هیچ مسیری میانبر نیست
به گفته رئیس انجمن آهن و فولاد ایران بهتازگی بااشاره به ضرورت استفاده از فناوریهای نوین هوشمصنوعی در تمامی کارخانهها قابلاستفاده است.
عباس نجفیزاده افزود: با این هدف باید ابتدا انقلاب نسل چهارم بهطورگسترده ایجاد و فرهنگسازی شود و بعد واحدها آرامآرام وارد مرحله پنجم و استفاده از هوشمصنوعی شوند. نجفیزاده درباره تاثیر هوشمصنوعی در از دست دادن برخی مشاغل گفت: هرچند ممکن است هوشمصنوعی در گام اول برخی مشاغل را حذف کند، اما در ادامه فرصتهای جدیدی را ایجاد میکند، بههمین دلیل بالانس چندان منفی نیست و تولید و بهرهوری را افزایش میدهد. اما چرا و چگونه باید وارد مرحله پنجم تحول شد، این مرحله چه پیشنیازهایی دارد و چه مزایایی برای کشور بهدنبال خواهد داشت و.... صمت برای بررسی بیشتر این موضوع با سعید باستانی، نماینده پیشین و عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس دهم گفتوگویی داشته است که در ادامه میخوانید.
موج چهارم چیست و آن را با چه شاخههایی میتوان تعریف کرد.
موج اول تحولات در زمینه کشاورزی، موج دوم در حوزه صنعت، موج سوم در حوزه فناوری اطلاعات و موج چهارم همگرایی فناوریها است که همه آنها به قصد ایجاد شرایط بهتر برای انسان و ارتقای کیفیت زندگی بشر از دل هم بیرون آمدند و امروزه به حوزههای فناوری نانو، فناوری زیستی یا بایو، فناوری اطلاعات و همچنین فناوری شناختی رسیده است که به مرزهای هم نزدیک میشوند و حوزههای میانرشتهای ایجاد میکنند تا این همگرایی فناوری در نهایت باعث شود، ابزار و تکنیکهای جدیدی در اختیار بشر قرار گیرد و کیفیت زندگی وی را ارتقا دهد.
ویژگیهای موج پنجم چیست و چه برتریهایی نسبت به مرحله پیش از خود دارد؟
درباره ویژگیهای موج پنجم باید گفت این مرحله با موج چهارم تفاوتی مبنایی، ماهوی و شناختی دارد. در این موج، برخلاف مراحل پیشین که تغییرات در حوزههای عملیاتی اتفاق افتاد، بیشترین تغییر در شرایط انسانی رخ میدهد. بهعبارت سادهتر، عمده انقلابهای قبلی در زمینه ابزار بود و تغییراتی در بیرون چارچوب انسان شکل گرفت، اما در انقلاب پنجم که از دل مرحله قبل خارج شده است، انسان نقش پررنگتری دارد. در این دوره، ماشین و ابزار میتواند مدیریت انسان را برعهده بگیرد و زندگی بشری ترکیبی از همزیستی انسان و ماشین میشود و فناوریها در نزدیکترین موقعیت نسبت به انسان قرار میگیرد.
این ویژگی تاثیرات شگرفی در شرایط مالوف زندگی بشری ایجاد میکند. برای مثال، در سطح کلان مدیریتی، استخدام نیروی کار برعهده هوش مصنوعی گذاشته میشود و در این فرآیند، ماشین باید قابلیتهای انسان را بسنجد. بنابراین، افراد باید تلاش کنند تا توانمندیهای علمی و فنی خود را تقویت کنند و ارتقا دهند و کارآمدی خود را به ماشینها ثابت کنند. البته همزمان فرصت مغتنمی هم در اختیار جامعه بشری قرار میدهد تا در راستای ارتقای خلاقیت، دانش و مهارت خود فعالیت کند، زیرا امروزه بخش مهمی از زمان فعالیت بشر صرف امور عادی روزمره یا به قول معروف کار گل میشود و از پیشرفت باز میماند، اما به این ترتیب، جا برای خلاقیت باز میشود تا نوآوریهای بیشتری پدید آید، پس هرچند انقلاب صنعتی پنجم فرصت انجام کارهای روزمره و تکراری را از بشر میگیرد، اما راهی برای کنجکاوی، خلاقیت، همدلی و قضاوت را برای اطمینان از حفظ تعادل بین مردم و فناوری باز میکند. بنابراین میتوان پیشبینی کرد باتوجه به اینکه وضعیت انسان تغییر میکند و بهسمت فعالیتهای خلاقانهتر سوق داده میشود، نقش زنان