یک‌شنبه 4 آذر 1403

واکاوی قانون جنجالی جدید لیگ برتر؛ مسکن یا درمان؟!

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
واکاوی قانون جنجالی جدید لیگ برتر؛ مسکن یا درمان؟!

سازمان لیگ فوتبال استفاده از 6+1 بازیکن خارجی را مجاز اعلام نمود. این بهانه ای شد تا خبرآنلاین از آرتا منهاجی مربی فعلی مس کرمان که بیش از 5 صعود به لیگ برتر داشته، بخواهد در یادداشتی به این قانون بپردازد.

مطمئنا هیات رییسه محترم می داند تصمیمات این چنینی نمیتواند بعنوان راه حل جامع (total solution) درنظر گرفته شود و ما نیز میدانیم راه حل های اینچنینی معمولا برای کوتاه مدت و تحت تاثیر شرایطی خاص و یا فشار افکار عمومی و جلب رضایت و فاکتورهایی اینچنینی گرفته میشود. مجاز است. مجاز نیست. ممکن است. ممکن نیست. اجازه هست. اجازه نیست. میشود. نمیشود. بپر. نپر. استپ. حرکت. بله. خیر... ناخوداگاه یاد بازی های کودکانه میوفتیم: بخند. نخند.

مغز انسان توانایی آنرا دارد با تکیه بر فرایند شهودی و تجربیات و تداعی گری (intuitive judgment processes) تصمیات آنی و لحظه ای و سریع بگیرد و البته که در جای خود مفید هم هست، تئوری تکامل و انقلاب شناختی مفصلا به این رفتار غریزی انسان پرداخته اند. مانند زمانیکه از ترس میخکوب میشویم یا خود را به عقب پرت میکنیم یا موهایمان سیخ میشود یا با شنیدن صدایی ترسناک بدن خود را جمع میکنیم و مثالهای بسیار دیگر که برمیگردد به واکنش غریزی انسان نخستین و نئوندرتال ها که برای حفظ حیات، تمامی ناشناخته ها و آنچه نمیتوانستند بفهمند و امنیتش محرز نشده بود را یک خطر فرض میکردند و برآن مبنا رفتار مینمودند.

ترس مکانیزم حفظ حیات جانداران و انسان نخستین و راز بقا آنها بود، اما انسان خردمند برای پیشرفت و غلبه برمشکلاتش نیازمند تدبیر و اندیشه و بکارگیری بخش های منحصر بفرد و متمایز مغز خود از موجودات دیگر (نئوفرونتال و...) بود که قابلیت تحلیل و بررسی و نتیجه گیری را به انسان بخشید. ساده بگم: در طول تاریخ و برمبنای تئوری تکامل ثابت شده شاید بشود با تصمیمات و واکنش های آنی زنده ماند اما اگر قرار بر پیشرفت و ماندگاری و بقا باشد باید برمبنای تحلیل و تامل و بررسی جوانب و نگاه به آینده تصمیم گرفت. مسئولیت تصمیم گیری و سیاست گذاری با بزرگان فوتبال ماست و حتما دلایلی برآن دارند اما بیایید بعنوان عضو این جامعه و کسی که لاجرم تحت تاثیر این سیاست های اتخاذی است کمی از دریچه تحلیلی نگاهی کوتاه به آن داشته باشیم. گام اول تحلیل فهم درست مساله است و آنطور که بیان شده مساله اصلی اینست که درخواست بازیکنان ایرانی و رقم قرارداد آنها به مرزهایی رسیده که منطقی بنظر نمی رسد و باید جلوی اینگونه افزایش قراردادها را گرفت. همانگونه که نیچه می گوید: "تو چرای اش را بگو چگونگی اش با من" برای رسیدن به چگونگی مهار قیمت ها درست تر آنست که ابتدا به چرایی آن پرداخت‌. فی البداهه و بدون فوت وقت چند عامل تاثیر گذار را میتوان ذکر کرد. 1_در اقتصاد میگویند برای کاهش قیمت باید عرضه بالا برود و برای بالا رفتن عرضه دو راه کلی وجود دارد، واردات و تولید. راه حلی که هیات رییسه محترم سازمان لیگ در این مقطع برگزیده درواقع همان واردات است، یعنی با ورود بیشتر بازیکنان خارجی و دسترسی بیشتر به بازار بین المللی شرایط رقابتی تر شده و بازیکنان داخلی نتوانند یکه تازی کنند. اما آیا تصمیم گیرندگان در افق خود به ارتقا کیفیت فوتبال و آینده آن اهمیت لازم را داده اند؟ با احترام سخنم این نیست که به فوتبال اهمیت نمیدهند و یا دلسوزانه به آن نمیپردازند، بحث برسر اولویت ها، استراتژی بلند مدت در جهت اهداف و همراستایی تصمیمات و سیاست گذاری ها با آن است. آیا با وضعیت نابسامان و مشکلات اقتصادی ای که اکثریت نزدیک به مطلق باشگاه های ما با آن مواجه هستند امکان و توانایی استخدام این تعداد بازیکن با کیفیت را دارند؟ با قیمت دلار امروز و فردا بازیکن خارجی با کیفیت چه بهایی خواهد داشت؟ چند باشگاه توان استخدام و پرداخت به هفت بازیکن خارجی را دارند؟ مگر نه اینکه به خواست و تاکید AFC و فرموده و تایید رییس محترم فدراسیون باید تراز مالی باشگاهها مثبت باشد؟ باشگاه های ما چه میزان درآمد دارند که بتوانند از پس هزینه های استخدام هفت بازیکن با "کیفیت" برآیند؟ اصولا کیفیت اولویت دارد یا تنها به کمیت ها و روزمرگی و راه حل های سطحی و کوتاه مدت فکر میکنیم؟ به این فکر کرده اید که احیانا اگر قیمت دلار بالاتر رود و بهای استخدام بازیکن باکیفیت خارجی بطور کل از توان فوتبال ما خارج شود، آنوقت حرکت بعدی و واکنش بازیکنان داخلی در پای میزقرارداد چه خواهد بود؟ با وضعیت مالی حال حاضر باشگاه ها، این امکان عملا برای بسیاری از آنها ناممکن محسوب میشود و موجب اختلاف طبقاتی و شکاف بیشتر دارا و ندار خواهد شد و این ظرفیت تنها در اختیار چند تیم متمول قرار خواهد گرفت و الباقی چیز زیادی عایدشان نمیشود مگر اینکه تن به استخدام بازیکنان ارزان و با کیفیت پایینتر بدهند که دردی از فوتبال ما دوا نخواهد شد. پیش ازین مشابه این شرایط را تجربه کرده و دیده ایم.

