واکنش سلیمینمین به نامه نگاری محسن هاشمی با تلویزیون
عباس سلیمینمین روزنامهنگار و محقق تاریخی در نامهای به اعتراض اخیر محسن هاشمی نسبت به یک برنامه تلویزیونی واکنش نشان داد. او همچنین نامه سال گذشتهاش به محسن هاشمی را این بار به صورت علنی منتشر کرده است.
عباس سلیمینمین اخیرا با حضور در برنامه دستخط شبکه 5 سیما ضمن بیان تحلیلها و خاطراتی درباره گذشته سیاست در کشور، به خاطرهای از تذکر خصوصی خود از طریق محسن هاشمی رفسنجانی به مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی اشاره کرد. پیرو این اشاره - که در ادامهی این گزارش محتوای آن روشن خواهد شد - آقای محسن هاشمی رفسنجانی نامهای به صداوسیما نوشت و ضمن اعتراض به اظهارات آقای سلیمینمین آن را توهینآمیز خواند. آقای محسن هاشمی نگفته بود که کدام بخش این اظهارات توهینآمیز است اما از صداوسیما خواسته بود که چنین رویکردی را کنار بگذارد.
به گزارش تسنیم، پس از این اعتراض آقای محسن هاشمی، آقای عباس سلیمینمین نیز نامهای به محسن هاشمی نوشته و ضمن تشریح مجدد ماجرا، از او خواسته است که بیان کند دقیقا کجای حرف او توهینآمیز بوده. سلیمینمین همچنین از گفتگو در این باره در صداوسیما استقبال کرده و البته در توضیح بیشتر مطالبش در دستخط، نامهی محرمانهای که سال گذشته به محسن هاشمی نوشته بود را هم یادآوری و متن آن را منتشر کرده است. متن پاسخ عباس سلیمینمین به نامه اخیر محسن هاشمی را در ادامه میخوانید. پس از پایان متن اخیر، نامهی سال گذشتهی آقای سلیمینمین به آقای محسن هاشمی نیز درج شده است.
نامهی اخیر آقای سلیمینمین به محسن هاشمی:
جناب آقای محسن هاشمی
با سلام
روایت نامه گلایه آمیزتان به ریاست جدید رسانه ملی برایم تأسف برانگیز بود. زیرا اظهارات مرا نمونهای از مصداق توهین و تخریب در دور جدید مدیریت صداوسیما ذکر نموده و نوشتهاید: «در آغاز مسئولیت جنابعالی نیز در برخی برنامههای رسانه ملی این روند تداوم یافته است که به طور نمونه میتوان به برنامه «دست خط» شبکه پنجم سیما در مورخ 14 آبان اشاره کرد که عبارتهای توهین آمیز و مطالب خلاف واقع به آیت الله هاشمی رفسنجانی نسبت داده شد."
جناب آقای محسن هاشمی! ای کاش فرازهای توهین تلقی شده که ضرورت یافته نامهای به ریاست رسانه ملی مرقوم دارید را مشخص میساختید تا افکار عمومی نسبت به میزان سعه صدر خانواده آقای هاشمی و چگونگی مبادی آداب بودن لحن و قلم بنده به قضاوت بنشینند. قبل از طرح موضوع و فراخواندن اهل نظر به داوری یادآور میشوم از سال 60 که نگارش حرفهای را آغاز کردم تاکنون هزاران مکتوب در قالب سرمقاله، یادداشت، مقاله تحقیقی، نقد، مناظره قلمی، کتاب و... با امضای بنده ثبت و ضبط شده است، هرگز به نیروهای عدم پایبند به مصالح ملی نیز توهینی روا نداشتهام تا چه رسد به مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی که احترام به او را برخود فرضی میدانم.
در برنامه مورد اشاره در پاسخ به پرسشی در مورد نحوه کار مطبوعاتیام، عنوان کردم که در 2 دهه مدیریت رسانه همواره به دنبال اصلاح بودم؛ به همین دلیل اگر یک ناهنجاری با تذکر خصوصی حل میشد هرگز آن را منتشر نمیساختم. چون این روش متداول نیست میبایست مصادیقی عرضه میداشتم؛ لذا از موردی سخن گفتم که تذکر مکتوبم مفید واقع شده بود. همانگونه که کاملا واقفید در برنامه ضیافت افطار ابوی گرامی برای مدیران رسانهها درسال 1375 تصویر ایشان بالای جایگاه جلوس رئیس جمهور نصب شده بود. اینجانب عکس تهیه شده توسط عکاس موسسه را طی نامه محرمانهای خدمت شما (به عنوان ریاست دفتر) ارسال داشتم. در گفتوگوی تلفنی در نهایت با اکراه پذیرفتید که عکس را بردارید، بنده هم خبر را منتشر نساختم. این روایت حاوی چه توهینی است؟ البته غرض از نقل این خاطر یادآوری این نکته خدمت روزنامهنگاران جوان بود که بیشتر هدف خود را اصلاح قرار دهند تا رقابت سیاسی.
