نعل وارونه مدیری در تلویزیون با الصاق تذکار و توضیح
چندی پیش مهران مدیری در ویدئویی کوتاه، صدا و سیما را از پخش برنامه خود برحذر داشت؛ در حالیکه صداوسیما تا بحال نردبان ترقی وی بوده و گویا این هنرمند از رفتار هنرمند حوزه موسیقی تقلید کرده که تفاوت اوضاع آن دو حکایت دانه فلفل و خال مهرویان است که هیچ نسب و نسبتی را با هم برنمی تابد!
به گزارش خبرنگار اجتماعی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ این روزها شرایط کشور و عرضاندام برخی از سلبریتی ها همچون مهران مدیری و کتایون ریاحی مصداق تمثیل «آب سربالا و آواز ابوعطاء» ست! افرادی که از شنیدن حال و احوالشان باید انگشت تحیر به دندان گزید!
سلبریتی هایی که این روزها با هیاهوی برخی که ملعبه اجرای نقشه های شوم دشمنان شده اند، بوی خطر را به شامه گرفته و در فراری رو به جلو هوشمندانه جهت آنتن خود را تغییر داده و به غربی ترین درجه چرخانده و خود نیز به دور آن چرخیده اند. اما در این رهگذر به بهانه همراهی مردم سعی در رهایی خود دارند.
مدیری که در سالهای گذشته از طریق برنامه های تلویزیونی خاصه برنامه دورهمی در حالی ثروت و مکنت فراوانی بهم زده که بسیاری از پیشکسوتان سینما، تاتر و تلویزیون در این ایام روزگار سختی را گذرانده اند و به واسطه تضعیف سینما و رشد فیلم های سخیف و مملو از متلک ها و شوخی های جنسی کار هنری آنها از رونق افتاده است.
مهران مدیری در پی اغتشاش های روزهای اخیر در شامگاه پنجشنبه 31 شهریور ماه با انتشار ویدئویی گفته بود: «(نقل به مضمون:) قرار بود بعد از ماه صفر مجموعه جدید دورهمی از رسانه ملی پخش شود. اما من به عنوان طراح، تهیه کننده و مجری و... اجازه نمی دهم یک فریم از این برنامه از هیچ شبکهای روی آنتن برود؛ دورهمی مال حال خوب است.»
در این اظهار نظر که به قول سعدی علیه الرحمه، به درستی مصداق «درون مردار و بیرون، مشک و کافور» است، به تناقضات عجیبی بر می خوریم که طرح اهم آنها خالی از لطف نخواهد بود.
یکم: در ابتدا باید خطاب به مهران مدیری متذکر شد که ملت ما مدت هاست که متاثر از آتش افروزی بیگانهپرستان نمک ناشناس که به تشدید تحریم ها کمک کرده اند، حال خوبی ندارند. حال مردم چندگاهی است که خوب نیست. خوب نیست از احتکار و گرانفروشی؛ از خیانت و خباثت از نفاق و تزویر عده ای هموطن خاص که کشور را دکه و دکان خود کرده و پول بادآورد خود را در ولایات دیگر با باد می دهند. اما با این حال این مردم حرف خانه را به گوش همسایه نرسانده اند؛ این مردم بخاطر یک دستمال قیصریه ای را به آتش نکشیده اند. حال عجبا که یکی از نشئه داشته های مادی خود به آنی برخاسته و چون خواب زده ها تازه به اینجا رسیده که مردم حالشان خوب نیست! بدون آنکه چرایی اش را درک کرده باشد. و آن دیگری که برای تولد فرزندش به کانادا سفر کرده بود در بین هزار توهین و تحقیر بدون هیچ مانع و رادعی برگشته که احتمالا تتمه حساب قرارداد خود را از بیت المال بکند و مترصد بهانه ای باشد تا در معیت نخستین فرزند دوتابعیتی (!) و خانم والده نورسیده به آغوش دایه های مهربانتر از مادر پناه ببرد؛ بلکه شب ها در دور میدان تورنتو چیزی شبیه «دوه دوه» بخواند؛ شاید؛ خدا را چه دیدی؟
دوم: چرا این دو به یکباره چرت شان پاره شده و به این الهام نورانی رسیده اند که چون حال مردم خوب نیست نباید یک فریم از برنامه آنها روی آنتن برود؟ به ویژه وقتی که پیش از پخش برنامه یحتمل بخش اعظم مبلغ قرارداد را لوتی خور کرده و از مرام مردانه خود قصد کرده، دست و پای سایر اعضای گروه را در پوست گردو بگذارند! گرچه باز عملکردی سوای این رویه جای حیرت دارد که از قدیم گفته اند: «از کوزه همان برودن تراود که در اوست»!