مبادا تنها باعث دوبرابر شدن سفره منفعت جویان شود و مشکلی از فوتبالمان حل نشود. پرواضح است که این تصمیم پیش نیازهای پراهمیتی دارد که باید به آن توجه کرد، ابتدا رفع مساله درآمدزایی باشگاهها و باز کردن موانعی مانند درامد پخش مسابقات و حق کپی رایت و بلیط فروشی و در مرحله بعدی توجه و نظارت بر کیفیت بازیکنان خارجی. اگر کشورهای صاحب نام در فوتبال بدون محدودیت بازیکن خارجی وارد میکنند، چرخه اقتصادی سالم و آزاد و نظارت قوی هم دارند. هردو مساله اشاره شده بنوعی تحت تاثیر و دچار فوتبال و اقتصاد دولتی ما است، اگر در یک اقتصاد آزاد بطور طبیعی مالکیت شخصی بر باشگاه حاکم باشد، تراز مالی اهمیت واقعی پیدا میکند لذا کمتر پیش می آید که پول بی حساب به کسی پرداخته شود و اصطلاحا همینکه از جیب هزینه شود و بیلان اقتصادی مدنظر باشد موجب احتیاط و دقت بیشتر در خرید و سرمایه گذاری ها خواهد شد. با ذکر اینکه شخصا بعید میدانم این پیش نیازها در کوتاه مدت فراهم و این مشکلات ساختاری حل شود بطور کلی این راه حل را موقت و مقطعی میدانم. از نظر من راه حل جامع و نهایی (Total solution) منطبق بر امکانات و شرایط موجود و اهداف آینده، توجه و سرمایه گذاری در تولید بازیکن و کار زیربنایی است. باید بدنبال آن بود که چرا با وجود علاقه مندی جوانان و جمعیت بزرگ جامعه فوتبال و استعدادهای فراوان تولید بازیکن با مشکل مواجه شده است؟ موانع پیش رو چیست و چگونه میشود از آنها عبور کرد؟ فراموش نکنیم تیم ملی ما رسما کهنسالترین تیم حاضر در جام جهانی بود. یک بررسی کوچک بر روی میانگین سنی تیمها و بخصوص بازیکنانی که دقایق بالاتری بازی کرده و نیروهای اصلی تیم محسوب میشوند موید کمبود بازیکنان جوان در سطح لیگ است. اگر روزی که به خواست AFC و برای اخذ مجوز حرفه ای باشگاه ها مکلف به داشتن آکادمی شدند مماشات نمیشد و اهمیت لازم به آن داده میشد، قسمت بزرگی از مشکل تولید و پرورش و تربیت بازیکنان جوان تا الان برطرف شده بود. اکثر باشگاه ها غرق در مشکلات و متمرکز بر نتیجه، اولویت و اهمیتی برای آکادمی و تیمهای پایه قائل نبوده و نیستند و تنها صوری و با تایید و همکاری فدراسیون مدارک لازم جهت اخذ مجوز حرفه ای را آماده کرده و غالبا بدون هیچگونه استراتژی آینده نگر کمترین سرمایه گذاری را در این بخش دارند و آنرا به چشم هزینه میبینند در حالیکه توجه لازم و بکارگیری روش های صحیح و آزمون شده، استراتژی بلند مدت در آکادمی ها و تیمهای پایه میتواند بزرگترین سرمایه گذاری و صرفه جویی در هزینه باشد و هم تیمها و هم فوتبال ما را از این معضل خارج کند. در فوتبالی که اغلب باشگاه ها دولتی و وابسته به بودجه دولت هستند حداقل انتظار این است در یک سیاست گذاری کلان از مدیران منصوبی خواسته شود بجای توجه و تمرکز صرف بر روی نتیجه به کار زیربنایی و اصلاح ساختار فوتبال بپردازند و براین اساس ارزشگذاری و ارزشیابی شوند. لازم است بشکلی واقعی و کارشناسی شده و همراه با نظارت شدید درصدی مشخص از بودجه باشگاه ها در این راستا هزینه شود. مربیان خارجی ای که در فوتبال ما استخدام میشوند جملگی از دو موضوع شگفت زده میشوند. اول تعداد و سطح بالای بازیکنان ایرانی و دوم کیفیت بد زمین های تمرینی و امکانات ضعیف ما. طبق بررسی شخصی اینجانب و آنگونه که دیده میشود سطح آموزش در اغلب تیمهای پایه چندان مطلوب نیست. هم فدراسیون و هم باشگاه ها باید توجه ویژه ای به این موضوع داشته باشند. برای تربیت بازیکن با کیفیت و ساخت نسل آینده باید به نقش مربیان و امکانات آموزشی اهمیت داده شود و همه اینها مستلزم هدف گذاری و استراتژی مشخص، صرف هزینه و تهیه امکانات لازم است. تنها با نگاهی به زمین های بازی و تمرین تیم های پایه میتوان به عمق فاجعه پی برد. واقعا در زمینهایی با این کیفیت میتوان انتظار آموزش تکنیک و مهارت و اجرای آنرا داشت؟ این مسائل بسیار اساسی و کلیدی است و در صورتیکه خیلی سریع و جدی به آن پرداخته نشود، نسل آینده ما از شاخصه ها و لازمه های مهلعارتی فوتبال روز بسیار عقب خواهد افتاد. در حال حاضر کشورهای پیشرو و موفق در فوتبال با اجرا طرح هایی مانند DNA انگلیس و یا Holistic method و Four Quarter و همچنین استفاده از توصیه های Fifa که با هزینه و تحقیقات گسترده کاملا در دسترس هستند این مسیر را پیش از ما رفته اند و با الگو برداری و مشاوره با آنها لزومی ندارد که بقول معروف دوباره چرخ را خودمان اختراع نماییم و هزینه و زمان را هدر دهیم. کشورهای کم جمعیتی مانند بلژیک و یا هلند و نروژ و ایسلند و یا حتی همین قطر با همین استراتژی و روشهای اشاره شده در سالهای گذشته توانسته اند پیشرفت های شگفت انگیزی دلشته باشند. نکته کلیدی دیگر برطرف کردن چالشهای حقوقی مانند حق پخش و کپی رایت و تبلیغات محیطی و بلیط فروشی و نحوه قرارداد بازیکنان جوان و مساله خدمت مقدس سربازی و غیره است.

