نگران کپیکردن اسباببازی غربی نباشیم، از کپیشدن فرهنگشان بترسیم
بهنام زنگی، پژوهشگر صنایع فرهنگی معتقد است، کپی کردن محصولات اسباببازی از محصولات خارجی تفکر غلطی نیست بلکه باید از کپی شدن فرهنگ غربی در کشور بترسیم.
بهنام زنگی، پژوهشگر صنایع فرهنگی معتقد است، کپی کردن محصولات اسباببازی از محصولات خارجی تفکر غلطی نیست بلکه باید از کپی شدن فرهنگ غربی در کشور بترسیم.
به گزارش خبرنگار مهر، بسیاری از کارشناسان، فعالان و منتقدان صنعت اسباببازی را صنعتی نوپا در مرحله آزمون و خطا میدانند و نقدشان در این موضوع به مسئله کپی کردن محصولات نیست بلکه کپیکردن در این مرحله را نیازمند پیشرفت در این حوزه میدانند و اذعان دارند که کپی کردن محصولات خود به نوعی خلاقیت به حساب میآید. نباید این توقع را داشت که بدون علم و دانش و حتی نبود رشتههای آکادمیک دست به خلق محصولات اسباببازی بزنیم و کپی کردن محصولات را ایراد بدانیم. کپی کردن بخشی از صنعت و حتی مهره جدانشدنی صنعت اسباببازی است. با کپی کردن محصولات خارجی که ریسک آنها گرفته شده است میتوان گردش مالی خوبی در این زمینه ایجاد کرد تا مراحل موفقیت را طی کنیم، مهمترین بخشی که باید بیشتر بر روی آن زوم کنیم و به آن بپردازیم بحث پیوست فرهنگی است که این بخش در حال کپی شدن است و لطمات جبران ناپذیری به همراه دارد، زمانی که فرهنگی غربی و اروپایی کپی شود و جای فرهنگ ایرانی و اصیل ما را بگیرد دیگر فاتحه فرهنگ را باید بخوانیم. در این راستا بهنام زنگی پژوهشگر حوزه صنایع فرهنگی معتقد است که باید تولیدات در دایره صنایع فرهنگی بدون شک ضمیمه فرهنگی دارد و این پیوست فرهنگی آن را مهم کرده است، کپی کردن ایده اولیه محصولات تفکر غلطی نیست اما کپیبرداری از فرهنگ غربی خطراتی و عواقب ناگواری دارد پس باید برای احیا فرهنگ ایرانی خودمان بکوشیم.
متأسفانه ما بخش مهم پیوست فرهنگی را فراموش کردیم و از آن غافل شدیم و تماما مسائلمان را پیرامون کپی کردن گذاشتهایم و این برایمان مهم شده است.
بهنام زنگی، پژوهشگر در حوزه صنایع فرهنگی و رئیس انجمن علمی پژوهشهای هنری ایران، صنعت اسباببازی را در مرحله آزمون و خطا میداند و میگوید: زمانیکه درباره صنعت اسباببازی صحبت میکنیم باید این امر را مدنظر قرار دهیم که حوزه اسباببازی، صنعت نوپا است و در مرحله آزمون و خطا قرار داریم، محصولاتی که در این حوزه تولید میشوند باید در درجه اول تست شوند و بعد مورد نقد قرار بگیرند.
او ادامه داد: اما زمانیکه این حوزه را در چارچوب صنایع فرهنگی به نقد و بررسی میگذاریم باید بدانیم که با یک صنعت صرف مسائل متفاوت است. تولیدات در دایره صنایع فرهنگی بدون شک ضمیمه فرهنگی دارد و این پیوست فرهنگی آن را مهم کرده است. اگر آمریکا یا چین آمار تولیداتش بالا است دو حالت دارد یا اینکه ما میتوانیم بهعنوان یک صنعت این حوزه را ببینیم که مثل خودرو یا کفشاش است مثل ظرف و غیره آنکه تکنولوژی است و ما از طریق کپی کردن و یادگیری تولید فنون آن میتوانیم به نتیجه برسیم و سرعت رشدمان بیشتر شود.
زنگی کپی کردن ایده اولیه محصولات اسباببازی را تفکر غلطی نمیداند و بیان میکند: قرار نیست هر طرح و ایدهای را از ابتدا خودمان ابداع و خلق کنیم، ما میتوانیم از دستاوردها و ابداعات جهانیان استفاده کنیم و کمتر ضرر داشته باشیم بالاخره هر کشوری در تمام حوزهها و صنایع دستاوردهایی دارد که در حوزه اسباببازی از این قاعده مستثنا نیست.
زمانیکه این حوزه را در چارچوب صنایع فرهنگی به نقد و بررسی میگذاریم باید بدانیم که با یک صنعت صرف مسائل متفاوت است. تولیدات در دایره صنایع فرهنگی بدون شک ضمیمه فرهنگی دارد و این پیوست فرهنگی آن را مهم کرده است.
این پژوهشگر معتقد است، شرکتها و کشورها این توانمندی را دارند که ما میتوانیم از آنها یاد بگیریم و محصولاتمان را براساس آنها بسازیم.
زنگی درباره تأثیرات فرهنگی محصولات صنایع فرهنگی میگوید: ولی بخش دوم که ما از یک صنعت فرهنگی حرف میزنیم در اختراع و ابداع آن معنا ندارد. بلکه اصرار ما برای احیا محصولات صنایع فرهنگی به خاطر بار فرهنگی و ارزشهای فرهنگی آن است و زمانیکه میبینیم امریکا به دنبال کاراکترسازی در صنعت اسباببازی است و برای کودکان و نوجوانان قهرمانهای ذهنی خلق میکند تا نسل جوان و نوجوان ما کاملا ژن آمریکایی دارند که همان اسم، چهره، تیپ آمریکایی است. همانند اسپایدرمن، باربی و بتمن... باید در این راستا بیاندیشیم و مسیرمان را تغییر دهیم.
او درباره غفلت از پیوستهای فرهنگی ادامه میدهد: متأسفانه ما بخش مهم پیوست فرهنگی را فراموش کردیم و از آن غافل شدیم و تماما مسائلمان را پیرامون کپی کردن گذاشتهایم و برایمان مهم شده است. مسئله کپی کردن را باید کنار بگذاریم باید به این فکر کنیم که فرهنگمان دارد کپی میشود و آسیب اصلی اینجا رخ میدهد.
زنگی میگوید: فرهنگ کپیپذیر نیست و اگر فرهنگ امریکایی در حال کپی شدن و ترویج است باید با آن برخورد کنیم. در برابرش باید راهحل داشته باشیم. مثال سادهاش هم این است که ما به عروسکهای خرسی، «تدی» میگوئیم. ماجرای تدی را میدانید؟ تدی یک ژنرال آمریکایی بود. به همین راحتی آمده اسم یک ژنرال آمریکایی را در تمام دنیا جا انداختند و از بچگی به عروسکهای خرسی «تدی» میگویند. هر بچهای با این اسم آشنا است. اینها جز پیوست فرهنگی به حساب میآیند که مهم است. در مورد صنعت اسباببازی ما اگر صرفا جنبه صنعتی آن را بخواهیم ببینیم لازم است از تکنولوژی و تجارب دیگران استفاده کنیم زیرا این اجتنابناپذیر است. اما فرهنگ کاملا جدا از این بحث است و باید مراقب باشیم.