هتلی که جان جنگزدههای ایران را نجات داد!
به گزارش خبرگزاری اقتصادایران، محمدرضا شاه جوان نیز تا اوایل دهه سی درگیر مشکلات اقتصادی و پسا جنگ جهانی بود. اواخر دهه سی بود که مدرنیزاسیون تهران آغاز شد. در همان سالها بود که بلوار 45متری جدید ساخته میشود و نام آن داریوش بزرگ میشود. در همین دوره درست در تقاطع داریوش بزرگ و کوروش کبیر ساختمانی L شکل و چندطبقه ساخته میشود که چند سال بعد با عنوان هتل اینترنشنال تهران شروع به کار میکند. اما صاحب این هتل مهدی باتمان قلیچ پسر امین اسلحه، متصدی امور اسلحه در اواخر دوره قاجار بود. عموم مردم این هتل را با نام باتمان قلیچ میشناختند و مالکیت آن را از آن برادر مهدی یعنی سپهبد نادر باتمان قلیچ میدانستند.
زمان ساخت دقیق بنای هتل مشخص نیست. کاربری اولیه ساختمان اصلا هتل نبوده در سالهای اولیه در اجاره دانشسرای عالی قرار گرفته بود. اما در سال 1340 بعد از اینکه محمد درخشش وزیر فرهنگ میشود به دلیل اجاره بهای بالایی که دانشسرا به هتل میپرداخته این قرارداد را کنسل میکند. این هتل از سال 1344 برای رسیدن به یک هتل پنج ستاره و بین المللی فعالیتش را ادامه میدهد. اینترنشنال در سه قطعه زمین در قالبه سه ساختمان سرویس میداد. ساختمان اول در غربیترین ضلع زمین با 200 اتاق قرار گرفت. ساختمان دوم در شرق ساختمان قبلی شامل تالار آینه برای کنسرت و تجمعات ساخته شد و ساختمان سوم نیز در ضلع شرقی شامل 10 طبقه ساخته شد.
معمار هتل مشخص نیست. چندطبقه بودن ساختمان و نمای ساده و متریال ویژه، آن را تبدیل به یک ساختمان مدرن در تهران کرد. اما در عمل با تکمیل هر سه ساختمان و تعداد اتاقهای بیشتر توان رقابت با سایر هتلهای شهر را ندارد. به طور صریحتر خاطراه ماندگار و ثابتی از این ساختمان نیست و شاید همان نمای هتل که عرشه پل سیدخندان است، مشهورتر باشد.
به هر حال، اینترنشنال مشتریان خاص خودش را داشته و رویکردی برای جذب مخاطب عام نداشته است. مهدی باتمان قلیچ سال 22 وارد سیاست میشود و هتل نیز در کنار ساختمانهای مهم آن دوران نظیر ساختمان ساواک، اداره پست و تلگراف و کلوپ آمریکاییها بوده. و همچنین حیاط خلوت برخی از افراد سرشناس کشو. ر نظیر هویدا بوده است. هتل بینالمللی تهران در اوج فعالیتش با 850 اتاق در حال فعالیت بود که رقم بزرگیست. هتل اینترنشنال در دهه 50 ساختمانی عظیم بود و با برگزاری مسابقاتی نظیر زیباترین گربه ایرانی یا دعوت از خوانندگان مطرح آن دوران نظیر کوروش یغمایی تلاش میکرد تا با رقبا پنجه در پنجه شود.
در بحبوحه روزهای انقلاب هتل توسط شورای کارکنانش همچنان میزبان میهمانان داخل و خارجی بود. اما بعدتر توسط دانشجویان علم و صنعت اشغال شد و و کمی بعد در 23 فروردین 58 ملک به نفع بنیاد مستضعفان مصادره و برای مسابقات ورزشی استفاده میشد. اما این هتل سرنوشتی غیرقابل پیشبینی دارد. با شروع جنگ در 31 شهریور 59 دنیای متفاوتی پیش روی این ساختمان قرار میگیرد. مردم جنگزده جنوب کشور به این هتل پناه میبرند. و نیروی دریایی ارتش مدیریت هتل را بر عهده میگیرد و از کارکنان سابق هتل بهره میگیرند تا هتل به روش پیشین اداره شود.
سوم خرداد 61 خرمشهر پس از 576 روز آزاد شد. مردم نیز از شادمانی به خیابانها آمدند. طبل و سنج از نمادهای آن شادمانیست که هتل اینترنشنال تهران در آن روز به خود دید. اما جنگ تمام نشده بود. فرسایشی شدن جنگ در سال 63، نیروی دریایی را مجاب میکند تا به اجاره هتل پایان دهد. مدیریت هتل به بنیاد جنگزدگان سپرده میشود و اتاقها از خانوادههای ارتشی به دست خانوادههای جنگزده میافتد. معماری هتل ذره ذره با زندگی مردم تغییر میکرد. کسی قرار نبود که در آنجا ماندگار شود و کسی هم به رنگ و لعاب محیط اهمیتی نمیداد. اما در کنار این شرایط سخت یک زندگی هم در جریان بود.