مادامی که این مسائل حل نشود باشگاه ها نمیتوانند به شکلی واقعی فعالیت حرفه ای داشته و یا بر روی جوانان سرمایه گذاری نمایند. خلاصه آنکه با توجه به وجود استعدادهای فراوان و علاقمندی جوانان به فوتبال باید و باید و باید آموزش و تربیت بازیکنان و سرمایه گذاری باشگاه ها به درستی و منطبق با استانداردهای فوتبال امروز و فردا صورت گیرد، در اینصورت محصول آن تولیدبیشتر بازیکنان با کیفیت و ورود آنها به چرخه فوتبالمان خواهد بود و با افزایش عرضه نه تنها قیمت ها معقول تر میشود حتی میتوان به صدور و سود دهی هم فکر کرد. در انتها بعنوان عضوی از جامعه فوتبال امیدوارم سیاست گذاری ها و راه حل های مطروحه جامع تر و منطبق بر نیازها و استانداردهای فوتبال آینده باشد. در این راه پیوند با مراکز دانشگاهی و بهره بردن از آن در جهت تحقیق و بررسی معضلات و راه کارهای موجود میتواند موثر و راهگشا باشد. تحقیق و مطالعه و آمار عنصر گم شده فوتبال ماست که اگر وجود و حضور پررنگ تری داشت بزرگان و مسئولین مربوطه میتوانستند راه کارهایی برپایه حقایق موجود و اطلاعات ارائه شده و براساس رفع چالشهای پیشرو ارائه دهند نه اینکه با سعی و خطا هر از گاهی بدون پشتوانه قوی تحقیقی و صرفا با کشف و شهود و دورهمی تصمیمی اتخاذ نمایند.

*مربی فوتبال 258258

کد خبر 1770305