نقش سیاستگذاران فرهنگی در رشد اقتصاد هنر

به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران، دکتر تکتم فرمانفرمایی با تخصص جنبی مدیریت هنری و مدیر گالری فرمانفرما در پاسخ به سوال خبرنگار اکونیوز مبنی بر اینکه در شرایط سخت و بحرانی اقتصادی در حوزه اقتصاد فرهنگ چه تدبیری باید کرد اظهار داشت: در کشورهایی که اقتصاد تک محوری ندارند بار روند رشد اقتصاد و درامد ناخالص کشورهایشان را بخش فرهنگ و هنر برعهده دارد که هرچند کشور ما دارای استعداد هایی بی نظیر و شاید بالاترین حد پتانسیل خود را دارد اما به لحاظ سیاستگذاری و مدیریت این پتانسیل، متاسفانه به هدر می رود که بایستی برای این بخش فکر و تدابیر جدی تری در پیش گرفت و تا حدی که می توان ان را جایگزین درامدهای نفتی کشور نمود حال که ما با تهدید بزرگی همچون تحریم های نفتی مواجه ایم بهتر است؛ این تهدید را به فرصت بدل کرده و با سرمایه گذاری و تقویت زیرساخت های فرهنگی راه توسعه را در پیش گیریم. وی گفت: در این سال ها با وجود تعدد گالری ها که به بخش خصوصی تعلق دارند کارهای نسبتا خوبی انجام شده است اما این امورات مطمنا کافی نیست چون در مسایل فرهنگی سردمداران سیاستگذاری فرهنگی نقش حیاتی را ایفا می نمایند و تا زمانی که بخش هنری از حمایت های رده بالای سیاستگذاری بر خوردار نباشد، هر چند رده میانه ای و بدنه ای کار جدی و حرفه ای را انجام دهد اما باز هم این چرخه نیاز به قدرت قوی تری برای حرکت و سیر توسعه بین المللی دارد.
این متخصص سیاستگذاری و خط مشی گذار فرهنگی گفت: از آنجایی که هنر نشان نوآوری در کشورها است و خلاقیت از جمله موارد رقابت مهم کشورها در بازار جهانی است راهکارهایی که به نظر می تواند در رونق این بخش اقتصادی جامعه تاثیر گذار باشد و موجب تشویق، ترغیب و تقویت حوزه خلاق جامعه گردد مواردی همچون: معافیت مالیاتی برای سازمان هایی که به خرید آثار هنری اقدام نموده اند به ازاء رقم خرید از معافیت مالیاتی معادل ان برخوردار گردد، امکان تقبل اثار هنری به عنوان وثیقه برای دریافت وام های کلان، راه اندازی بورس هنر در تابلو های بورسی کشور، تاسیس بانک هنر، اماده سازی زیرساخت های برگزاری ارت فر ها، توسعه شبکه های جهانی موزه ها و گالری ها است. وی گفت: ساختار تاریخی، بازار هنر به موازات تحولات گوناگون در طول زمان دستخوش تغییرات عدیده ای بوده است که لازم می بینم در اینجا به صورت بسیار کلی به انها اشاره ای کنم تاقبل از قرن شانزدهم میلادی، هنرمندان تنها به واسطه سفارش، خلق اثر هنری می نمودند و اثارشان به واسطه اقامتگاه خریدار مورد معامله قرار می گرفت چون بر روی بوم کار نمی شد و حالت دیوارنگاره داشت و زمانی که آثار هنری قابل نقل و انتقال شد، بازار هنر رونق گرفت و ارزش افزوده برای اثار هنری ایجاد گردید در اوایل قرن هفده میلادی، بازار هنر در فرانسه به شکل پایدار و مستحکمی بوجود امد و یکی از دلایل آن تاسیس فرهنگستان سلطنتی در سال 1648 بود و رفته رفته این روند در ایتالیا و هلند و انگلستان نیز با بر پایی نمایشگاه های هنری شکل گرفت.