جناب آقای محسن هاشمی! شما بهتر از هر کسی میدانید که چه موضوعاتی را در دوران ریاست جمهوری ابوی گرامیتان (چه مربوط به لغزشهای خانواده و چه مربوط به اطرافیان) به صورت نامه خصوصی مطرح کردم. حتی سال گذشته درحالی که نامه محرمانه من در مورد تحصیل یکی از معاونان رئیس جمهوری درسال 1373 در روزانه نگاریهای هاشمی به بدترین وجه ممکن انعکاس یافته بود به هیچ وجه نخواستم آن را رسانهای کنم. مرحوم ابوی در ذیل رخدادهای روز 17 آبان این سال مرا از قول آقای میرزاده (معاون اجرایی وقت رئیس جمهوری) «کج فهم» خوانده بودند. البته با آقای میرازده تماس گرفتم به صراحت چنین توهینی را که به نقل از ایشان آورده شده تکذیب کرد. بنده نوار اظهارات آقای میرزاده را منتشر نساختم. فقط از شما خواستم در چاپهای بعدی این توهین را اصلاح کنید. اما اکنون که مرا غیرمنصفانه، تند رو و توهین کننده میخوانید و خط قرمزی بر تلاش چند دهه ام که به جز اصلاح هدفی نداشتم، میکشید، ضمن انتشار نامه سال گذشته به ضمیمه (برای قضاوت اهل نظر) آمادگی خود را برای آنچه نقد مستدل از طریق چندصدایی خواندهاید اعلام میدارم؛ به این امید که انتقادهای صادقانه را برتابیم و درمسیر اصلاح گامهای موثرتری برداریم.
عباس سلیمی نمین
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
****************
نامهی سال گذشته آقای سلیمینمین به آقای محسن هاشمی:
جناب آقای محسن هاشمی مدیر محترم دفتر نشر معارف انقلاب با سلام، روزانهنگاری ابوی گرامی مربوط به سال 1373 تحت عنوان «صبر و پیروزی» نکتهای را در مورد اینجانب در خود دارد که انگیزه نگارش این نامه به شماست. در این اثر ذیل روز 17 آبان اینگونه میخوانیم: «تلفنی با رهبری برای کسب اجازه جابجا کردن ارقام بودجه در سقف مصوب مجلس صحبت کردم. دیشب و امروز هم باران داشتیم. آقای میرزاده [معاون اجرایی رئیس جمهور] آمد از کج فهمی آقای [عباس] سلیمی رئیس کیهان هوایی گله داشت، آقای [محمد] اشرفی اصفهانی آمد. برای مجمع فرهنگی کرمانشاه که به کمک من، فاز اول آن تکمیل شده است، کمک خواست. آقای [اسماعیل] فردوسیپور [رئیس دیوان عدالت اداری] آمد برای دیوان عدالت اداری و برای مجمع فرهنگی فردوس کمک خواست و در باره حکم نادرست دیوان علیه رئیس سازمان نظام پزشکی، آقای دکتر [ایرج] فاضل و لغو حکم توسط دیوان عمومی توضیح داد.»(صص 497 و 499)
چنانکه واقفید بزرگان عرصه سیاستورزی عمدتا بر اساس مبانی شناخته شده به مبهمنویسی و نیمهنگاری در ثبت و ضبط خاطرات خود بسیار مقیدند، مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی نیز از این قاعده مستثنی نیست، اما در جمله مورد اشاره قضاوتی تحقیرآمیز در مورد اینجانب صورت گرفته است. این مسئله با روش مبهمنویسی- که همواره تفسیر موضوع یا رخداد در انحصار ناقل است - از اساس تفاوت دارد؛ حتی اگر این عزیز را مجاز به تحقیر مدیر یک رسانه بدانیم، آیا نباید خوانندگان در جریان قرار گیرند که چه فعلی مرا مستحق چنین توهینی ساخته است؟
به منظور ثبت در تاریخ ناگزیر از ارائه توضیحاتی هستم و امیدوارم با دادن فرصت نشر به آن میزان پایبندی خود به حقوق اساسی دیگران را روشن فرمایید. جناب آقای میرزاده در دوران تصدی معاونت ریاست جمهوری بدون اطلاع عمومی دوره دکتری ترددی را در استرالیا سپری میساختند. اینجانب توسط دانشجویان ایرانی مقیم این کشور از این امر مطلع شدم؛ با وجودی که نشریه داخلی دانشگاه که در آن تصویر آقای میرزاده درج شده بود و.... را در اختیار داشتم نامه محرمانهای به ایشان نگاشتم و عواقب شوم چنین رویکردی را در نظام یادآور شدم.