بسیار پررنگتر خواهد شد. بهعبارت دیگر، در انقلاب پنجم زنان اولویت بیشتری پیدا میکنند و از تواناییهای ذهنی و فکری آنها بیشتر استفاده خواهد شد. مورد بعدی این است که معمولا در انقلابهای پیشین رخداد مکث انگلس (Engel pause) بود. یعنی وقتی انقلابی صورت میگرفت تا مدت مدیدی میزان دریافتی و میزان درآمد عددی ثابت بود. بهعبارت دیگر، اگرچه بازده هر کارگر افزایش یافت، اما حقوق واقعی آنها برای حدود 50 سال راکد ماند و این سکون مکث انگلس نامیده شد، اما در انقلاب جدید چنین وضعیتی وجود نخواهد داشت و متناسب با خلاقیت و توانایی فکری نیروهای کار، درآمد افزایش پیدا میکند. ویژگی بعدی این است که شیوه کار به کلی تغییر میکند. به عبارتی، با هوشمصنوعی امکان فعالیت از راه دور میسر میشود و نظارت بر بازده نیروی کار عمدتا از این طریق انجام خواهد شد. موضوع قابلتوجه دیگر به گسترش عدالت در مدیریت منابع انسانی کمک میکند. با استفاده از فناوریهای نسل پنجم رانتها حذف میشود و در مجموع، منابع انسانی لایقتری به کمک بخش صنعت یا معدن میآیند. در نهایت، ارتباطات بدون کاغذ شکل خواهد گرفت. یعنی از طریق ماشین لرنینگ، مواردی مانند چاپ، اسکن، امضای دیجیتال، پرینت سهبعدی و... همه به کمک میآیند، به این صورت که دیگر دفاتر کاغذی وجود ندارد و جای آن را یادگیری ماشینی (ماشینلرنینگ)، امضای دیجیتال، پرینت سهبعدی و فناوریهای مدرنی از این دست خواهد گرفت. بنابراین، انقلاب پنجم با چهار انقلاب قبلی تفاوتهای ماهوی خواهد داشت.
این تغییرات چه معنا و مفهومی در معدن و صنایع وابسته دارند؟
این تغییرات درباره فعالیتهایی مانند معدن مشهودتر و کاربردیتر است. روشن است که دسترسی به نیروی انسانی ماهر و استفاده از نیروی متخصص در این حوزه بهواسطه شرایط مکانی معدنکاری، دشوارتر از حوزههایی است که در داخل شهرها قرار دارند. از آنجایی که این حوزه نیاز به متخصصانی دارد که بر مراحل گوناگون اکتشاف، استخراج بهرهبرداری و فرآوری نهایی نظارت داشته باشند، با فناوری نسل پنجم و امکان استفاده از هوشمصنوعی، کار از راه دور و ماشینلرنینگ و استفاده از منابع انسانی و نگهداری نیروی متخصص معدن تسهیل خواهد شد. به این ترتیب، تحولات نسل پنجم، معدنکاری را بهشدت تحتتاثیر قرار میدهد و بهسرعت جایگزین روشهای فعلی میشود و معدنکاری را حرفهایتر خواهد کرد و بازدهی را بالاتر خواهد برد.
برخی کارشناسان بر این باور هستند که ایران همچنان در کش و قوس انقلاب دوم است، این گزاره چه معنایی دارد و علت آن چیست؟
انقلاب دوم، انقلابی صنعتی بود. اگر این تحول را با دوره انقلاب کشاورزی مقایسه کنیم، میتوانیم بگوییم در حال سپری کردن دوران انقلاب صنعتی هستیم و هنوز بهطورکامل به مرحله سوم وارد نشده و به این ترتیب، انقلاب چهارم را هم، که ترکیبی از همگرایی فناوریها است، تجربه نکردهایم. در واقع، باید انقلاب دوم که انقلاب صنعتی است، بهطورکامل سپری میکردیم تا اهمیت فناوری اطلاعات خود را نشان دهد و بعد بهطورطبیعی وارد مرحله همگرایی فناوریها یا انقلاب چهارم شویم، زیرا این تحولات بهطورطبیعی از درون هم زاده میشوند. بهعبارت دیگر، تحولات در کشورهای صنعتی براساس نیاز و قدمبهقدم اتفاق افتاده و پیشرفته است، اما کشورهای در حال توسعه یا توسعهنیافته، چون واردکننده این تحولات هستند، مراحل آن را بهصورتطبیعی از سر نگذراندهاند. برای مثال، انقلاب کشاورزی در کشور ما، تنها در برخی بخشها محقق شد، همینطور انقلاب صنعتی که مشخصه آن صنعت خودروسازی کشور است.
