سه‌شنبه 4 شهریور 1404

همه‌ی ما می‌توانیم قاتل سریالی باشیم!

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
همه‌ی ما می‌توانیم قاتل سریالی باشیم!

«خاطرات قتل» (Memories of Murder) دومین فیلم سینمایی بلند بونگ جون‌هو برنده‌ی اسکار کارگردانی برای فیلم «انگل» است که توانست به وسیله‌ی آن خود را در دنیای حرفه‌ای مطرح کند و به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های کره ای قرن 21 مورد توجه قرار گیرد. اکران این فیلم در سال 2003 موجی از تمجید و تحسین‌ها را برای جون‌هو در کره به همراه داشت اما در جشنواره‌های بین المللی به موفقیت چندانی دست نیافت.

خاطرات قتل یک فیلم جنایی و کارآگاهی است که ویژگی‌های فرمی بسیاری، آن را از نمونه‌های دیگر این دسته از فیلم‌ها متمایز میکند. فیلم، داستان تعدادی قتل زنجیره‌ای را روایت می‌کند که پلیس و کارآگاهان به دنبال دستگیری قاتل، با چالش‌های بسیاری مواجه می‌شوند و آنچه این ماجرای تلخ را، وحشتناک‌تر می‌کند، این است که این فیلم را بر اساس یک پرونده‌ی واقعی ساخته‌اند. معمای قتل‌های زنجیره‌ای که پس از گذشت سال‌ها، هنوز هم موفق به حل آن نشده‌اند. امتیاز 8.1 از کاربران آی‌ام‌دی‌بی در کنار رضایت 90 درصد از منتقدان راتن تومیتوز که این فیلم را دیده‌اند و مورد پسند 82 درصد منتقدان متاکریتیک واقع شدن، این فیلم را در زمره‌ی فیلمهایی قرار می‌دهد که نباید فرصت تماشایشان را از دست داد.

بونگ جون‌هو استاد پرداختن به جزئیات است و با اینکه خاطرات قتل دومین تجربه‌ی جدی فیلمسازی وی محسوب میشود، اما توجه به ریزه‌کاری‌ها چه در فیلمنامه و روایت و چه در کارگردانی توانسته آن را به یک شاهکار نزدیک کند. بر خلاف کارآگاهانی که در فیلم‌های این ژانر دیده‌ایم، با دو کارآگاه به شدت واقعی روبه‌رو هستیم که شخصیت‌پردازی دقیق در فیلمنامه به کمک بازی خوب بازیگران، منجر به خلق کاراکترهایی باورپذیر شده است. کارآگاهانی که در یک منطقه‌ی دورافتاده‌ی روستایی، تاکنون با قتل‌هایی این چنین مدرن و پررمزوراز مواجه نشده‌اند، از این رو، آن قدر به‌هم‌ریخته و دست‌پاچه می‌شوند که حتی برای یافتن قاتل، به خرافه و جادو رو می‌آورند. به اولین نفراتی که مظنون می‌شوند، آنها را دستگیر کرده و به هر قیمتی و با روش‌های بسیار پیش‌پاافتاده سعی می‌کنند از متهمان اعتراف بگیرند. متهمانی که هر یک دچار نقص‌هایی آشکار هستند، نیز تحمل این اتفاقات پیچیده را نداشته؛ همگی به جرم نکرده اعتراف میکنند. حضور یک کارآگاه حرفه‌ای نیز در نهایت به یأس منجر می‌شود و سکانس‌های پایانی فیلم، او را نیز در این فاجعه غرق می‌کند.

لحظات طنزی در سکانس‌های مختلف فیلم وجود دارد که حتی در اوج خنده از تلخی فیلم نمی‌کاهد و شاید حتی بر آن می‌افزاید. بر خلاف دیگر فیلم‌های جنایی مرسوم یا به اصطلاح هالیوودی، تمام کسانی که در فیلم مشاهده می‌کنیم با این اتفاق درگیر شده و زندگیشان از آن تأثیر میپذیرد و شاید بتوان این نکته را یکی از عوامل واقعیتر شدن اتفاقات و شخصیت‌های آن دانست.

استفاده‌ی هوشمندانه‌ی کارگردان از نمای بسته‌ی اجسام و صورت‌ها به ایجاد لحظات ملتهب کمک فراوانی می‌کند اما به باور بسیاری؛ ضعف موسیقی متن در بعضی نماها به فیلم لطمه زده که با توجه به تجربه و سن کارگردان در زمان ساخت این اثر، قابل درک است. نکته‌ای که در فیلم‌های بعدی بونگ جون‌هو با پیشرفت‌های خوبی همراه می‌شود.

دنیای تاریک خاطرات قتل پایان پیش‌بینی‌پذیری ندارد. فیلمهایی که به قاتلان سریالی پرداخته‌اند کم نیستند، خانه‌ای که جک ساخت اثر فون‌تریر، زودیاک ساخته فنیچر، جنون ساخته هیچکاک و... اما یکی از وجوه تمایز این فیلم با بسیاری از آن‌ها، پایان‌بندی آن است که فیلم را از روایت یک داستان صرفا تلخ، به لایه‌های عمیق‌تر انسانی متوجه میسازد. زمانی که پس از چندین سال، کارآگاه به محل کشف نخستین جسد برمی‌گردد تا خاطراتش را مرور کند، از طریق دختربچه‌ای متوجه میشود که قاتل هنوز هم به آن مکان سر می‌زند. با پرسیدن نشانی ظاهری قاتل، جوابی می‌شنود؛ که هم او و هم مخاطب را در یک وحشت درونی رها کرده و فیلم به پایان می‌رسد بی آنکه ماجرا پایان یافته باشد. دختر بچه در جواب می‌گوید یک مرد عادی دیده است. این در حالی است که پلیس از ابتدا به دنبال قاتلی خون‌ریز و ترسناک می‌گشته اما درمی‌یابد که یک انسان عادی و معمولی نیز می‌تواند یک قاتل سریالی باشد و شاید بتوان گفت: همه‌ی ما می‌توانیم یک قاتل سریالی باشیم.

*س_برچسب‌ها_س*