چهارشنبه 7 آذر 1403

واقعیت‌هایی جالب درباره تاریخ خستگی

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
واقعیت‌هایی جالب درباره تاریخ خستگی

بنابر تحلیل روانکاوانه زیگموند فروید درباره خستگی، این خود تمدن است که انرژی ما را هدر می‌دهد. استدلال فروید این بود که صرفا زندگی در یک فرهنگ متمدن می‌تواند فرساینده باشد، چرا که ما انرژی زیادی صرف سرکوب امیال، دیدگاه‌ها و آرزوهایی می‌کنیم که از نظر اجتماعی پذیرفته شده نیستند.

آیا واقعا ما امروز خسته‌تر از گذشته هستیم؟ آیا ایمیل، شبکه‌های اجتماعی و تلفن‌های هوشمند به معنای سطح بی‌سابقه‌ای از خستگی و فرسودگی است؟

به گزارش بی بی سی، فیلیپ بال، نویسنده و برنامه‌ساز موضوعات علمی، مستندی رادیویی با عنوان تاریخ خستگی ساخته که در آن به دنبال کشف تاریخ فراموش شده بی‌حالی و خستگی رفته است؛ از راهبان صحرانشین تا کار در دنیای امروز. او به این نتیجه رسیده که خستگی پدیده جدیدی نیست. در ادامه می‌توانید چند واقعیت جالب درباره خستگی در طول تاریخ را بخوانید؛ البته به شرط آنکه بتوانید به اندازه کافی بیدار بمانید...

1. یونانیان باستان تصور می‌کردند که خستگی ناشی از زیاد شدن «سودا» در بدن است

توجه به مسئله خستگی تا زمان یونان باستان به عقب برمی‌گردد. در دوران طلایی یونان، بین قرن پنجم تا سوم پیش از میلاد، بیشتر پزشکان باور داشتند که سلامت ما با توازن چهار مایع در بدن کنترل می‌شود که اخلاط چهارگانه نام دارند: خون، بلغم، سودا و صفرا. چند قرن بعدتر جالینوس، پزشک مشهور یونانی، همچنان‌عدم توازن این خلط‌ها را مسئول خستگی می‌دانست.

آنا کترینا شافنر، استاد تاریخ فرهنگی در دانشگاه کنت که درباره تاریخ خستگی نوشته است، توضیح می‌دهد: «او (جالینوس) فکر می‌کرد که عامل خستگی زیادی «سودا» در بدن است و اینکه بدن سعی می‌کند آن سودا را بسوزاند و دود آن از شکم به سمت مغز بالا می‌رود و به معنای واقعی کلمه دید بیمار به دنیا را تار می‌کند.»

2. برای مسیحیان اولیه، خستگی یک خطر معنوی بود

در قرن چهارم پس از میلاد، راهبان و راهبه‌های اولیه مسیحی اغلب در انزوا در صومعه‌هایی پراکنده در طبیعت وحشی شمال مصر زندگی می‌کردند. به رغم اینکه آن‌ها به دنبال یک زندگی معنوی همراه با مکاشفه بودند، منصفانه است اگر بگوییم که احساس کسالت و بی‌حالی غیرمعمول نبود.

این احساس بی‌حالی به عنوان یک خطر معنوی قلمداد می‌شد و حتی نامی برای آن وجود داشت: «اسیدیا به معنای رخوت.» اندرو کریسلیپ، استاد تاریخ دانشگاه ویرجینیا، در تعریف این واژه می‌گوید: «رخوت یا اسیدیا به نیرویی اهریمنی اشاره داره که در میانه روز می‌آید و در میان مسیحیان «شیطان نیمروز» لقب گرفته است.» مشهورترین مفسر این فکر شیطانی یا گناه، راهبی به نام اواگریوس اهل پونتوس بود. او حتی یک سیستم مشاوره و روانشناسی برای مراقبت از افرادی ایجاد کرد که از مخاطرات دلسردی رنج می‌بردند.

3. خستگی یکی از هفت گناه کبیره است

اواگریوس درباره هشت گناه نوشت که بعدها در قرون وسطی تبدیل به هفت گناه کبیره شدند. رخوت هنوز در این فهرست وجود دارد، اما حالا این بی‌انگیزگی معنوی «کاهلی» نام دارد. در این مرحله همه چیز درباره این بود که آیا شما به اندازه کافی برای رستگاری خود سختکوشی می‌کنید یا نه. خسته شدن و بنابراین بی‌کار بودن، یک شکست اخلاقی تلقی می‌شد.

4. دانشوران دوره رنسانس سیاره زحل را مقصر خستگی می‌دانستند

*س_حلقه‌های زحل (عکس از مستند «سیاره‌ها: غول‌ها»، شبکه دو بی‌بی‌سی، 13 مه 1999) _س*

اندیشمندان دوران رنسانس نظر دیگری در مورد خستگی داشتند. یک فیلسوف ایتالیایی به نام مارسیلیو فیچینو باور داشت که اشتراکی میان خستگی و آنچه امروز افسردگی می‌نامیم وجود دارد. والری ریس، مورخ دوران رنسانس که نامه‌های فیچینو را ترجمه کرده می‌گوید: «او (فیچینو) به طور کلی این وضعیت را مالیخولیا می‌نامد که‌عدم توازن در اخلاط چهارگانه بدن است و باعث سنگینی، سردی، بی‌حالی و محنت می‌شود.»

تصور بر این بود که اخلاط چهارگانه از نیروهای فلکی تاثیر می‌گیرند و برای مارسیلیو سیاره‌ای که باعث مالیخولیا می‌شد، زحل سرد بود که به کندی حرکت می‌کند.

9. فروید خستگی را ناشی از سرکوب امیال واقعی می‌دانست

بنابر تحلیل روانکاوانه زیگموند فروید درباره خستگی، این خود تمدن است که انرژی ما را هدر می‌دهد. استدلال فروید این بود که صرفا زندگی در یک فرهنگ متمدن می‌تواند فرساینده باشد، چرا که ما انرژی زیادی صرف سرکوب امیال، دیدگاه‌ها و آرزوهایی می‌کنیم که از نظر اجتماعی پذیرفته شده نیستند. او همچنین گفته است که انرژی ما صرف نزاع‌های درونی ما می‌شود: نبردی دائمی میان خود، فراخود و نهاد درون ما در جریان است.

واقعیت‌هایی جالب درباره تاریخ خستگی 2