جمعه 9 آذر 1403

نیمه‌شب در پاریس

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
نیمه‌شب در پاریس

چهل‌ویکمین فیلم وودی آلن را می‌توان یکی از بهترین فیلم‌های دو دههی اخیر و حتی کل دوران کاری او دانست. «نیمه‌شب در پاریس» (Midnight in Paris, 2011) که برای اولین بار در شصت‌وچهارمین دوره‌ی جشنواره‌ی کن به نمایش درآمد، یکی از موفق‌ترین فیلم‌های وودی آلن در نگاه منتقدان است که توانست از سایت راتن تومیتوز و براساس 208 نقد، امتیاز بسیار خوب 93 از 100 را به دست آورد. راجر ایبرت نیز به ستایش...

تصور کنید به یک‌باره و بدون هیچ دلیل مشخصی، یک شب پس از ساعت 12 همه چیز در شهر تهران به کل تغییر کند و خودتان را در 70 سال پیش در میان انبوهی از کافه‌ها و خیابان‌های شلوغ مرکز شهر پیدا کنید. تصور کنید وقتی پایتان را به کافه نادری در خیابان جمهوری می‌گذارید صادق هدایت و بهمن فرزانه را به همراه چند نفر دیگر می‌بینید که سر یک میز نشسته‌اند و چای می‌خورند. کمی بعد اگر سرتان را بچرخانید سهراب سپهری را به همراه بهمن محصص خواهید دید که قهقه‌زنان از جدیدترین تابلوهایشان حرف می‌زنند. شما قطعا از فرط هیجان و البته افتادن فشارتان پشت اولین میز خالی‌ای که نزدیکتان است خواهید نشست.

خوب، باید بگویم اگر وودی آلن جای شما بود، آرزویش رفتن به 100 سال پیش پاریس و درست زمانی بود که بهترین هنرمندان قرن بیستم در پاریس دور هم جمع شده‌اند. نام‌های معروفی همچون ارنست همینگوی، پابلو پیکاسو، لوئیس بونوئل، سالوادور دالی یا اسکار فیتز جرالد. نیمه‌شب در پاریس داستان نویسنده‌ای آمریکایی به نام گیل پندر (با بازی اون ویلسون) است که به همراه نامزد زیبایش یعنی اینز (با بازی ریچل مک‌آدامز) در بهاری دلپذیر به پاریس آمده است. او عاشق رفتن و نوشیدن قهوه در کافه‌هایی است که روزی قهرمانان زندگی‌اش همچون همینگوی در آن حضور داشته‌اند و نامزدش دوست دارد به مرکز خریدهای بزرگ رفته و خرید کند. خوب می‌شود فاتحه‌ی این ازدواج را از هم‌اکنون خواند. گیل یک شب که از همراهی نامزد و دوستان قدیمی‌اش خسته شده آنان را ترک می‌کند و به تنهایی در پاریس پرسه می‌زند. کمی بعد گم شده و خسته، روی پله‌های یک کلیسا می‌نشیند. زنگ ساعت نیمه‌شب به صدا در می‌آید و کالسکه‌ای از بیدارباشان پاریس از راه می‌رسند و او را که از هیچ چیز خبر ندارد به مهمانی‌ای در سال 1920 می‌برند. هم‌اکنون، گیل که ذهنش تماما درگیر نوشتن رمانی با موضوع یک مغازه‌دار اجناس نوستالژی بوده، به یک‌باره خودش را در نوستالژیک‌ترین زمان ممکن می‌یابد.

وودی آلن از آنجایی که زمان زیادی را صرف نگارش فیلمنامه‌هایش می‌کند، نیمه‌شب در پاریس نیز جدای از لحن کمدی و طنزآمیزش، فیلمی پر از جزئیات دقیق و جذاب از کار درآمده است. تسلط آلن بر مهم‌ترین ویژگی‌های پاریس دهه‌ی بیست، مثال‌زدنی است و لحظه‌هایی که خلق می‌کند بانمک و به‌یادماندنی‌اند. در جایی از فیلم گیل به لوئیس بونوئل فیلمساز سورئالیست اسپانیایی برمی‌خورد و به او می‌گوید ایده‌ای برای یک فیلم در ذهن دارد: مهمانان یک جشن پس از صرف شام قادر به ترک کردن خانه نیستند. بونوئل کمی فکر می‌کند و می‌گوید چرا؟ این که اصلا منطقی نیست! خب اگر بدانید گیل درواقع ایده‌ی یکی از بهترین آثار بونوئل یعنی ملک‌الموت را که بعدها در سال 1962 می‌سازد، برای او تعریف کرده حتما خنده‌تان خواهد گرفت.

فیلمبرداری تحسین‌شده‌ی داریوش خنجی (فیلمبردار ایرانی‌تبار آثاری همچون عشق، هفت و الماس‌های تراش‌نخورده) یکی از نکات بارز فیلم است. نیمه‌شب در پاریس به خوبی شما را در فضای 100 سال پیش شهر پاریس غرق می‌کند. کافه‌ها، مهمانی‌ها، موسیقی جز و انبوهی از بهترین هنرمندان و نویسندگان قرن بیستم شما را هم همچون گیل مجذوب خودش می‌کند. بازی بازیگران از آنجایی که چهره‌هایی در خاک رفته را زنده می‌کنند به‌یاد ماندنی است. اون ویلسون هم به خوبی از پس نقشش برآمده، یک نویسنده‌ی رومانتیک و احساساتی که دوست دارد برخلاف نامزدش به جای آمریکا در پاریس زندگی کند و در شهری که همیشه ستایشش کرده نفس بکشد.

نیمه‌شب در پاریس یکی از بهترین کمدی رومانتیک‌های وودی آلن است که حال و گذشته را به هم می‌دوزد تا حسرت و نوستالژی زیستن در زمانی ازدست‌رفته را به رخ بکشد. زمانی که هرجا می‌رفتید می‌توانستید موسیقی جز گوش کنید، آثار پیکاسو را ببینید و در مهمانی‌های شبانه‌ی اسکار فیتز جرالد از رمان‌هایش حرف بزنید. پاریس در 1920 جایی است که هرکس آرزوی زندگی در آن را خواهد داشت و ازاین رو می‌توان نیمه‌شب در پاریس را از شخصی‌ترین آثار وودی آلن دانست.

پ. ن: وودی آلن علاوه بر فیلمسازی و نوشتن نمایشنامه و اجرای استندآپ، یک نوازنده‌ی ترومپت (از سازهای کلیدی موسیقی جز) است.

*س_برچسب‌ها_س*