وی ادامه داد: در نیمه دوم قرن نوزدهم، دو واقعه رخ داد که بازار هنر را تحت تاثیر قرار داد یکی پدیدار شدن طبقه آریستوکرات مستقل به عنوان گروه خریداران تازه وارد به این بازار و دومی ظهور مکتب امپرسیونیسم با سیل عجیب از تعداد بازدیدکنندگان و تعداد آثار عرضه شده متعدد بود در اواخر قرن نوزدهم اتفاق های شاخص دیگری هم رخ داد که تاثیر رکود اقتصادی جهان بعد از جنگ جهانی دوم در بازار هنری بود، که این امر خود موجب کاهش عرضه آثار هنری توسط هنرمندان شد که نهایتا این تحولات دولت ها را بر این داشت تا با قاعده دخالت دولت در سیاست های فرهنگی حمایتی موجب رونق و افزایش رشد این حوزه اقتصادی شوند. مدیر گالری فرمانفرما گفت: با همین نگاه اجمالی به روند تاریخی بازار هنر، بهتر است ما برای یکبار هم که شده از تاریخ درس بگیریم و در این بحران با دخالت نقش دولت به عنوان حمایت کننده این بازار پرپتانسیل را فعال تر و زنده نگه داریم چرا که سیاست های فرهنگی و هنری یکی از عوامل تثبیت موقعیت کشورها محسوب می گردند و جدا از بحث های اقتصادی، نقش کاتالیزور مدنی عمیقی را بازی می کنند از سوی دیگر از این حوزه می توان در حوزه سواد، گسترش نیروی کار، جذب توریسم، پایداری اجتماعی، ایجاد مشاغل جدید و اتحاد و قوی تر شدن اجتماعات مردمی و نهایتا نفوذ و احیای محلی بهره گرفت. تکتم فرمانفرمایی بیان کرد: زمانی که صحبت از سیاستگذاری فرهنگی می شود ناخواداگاه ذهن ها به سمت آموزش سوق داده می شود و از آنجا که هنر و تولیدات هنری از مؤلفه های مهم فرهنگی هستند و آموزش نیز نقش اساسی و غیر قابل انکاری در آن دارد؛ توجه به آموزش هنر و بررسی و رصد دائمی چگونگی، کیفیت، تاثیرات آن در جامعه از اهمیت بسیار برخوردار می باشد از آنجایی که ما در عصر حاضر شتاب بالای تغییرات اجتماعی ناشی از پیشرفتهای روزافزون تکنولوژی بخصوص تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات قرار داریم می بایست بدانیم که این خود باعث شده اموزش به دو بخش رسمی و غیر رسمی تقسیم شود.
وی همچنین در ادامه گفت: پدیده الکترونیک بسیاری از مفاهیم مهم در حوزه ی علوم انسانی را دچار دگرگونی هایی جدی نموده؛ قابل دسترس بودن یکسان، رایگان و جستجوپذیر و ایجاد فضای آموزشی یکنواخت برای اقشار مختلف در هر نقطه و بهینهسازی شیوههای ارائه مطالب آموزشی به منظور یادگیری عمیقتر و جدیتر از جمله موارد قابل ذکر در این باره است. در چنین فضای آموزشی برخلاف آموزش رسمی یا سنتی، افراد به اندازه توانایی خود از موضوعات بهرهمند میگردند. لذا به دلیل همه گیر شدن و قابلیت تسهیل در دسترسی به آن، لزوم سیاستگذاری دقیق و به روز، در راستای سواد رسانه های الکترونیکی را برای سیاستگذاران امر، ایجاد می نماید، تا مخاطبان با توانایی قدرت تمیز از ان بهره مند گردند. چرا که این فرصت موجب دسترسی همگانی و رایگان به منابع آموزشی و نهایتا شتاب بخشیدن به توسعه اقتصادی کشور خواهد شد. این استادیار دانشگاه در پایان به زهرا محمدی خبرنگار اکونیوز گفت: از سوی دیگر کما فی السابق آموزش های رسمی می تواند مسیر انتخاب برخورد با سیلی از اطلاعات را هدفمند کند این آموزشها می بایست علاوه بر مهارتافزایی فردی، در جهت تربیت هنری نسل آینده و همچنین به صورت عمومی بر درک زیبایی شناسانه و ارتقاءسواد هنری جامعه ی نوجوان و جوان که در آینده بدنه ی اصلی فرهنگی و اجتماعی کشور را بوجود می آورند تاثیر گذار باشند. غنی تر شدن حوزه آموزش منجر به دستاوردهای همچون؛ پرورش حس زیبایی شناسی، توجه به حفظ میراث فرهنگی، درک ومشاهده مفهومی و شکلی اثر، توانایی دسترسی به دیدگاه های تخصصی و حرفه ای و ارام ارام بیان دیدگاه و تحلیل شخصی، اشنایی با رشته های مختلف هنری روز، تربیت ذائقه بصری توده مردم، و نهایتا کمک به تعمق فکری و تفکر نقادانه می گردد.