خاطراتی به بلندای سر و صدای یک نسل سوخته. اتاقی عروسی بود و اتاق دیگری عزا. گاهی نغمه شادی و گاهی خبر آوردن یک شهید. اگر خانوادهای تلویزیون نداشت با خانوادهای که تلویزیون داشت شریک میشد و کودکان آن روزها با دیدن کارتونهای جذاب آن روزها سرگرم میشدند.
دلایل مختلفی چون عوامل فرهنگی، بیشغلی و سایر مشکلات، به مرور ساکنین هتل را آزار میداد. عنوان «هتلیها» باعث آزار ساکنین شده بود و بعد از موشکباران تهران تازه مردم عمق فاجعهای که بر جنگزدههای ساکن اینترنشنال رفته بود را درک کردند.
تولدهای سالهای دهه شصت، بهانهای بود تا بچهها دوستانشان را در جایی دیگر بدون لباس فرمهای همیشگی مدرسه ببینند. یکی از تلخترین سکانس آن روزها به لحظاتی برمیگشت که بچههای هتل میتوانستند هدیه تولد دوستانشان را تهیه کنند و با یک دسته گل ساده به دیدار دوستشان میرفتند. با همان مقنعه همیشگی که در مدرسه دیده میشد. از روی پل سیدخندان اگر کمی به سمت جنوب مینگریستیم، میشد وضعیت افراد هتل را دید. جنگ تمام شد و اما زندگی بجههای هتل روز به روز بدتر میشد. هتل تبدیل به پاتوق فقروش مواد مخدر و سیدخندان نیز تبدیل به پایگاه معتادان شده بود.
بچههای هتل سرنوشت تلخی داشتند، جنگ را دیدند، فقر را دیدند و بعد هم اعتیاد دوستانشان. سالهای شصت تیر غیبی را به قلب جوانان پاک ایران زد و بچههای معصوم هتل نیز گرفتار اخم زندگی شدند. فیلم آبادانیها نیز از آثاریست که درباره هتل ساخته شد. فیلمی به کارگردانی کیانوش عیاری که در سالهای نخست دهه هفتاد ساخته شد و از آثار قدرنادیدهی سینمای ایران است. عیاری میگوید: چند نفر که حس میکردند گروه فیلمبرداری به فروش مواد در آن منطقه دامن بزند روزی به تیم فیلمبرداری حمله میشود و برخی از اعضا زخمی میشوند و شیشههای لابی هتل خورد میشود!
ساختمانی که روزی پناه خانوادههای آسیبدیده بود دیگر تبدیل به مکانی حاشیهنشین در میان شهر بود. اینترنشنال اکنون به جنس آنتیکی میماند که گرد و خاک ایام بیرونش را فرا گرفته. سالها از پایان جنگ گذشته بود و به جز اعتراض اهالی منطقه وضعیت هتل به یک معضل بزرگ تبدیل شده بود. بنای چندین سالهای که رها شده بود و ساکنانش توان تشکیل زندگی جدید را نداشتند. ظاهرا هتل به مخابرات فروخته شده بود و اخطار تخلیه به اهالی هتل داده شده بود. بنیاد وعده داد که به ازای هر نفر، صدهزار تومان کمک هزینه میدهد تا افراد ساکن در هتل بتوانند زندگی جدیدی را تشکیل دهند.
سال 1372 هتل اینترنشنال تهران رسما به مبلغ یک میلیارد و دویست هزار تومان به وزارت پست و تلگراف و تلفن سابق فروخته شد. ظاهرا آن مبلغ وعده داده شده از سوی بنیاد به طور کامل پرداخت نشد و کم کم هتل از سکنه خالی شد. هتل حالا نظارهگر منطقهای بود که چهل سال بر آنجا سایه افکنده بود. تصمیم گرفته شد که هتل تخریب شود. آن هم به دلیل اینکه ساختمان ایمنی لازم برای مقاومت در برابر زلزله را نداشت. اما قبل از تخریب هتل آخرین قربانیاش را هم گرفت. یکی از روزهای طوفانی تهران، پنجرهای در طبقه آخر شکست و بر سر پسری فرود آمد. پس هتل در سال 86 با صرف مبلغ 700میلیون تومان تخریب شد. قرار بود مجتمع فرهنگی جایگزین آن شود اما تا کنون چیزی مشاهده نشده.
از دانشسرا تا هتل پنج ستاره، جایی در تقاطع خیابان کورش کبیر یا دکتر شریعتی امروز با خیابان داریوش یا خیابانرسالت یا شهید سلیمانی فعلی. هتل اینترنشنال تهران برای نیم قرن بخش جدانشدنی این منطقه بود. جایی که بعدها محل اسکان جنگزدههای جنوب کشور شد. داستانی که روایت شد، خوانشی بود از قسمت هفدهم «رادیو نیست» که به ماجراهای یکی از هتلهای قدیمی و خاطرهانگیز تهران پرداخته بود. این مطلب به صورت سریالی منتشر خواهد شد و در ادامه به سراغ مکانهایی خواهیم رفت که از دیدهها محو شدند اما در دلها جاویدانند.