هر که در مقابل ولی بایستد، طاغوت است / مرز دین، حدود الله است
رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه با بیان اینکه مرز دین، حدود الله است، گفت: جای امام به حق نشستن، یعنی مهمترین مرز الهی را به هم زدن و کسی که حد و مرز الهی را به هم بزند، شایسته امامت نیست. هر که در مقابل ولی باشد ولو اینکه ادعای اسلام کند، طاغوت است.
به گزارش ایسنا به نقل از سازمان اوقاف و امور خیریه، حجتالاسلام والمسلین سیدمهدی خاموشی، نماینده ولی فقیه و رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه در سخنانی در مسجد جامع نیاوران ضمن تبیین مقام امامت و جایگاه آن در اسلام گفت: خداوند اراده کرده که انسانهایی با تواناییهای تعریف شده، دارای علم وافر و عصمت با ویژگیهایی که در عالم تکوین در آنها قرار داده شده در این دنیا حضور داشته باشند که بر سایر انسانها برتری و فضیلت داشته باشند و در آیات مختلف آنها را به عنوان راهبر تعیین کرده است.
وی اظهار کرد: موضوع لطف از جمله مواردی است که در جلسات قبل مورد بررسی قرار گرفت و علما می گویند بر اساس قاعده لطف، خدایی که انسان را خلق میکند، آن خدا باید برای سرنوشت انسان مسیر و نقشه راه تعیین کند و راهبران نیز همان موجودات و انسانهایی هستند که طیب و طاهرند و همین خصوصیت باعث برتری آنها شده است و به همین دلیل نیز مورد حسادت واقع شدند و با آنها مقابله شد.
خاموشی با اشاره به موضوع عصمت عنوان کرد: وقتی درباره عصمت صحبت میکنیم از صغر تا کبر را شامل میشود. یکی از شرایط عصمت، بلوغ است و اگر کسی قبل از بلوغ خلافی انجام دهد، عصیان محسوب نمیشود. قبل از سن بلوغ نهایتا تادیب لازم است مثلا درمورد حجاب، گفته میشود باید خانواده حساس باشند و در سنین رشد کودک را با حجاب آشنا کنند، زیرا اگر رأس سن تکلیف به نوجوان بگویند حجاب را رعایت کن ممکن است مقاومت کند اما اگر تمرین داشته باشد در سن بزرگسالی هم حجاب خود را حفظ می کند.
وی افزود: در مورد ائمه (ع) حتی در صورتی که نابالغ باشند، نباید خطا کنند در حالیکه برای انسانهای عادی، قبل از بلوغ و بعد از آن تفاوت دارد اما برای اولیا و امامان تفاوت ندارد. نکته دیگر از شرایط عامه تکلیف، عقل است یعنی اگر کسی مجنون ادواری باشد در شرایطی که مجنون است، تکلیف ندارد، حال آنکه زوال عقل در امام معصوم (ع) وارد نیست.
رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع علم و اختیار اشاره کرد و گفت: اختیار در اعمال ما بدین صورت است که به سمت عمل خوب یا بد اراده می کنیم، اما امام باید همیشه به سمت خوبی اراده کند، مثلا ممکن است ما ندانیم آبی که در یک لیوان است، مضر یا مفید است همچنین ممکن است از حلال یا حرام بودن آن نیز اطلاعی نداشته باشیم که در اینصورت اگر مایع درون لیوان را بنوشیم از نظر شرعی ایرادی به رفتار ما وارد نیست، اما امام معصوم باید درمورد همه چیز علم داشته باشد.
وی افزود: شیعیان، عصمت را شرط امامت میدانند و معتقدند هیچ خلافی نباید از امام سربزند. ائمه قائم مقام انبیا در اقامه حدود و حفظ شرایط و تأدیب انسانها هستند.
خاموشی اظهار کرد: امامی که حافظ شریعت است، نمیتواند معصوم نباشد. امامت قیام به رعایت دستورات رسول مکرم اسلام (ص) است و واجب است که امام کارکردهای نبی را بر عهده بگیرد. از کارکردهای امام این است که در علم و عمل مصون باشند تا شریعت حفظ شود و هدایتگر انسانها به سمت رضایت الهی باشد و راهکار شناخت ائمه (ع) نیز مراجعه به آیات قرآن است.
وی در ادامه به موضوع عدالت اشاره کرد و گفت: جامعه نیازمند عدالت است و معنی این کلمه در لفظ یعنی هرچیز جای خودش باشد. در جامعه اصولا از حاکمان، عدالت میخواهند، شرط ولیفقیه نیز عدالت است و عدالت یعنی آنچه که حق را اجرا کند و این موضوع باید برای مردم تفهیم شود که ظلم با عصمت مخالفت دارد. شرط امام، عصمت است و هرکه ظلم در عقیده و اجرای احکام و اعمالش به خود یا دیگران داشته باشد، فاقد شرط امامت است.
رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه عنوان کرد: مراد از امامت، رسالت و نبوت است و مقام رسالت، ابلاغ به مردم است. حال دلیل اینکه عده ای انحراف پیدا کردند، بخاطراین است که دست از پیروی ائمه (ع) برداشتند. اما ظالم کسی است که پایش را از حریم الهی فراتر بگذارد و هرکسی ادعا کند که منطبق بر شرع نیست و در مقابل ولی باشد ولو اینکه ادعای اسلام کند، طاغوت است.
وی با بیان اینکه مرز دین، حدود الله است، بیان کرد: کسی که حد و مرز الهی را بهم بزند، شایسته امامت نیست. جای امام به حق نشستن، یعنی مهمترین مرز الهی را بهم زدن، بعضیها کل عمرشان ظالم هستند، برخی کل عمرشان طاهرند، برخی اول ظالم و بعد طاهرند و برخی اول درستکارند، آخر ظالم می شوند، از بین اینها افرادی صلاحیت امامت دارند که تمام عمرشان معصوم باشند.
خاموشی با اشاره به انطباق واقعه کربلا و جریان خاندان عصمت و طهارت در اسارت، گفت: میدانیم که یکی از مهمترین نطقهای امام سجاد (ع) در مسجد جامع اموی در شام بوده که در آن زمان به دستور یزید اجتماعی بزرگ در مسجد اموی شکل گرفت تا اهل بیت (ع) را رسوا کنند به همین سبب سخنرانی بالای منبر رفت و در مدح یزید و اجدادش سخن گفت در این هنگام امام سجاد (ع) روبه سخنران کردند و فرمودند: «وای برتو که برای خشنودی مخلوق، خشم خدا را برانگیختی و جایگاه خود را پر از آتش کردی» و سپس گفتند میخواهم سخنرانی کنم در ابتدا مخالفت کردند ولی نتوانستند در برابر اصرار مردم مقاومت کنند و امام سجاد (ع) در خطبه خود، ابتدا خصلتها و ویژگی های اهل بیت (ع) را بیان میکند سپس برای معرفی خود به معرفی پیامبر (ص)، علی بن ابیطالب (ع) و حضرت زهرا (س) می پردازند و خود را فرزند این سه نفر میدانند، امام حسین (ع) و حضرت خدیجه را هم معرفی می کنند و در ادامه به بیان خصلت ائمه (ع) میپردازند، حال درباره اینکه چرا امام سجاد (ع) سخنرانی کردند مرحوم سیدجعفر شهیدی معتقد است، چون مردم سرزمین شام نه صحبت پیامبر (ص) را شنیده بودند و نه روش اصحاب پیامبر (ص) را میشناختند و امام سجاد (ع) در سخنان خود، اول توحید و بعد نبوت و سپس مناسک شرعی را بیان میکنند.
وی تصریح کرد: دلیل اینکه امام سجاد (ع) در خطبه خود می گوید: «من فرزند مکه و منا هستم» این است که میخواهد بگوید، اصل حج، کعبه، صفا و مروه، من هستم که اصل معیار دین است. در واقع اصل دعوا برسر حقانیت ولی فقیه است.
انتهای پیام