نوربالا | خدایا! ما که از یک رتیل میترسیم روز قیامت چه کنیم؟
به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، تحمل گرما و حشرات موذی که برای خود میهمانی دستهجمعی میگرفتند، در بیابانهای جنوب کشور کار راحتی نیست. رزمندگان هشت سال دفاع مقدس اگرچه میتوانستند در مقابل حملات رژیم بعث که یک دنیا پشتش بود سینه سپر کرده و مقاومت کنند، اما در مقابل این موجودات، بیدفاع بودند.
روایتی که میخوانید خلاصهای از خاطره قاسم عباسی، جانباز شیمیایی و رزمنده لشکر محمد رسولالله است که در کتاب «پوتینهای ساقبلند» آمده:
«یکی از عادیترین مسائل بیابانهای جنوب، تحمل جانوران گزنده و پشههای موذی بود. پشهها به قدری چالاک و قبراق بودند که از لای چند لایه لباس هم کارشان را میکردند و حتی وقتی به داخل کیسه خواب میرفتیم تا از شر آنها در امان باشیم، قسمتهای نازک کیسه خواب را پیدا میکردند و نیششان را به تن ما فرو میکردند. انگار برای آزار ما نیششان بلندتر شده بود. عقربها و هزارپا هم که مصیبتهای خودشان را داشتند.
تابستان سال 63 حسینیه اردوگاه تخریب را با برزنت و داربست برپا کرده بودند. در یکی از شبهای جمعه، نور فانوس حسینیه را کم کرده بودیم و مداح گردان برای بچهها دعای کمیل میخواند.
همه در حال و هوای خودشان بودند و در دعا غرق شده بودند. حواسشان به جایی نبود که ناگهان رتیل درشتی از سقف حسینیه تلپی بر زمین بین بچهها افتاد. بچهها از جا پریدند و همهمهای بر پا شد. چراغ قوهها را روشن کرده بودند و با وحشت و دلهره دنبال عنکبوت بزرگ و پشمالویی میگشتند که ممکن بود زیر پای هر کسی باشد.
مداح که دید اوضاع آشفته شده و سکوت فضا از بین رفته، از فرصت استفاده کرد و با همان آهنگ دعا خواند: «خدایا! ما که از یک رتیل انقدر میترسیم، چطور عذاب تو را در روز قیامت تحمل کنیم؟»
پایان پیام /