی چیست؟
اما پاسخ خود نظامی گنجوی به این تلاشها و دشمنیها با هویت ایرانی و زبان فارسیاش چیست؟ شاعر گویی به حکمت شاعرانهاش میدانسته است، روزی آخرین شاهد و سند برای اثبات هویتش، شعرش خواهد بود. پس با استفاده از زبان رمز و تمثیل بهترین جواب را به ایران ستیزان داده است.
میدانیم که به باور مردم در روزگاران گذشته زمین به هفت اقلیم تقسیم میشد و ایران در میانه این هفت اقلیم قرار داشت به خاطر همین در نظر ساکن مردم این سرزمین، بهترین و مهمترین بخش کره زمین به حساب میآمد. بر طبق گفته ابوریحان بیرونی، هفت اقلیم عبارت بودنداز: کشور یکم هندوستان، کشور دوم عرب و حبشستان، کشور سوم مصر و شام، کشور چهارم ایرانشهر، کشور پنجم صقلاب (سرزمین اسلاوها) و روم، کشور ترک و یأجوج و ماجوج و کشور هفتم چین.
نظامی با استفاده از همین باور، در هفت پیکر، وقتی به تشریح ماجراها و فضای قصر بهرام گور میپردازد، بیان میکند که در قصر او هفت دختر از هفت اقلیم اقامت داشتند، هر یک نماینده یکی از هفت کشور. همه آنان تحت تکفل و ولایت پادشاه ایران قرار داشتند. بهرام نماد ایران و هفت دختر، نماد هفت اقلیم بودند که شاه همه آنها، ایران بود.
به همین دلیل است که نظامی در همین مثنوی، وقتی به نام ایران میرسد، چنین شفاف و صریح و عاشقانه از کشورش میگوید و آن را مرکز و دل همه عالم میبیند و به این ترتیب پاسخ ایران ستیزان در همه تاریخ را میدهد:
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد