دوشنبه 10 شهریور 1404

هزار بار گفتن و هزار بار نشنیده شدن

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
هزار بار گفتن و هزار بار نشنیده شدن

ز فرهنگ یابد جهان فَرَهی / اگر دل به فرهنگ ایران دهی واقعیت تلخ این است که در نبود هیچ‌گونه حمایتی از سوی سیستم مدیریتی تئاتر دولتی که بدبختانه تمام منابع مالی مصوب توسعه‌ی هنرهای نمایشی را در اختیار دارد، نمایش‌های فرهنگی و ایرانی و ملی که هیچ‌گونه پشتیبانی آتیه‌گرایانه و آبرومندانه‌ای ندارند به زودی زود از سالن‌ها رخت برمی‌بندند.

در چنین شرایطی نمایش‌هایی سرگرم‌کننده یا به اصطلاح، مدرن و پست‌مدرن که کپی‌کاری‌های دست چندم تئاترهای پیشرو کشورهای صاحب تئاتر هستند و یا نمایش‌های لاکچری که هزینه‌ی سرسام‌آوری صرف تولید آن‌ها به قصد تجارت و پولشویی می‌شود جایشان را می‌گیرد و تئاترِ فرهنگی - ملی ما با اندک توش و توان اقتصادی در بی‌حمایتی و بی‌توجهی محض و بی‌تفاوتی مطلق به محاقِ اغما خواهد رفت.

واقعیت تلخ این است که در شرایط نابهنجار و آشفته‌ی فرهنگی کنونی نمی‌توان هیچ برنامه‌ریزی برای تولید نمایش‌های آینده فرهنگی داشت و به‌جز انصراف از نوبت‌های اجرا و کنار گذاشتن طرح‌ها و ایده‌های اجرایی که سال‌ها به آن‌ها اندیشیده‌ای، کار دیگری نمی‌توان کرد. بنیادهای فرهنگی حقیقی و حقوقی آن‌قدر توان مالی و فرهنگی ندارند که بتوانند از آثار فرهنگی و ملی پشتیبانی کنند و ضرورت استقرار گروه‌های نمایشی در مکان‌های تحت پوشش شهرداری‌ها یا انبوه مکان‌های بلااستفاده و متروکه‌ی تحت پوشش دولت، به امری هزاران بار گفته شده و هزاران بار نشنیده شده تبدیل شده است.

از سوی دیگر حضور افراد حقیقی یا حقوقی در تئاتر به نام تهیه‌کننده که بیشتر به دنبال کسب درآمد و منفعت و پولشویی و گرفتن تخفیف‌های مالیاتی کلان برای شرکت‌های تجاری مطبوع خود از طریق تهیه‌ی تئاترهای تجاری و بازاری می‌گردند و فقط به طمع بازی سلبریتی‌ها، سرمایه و اسپانسر می‌آورند، نیز هیچ سنخیتی با نمایش‌های فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و ملی ندارد و کارگردان‌- مولف‌هایی که دهه‌ها در این زمینه تحصیل و تدریس و کار کرده‌اند را عملا از صحنه دور و دورتر کرده‌اند و انگیزه‌های تولید نمایش‌های فرهنگ‌بنیاد ملی اجتماعی و تاریخی را در آن کشته‌اند.

بنابراین با این روند رو به افول تئاتر فرهنگی و ملی، دیر و دور نیست که این شِبه‌تئاترهای پُرزرق و برق و تجملی و فست‌فودی آن‌قدر فربه شوند که بلایی که بر سینمای فرهنگی هنری، اجتماعی ایران آمد این بار توسط مدیران بی‌مسئولیت ضرورت ناشناس و سودجویان شهرت‌طلب فرهنگ به مُزد، بر سر تئاتر و هنر فرهنگ‌محور بیاید و زیر بار ابتذالِ درآمدزای حریص آن‌ها خُرد شود.

هرچند هیچ تئاتر مبتذل بازاری و تجاری نخواهد توانست پیکره‌ی تئاتر فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و ملی دغدغه‌مند را به تمامی خُرد و نابود کند اما خطر و دشواری بسیار بزرگی که نمایش فرهنگی و به‌طور بنیادی فرهنگ ایرانی را با همه‌ی بزرگی و شکوه و دیرینگی‌اش به شدت تهدید می‌کند نه تولیدات انبوه مبتذل شِبه‌هنری و نه سودجویی و پولشویی و فریب مخاطب و تماشاگران و نه گوشه‌گیری و انزوای اجباری فرهنگ‌سازان، که از بین رفتن اصل و ذات دغدغه‌مندی فرهنگی است. اصلی که اگر نابود شود، اساس فرهنگ یک دوره‌ی تاریخی سست و بیمار شده و مردمان آن دوره تا دهه‌ها و حتی سده‌ها دچار بیماری فروافتادگی و تهی‌بودگی فرهنگی می‌شوند. ماجرایی که چندین بار در کهن تاریخ این سرزمین با هجوم اقوام مهاجم و استیلای آن‌ها بر امر سیاست و حاکمیت و فرهنگ سرزمینی ایران رخ داده و ضربات جبران‌ناپذیری به تسلسل فرهنگی و رشد و زایندگی فرهنگ سرزمینی ایران وارد کرده است.

هرچند سرزمین ایران و این فلات هزاران هزار ساله‌ی متمدن و ریشه‌دار، در برخاستن از خاکستر آتش‌افروزی مهاجمین ریز و درشت، نمونه‌ای کم‌نظیر و مثال‌زدنی در همه‌ی فرهنگ‌های سرزمینی دنیاست ولی مختصات و ویژگی‌های این دوران تکنولوژی‌زده‌ی هوش مصنوعی سوارشده خیلی با مختصات تاریخی پیشین متفاوت است.

حالا دیگر دشمنانی نیستند که بخواهند سرزمین و زبان و فرهنگ تو را تسخیر و نابود کنند، حالا این خود تو هستی که چون مسخ تکنولوژی مدرن ارتباطی و اطلاعاتی رسانه‌ای شده‌ای معلق و غریق در حباب فضای مجازی، واقعیات را نمی‌بینی و ابتدا حقیقت خویشتن و سپس حقیقت فرهنگ سرزمینی خودت را انکار می‌کنی و نادیده می‌گیری و تسلیم بی‌بند و دربست فرهنگ جهان‌وطنی پوچ قدرت‌های اقتصادی می‌شوی. تسلیم فرهنگ سطحی پرزرق و برق مصرفی تولیدکنندگان سیری‌ناپذیر گردانندگان اقتصاد دنیای مجازی مصنوعی بی‌هویت که فقط تو را فالووِر و دنبال‌کننده‌ی آخرین محصولات یکبارمصرف خود می‌بینند نه چیزی بالاتر و نه چیزی بیشتر...

*نویسنده و کارگردان 

59242

کد خبر 2109762