سوم: به استناد بیت المثل «نور فروزنده چو پنهان شود / شب پره بازیگر میدان شود»، برخی از رفتارها پیش آنکه جدیتی در بطن خود داشته باشند، بیشتر تکرار رفتارهای گذشته است. به ویژه برای آنهایی که درگیر سوءتفاهماتی هستند که متاثر از آنها به یقین بزرگ شدن رسیده اند. برای مثال بد نیست که به ممنوعیت پخش آثار موسیقایی یکی از خوانندگان ایرانی اشاره کرد که صدا و سیما را از پخش آثار خود منع کرده بود. در این دو اتفاق یک دنیا تفاوت نهفته است. که در تشریح آن یا تمسک به این الزام که «عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو» باید منصفانه دید و گفت که اولا این خواننده آثارش را برای رسانه ملی و با بودجه صدا و سیما تولید نکرده بود که این قید را برای پخش آثار خود گذاشته بود. به تعبیری رسانه ملی نردبان ترقی این خواننده نبود که در میانه راه تبر برداشته نردبان را بشکند و منکر هر آنچه به زیرپا داشته شود.
اما برنامهسازان مورد بحث این نوشتار که به صداوسیما بیشتر از خانه ها و خانواده خود مدیون و با اصطلاح نمک پرورده این رسانه هستند، آیا اساسا می توانند اثری که بخش اعظم حق کپی رایت آن به صدا و سیما مربوط می شود را از حق طبیعی خود محروم و این رسانه را از پخش برنامه تولیدی خود منع کنند؟ شاید بتوانند که این هم از عجایب روزگار است؛ نمک خوردن و نمکدان شکستن!
این در حالیست گرچه هزینه اولیه تولید این برنامه را فردی حقیقی یا حقوقی پرداخته باشد اما در نهایت این تلویزیون است که هزینه ابتدایی سرمایه گذار را با سود آن، بصورت دولاپهنا به آنان باز میگرداند. با این وجود آیا در این اظهارنظر می توان کوچکترین منطقی سراغ گرفت که فارغ از جهت گیری های سیاسی قابل هضم باشد؟
چهارم: اما سوال آخر که صد البته بیشتر از کنجکاوی یک ذهن ناآرام ناشی می شود، حسن ختام این نوشتار خواهد بود و آن اینکه راستی مدیری از موزه دورهمی چه خبر؟ آیا پیش از کوچ و وداع تان با تلویزیون تکلیف عتیقه هایی که مهمانان دورهمی به این موزه بخشیدند تا پس از حراج صرف امور عامالمنفعه شود، را روشن کرده اید؟ ابتدا عفو و بعد باور بفرمایید که این یادآوری فقط از این بابت است که نکند خدای ناکرده علاقه شما به عتیقهجات مانع و رادعی برای عمل به وعده ای باشد که بارها به انجام آن تصریح کرده بودید.
بیتردید حراج هدایای مهمانان شما که قرار بود در موزه ای تحت عنوان «موزه دورهمی» جمع آوری و در نهایت در مقابل دوربین ها و در برنامه ای تلویزیونی به حراج گذاشته شود، در صورت وفای به عهد شما می تواند حال مردم ما را خوب کند!
در پایان زیاده عرضی نیست جز دوری شما که امید است در برنامه «حراج دورهمی» ممکن و میسر شود.