یکی از علل این تغییرات ناقص، این است که ما پیشنیازهای لازم برای دریافت کامل تغییرات و سپری کردن طبیعی مراحل آن را نداشتهایم. لازمه تغییر کامل 2 موضوع است؛ اول ارتباط مستمر با مبدأ و منشأ تحولات و دیگر سرمایهگذاری در این زمینهها است. اما کشور ما در هر دو زمینه دچار چالش بودهایم و به این ترتیب مسیر تحول چنان که باید و شاید پیش نرفته است. البته باید گفت تلاش قابلتقدیری صورت گرفته است تا خود را به پای کشورهای توسعهیافته برسانیم، اما فاصلهمان تا جایی که باید در آن قرار گیریم، بسیار زیاد است. باید حوزه صنعتی کاملا پوست اندازی میکرد و همپای انقلاب صنعتی پیش میرفت. بههمینترتیب، در حوزه آیتی، نانو، بایو و فناوریهای همگرا که به هم کمک میکنند. در حال حاضر ستاد مربوط به هر یک از این تحولات در کشور وجود دارد، اما اثرگذاری آن در زندگی جاری و عادی را نداریم.
مهمترین مانع پیشروی کشور ما چه بوده و هست؟
مهمترین مانع ارتباطات است. انقلابها در جای دیگری شکل گرفته و گسترش پیدا کردهاند و ما باید از روابط خود استفاده میکردیم تا تجربههای آنان را دوباره از سر نگذرانیم و سرعت تحولات را در کشور خود افزایش دهیم. از سوی دیگر، اینکه باید در زمینههای گوناگون سرمایهگذاریهایی پایدار و مانا انجام میشد تا علم، دانش فنی، تکنولوژی و فناوری جذب شود. البته این مهم در کشور بزرگی مانند ایران به سرمایهگذاریهای عظیمی نیاز دارد و بههمیندلیل تاکنون در اجرای آن چندان موفق نبودهایم. یکی از این موانع مربوط به قوانین و دستورالعملهای رایج در کشور است. قوانین مضر و دستورالعملهای دستوپا گیر همواره جلوی پیشرفت را گرفته و در اینباره هم موانعی ایجاد کرده است که اجازه نمیدهد فناوریهای همگرا مورداستفاده قرار گیرد یا در محیط کسبوکار ساری و جاری شود. برای مثال درست است که در حال حاضر میتوانیم در مدیریت صنعت خودرو از هوشمصنوعی استفاده کنیم، اما هنوز فرهنگ این تغییر و تحول جا نیفتاده است. بهعبارتسادهتر، از نظر فنی میتوان مدیریت خودروسازیها را بهجای افراد برعهده هوشمصنوعی گذاشت. در این صورت، شرایط بهشکل قابلتوجهی تغییر خواهد کرد. برای مثال راه هرگونه اعمال نفوذ بسته میشود، زیرا هوشمصنوعی به این موضوع توجهی نمیکند که وزیر چه میخواهد یا نماینده مجلس چه نظری دارد. هوشمصنوعی براساس اطلاعاتی که دارد، مسیری را که برای رشد صنعت درست تشخیص میدهد، مشخص میکند و کارکنان را برای رسیدن به نتیجه مطلوب هدایت میکند، اما روشن است تا زمینههای فرهنگی چنین تحولی ایجاد نشده باشد، موثر نخواهد بود، زیرا مدیری که حرفشنوی کافی نداشته باشد، بهسرعت برکنار میشود، حتی اگر این مدیر هوشمصنوعی باشد!
در مجموع، نتوانستهایم 3 انقلاب بعدی یعنی انقلاب صنعتی، فناوری اطلاعات و فناوریهای همگرا را در کشور پیادهسازی کنیم و این مشکل در حال حاضر وجود دارد، اما چندان اعتقادی به این گفته ندارم که در انقلاب دوم ماندهایم.
آیا میانبری برای جهش به جلو و جبران عقبماندگیها وجود دارد یا باید این مراحل را پلهبهپله طی کرد؟
براساس آنچه گفته شد، مسائل فرهنگی، اجتماعی، قانونی و عرفی از جمله موانعی هستند که پیشپای تحقق انقلاب پنجم وجود دارند و بهنظر من، تا زمانی که این موانع برطرف نشود، هیچ مسیر میانبری برای رسیدن به اهداف توسعه وجود ندارد، زیرا هوشمصنوعی فعالیت خود را در همین سطح موجود آغاز میکند و به این ترتیب، نمیتوان از ظرفیتهای خاص و پیشرو آن استفاده بهینه کرد. در واقع، وقتی دنبال پدیدهای مثل هوشمصنوعی یا کار از راه دور هستیم، باید ابتدا پیشنیازها و زیرساختهای آن را فراهم کنیم. اگر برای این مرحله توان و قدرت کافی نداشته باشیم، هوشمصنوعی هم روی همان ارکان ضعیف سوار میشود. بهعنوانمثال در حالی که برنجکاری در کشور به شیوه کاملا سنتی انجام میشود، هوشمصنوعی نمیتواند تحولی اساسی در زمینه بهبود وضعیت انجام دهد، پس ابتدا باید ظرفیت پذیرش تحولات ایجاد شود تا بعد تغییرات خود را نشان دهند./ روزنامه صمت