آقای میرزاده تلفنی با بنده تماس گرفت و توضیحات مفصلی ارائه داد؛ از جمله اینکه هرگز از وقت اداری برای تحصیل صرف نکرده و... ضمن اینکه از تزشان دفاع کرده و دیگر کارش نزدیک به پایان است؛ لذا خواست خبر در نشریه کیهان هوایی درج نشود. البته متقابلا گفته شد که صرفا این، مسئله ایشان نیست و باب شدن این فکر که تصدی پستهای مهم برای «ارتقای موقعیت خود» فرصت مناسبی است آفت جبران ناپذیری را متوجه نظام مدیریتی کشور خواهد کرد. معاون محترم رئیس جمهور ضمن پذیرش استدلال مدیر یک رسانه قول داد تمهیداتی بیندیشد که این رویکرد باب نشود؛ زیرا معلوم نیست دیگران زمانی را که باید به انجام وظایف خود در قبال مردم اختصاص دهند به آبادی دنیایشان! نپردازند. از آنجا که از یک سو چنین قولی را دریافت کردیم و از سوی دیگر انتشار خبر دکتری گرفتن ضمن خدمت!! معاون رئیس جمهور، میتوانست دیگران را نیز به این وادی سوق دهد، با وجود داشتن مستندات و اذعان خود آقای میرزاده کیهان هوایی خبر را منتشر نساخت؛ البته متأسفانه بعدها روشن شد که حضرات به وعده خود چندان عمل نکردهاند و نه تنها با مدیران سوءاستفاده کننده از موقعیت ویژه مدیریتی برخورد لازم صورت نگرفت. بلکه برخی دیگر از بهاصطلاح «مردان هاشمی» به همین شیوه دکتری گرفتند.
آیا شرط انصاف و مروت است که مدیر رسانهای که در آن ایام چنین حساسیت بهجایی داشته است را «کج فهم» بخوانیم؟! امروز در تجزیه و تحلیل ضعفهای مدیریتی یکی از آفات بنیان برکن را رویکرد برخی مدیران به مسائل شخصیشان - و نه امورات مردم - مییابیم. آقایان از کارکرد رسانهای که نه به دنبال معاملهگری بود و نه به دنبال تخریب، راضی نبودند و به آن بر چسب ناشایست میزنند؛ زیرا حتی تحمل انتقاد خصوصی را نداشتند. در ایام ریاست جمهوری مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی، کیهان هوایی ناهنجاریهای بسیاری را به صورت نامه محرمانه به ایشان منعکس میکرد. اگر بناست این حساسیتها به سخره گرفته شوند دستکم اجازه دهید موضوع مورد قضاوت قرار گرفته، نیز در معرض داوری خوانندگان قرار گیرد. در تماس تلفنی که بعد از مشاهده این اثر با آقای میرزاده داشتم ایشان گفت به یاد ندارم که چنین قضاوتی کرده باشم، اما قطعا آقای هاشمی هم خلاف نمیگفتند؟!
جناب آقای محسن هاشمی! آن چه مرا بیشتر از توهین میآزارد توجیه محدویتهایی است که آن زمان برای روزنامهنگارانی چون من به وجود آوردند و در نهایت از صحنه خارج ساختند. امیدوارم با چاپ این توضیح در چاپهای بعدی این اثر، مخاطبان را به قضاوت در مورد بر چسب «کج فهم» بودن اینجانب فرا خوانید. پیشاپیش از عنایت شما سپاسگزارم عباس سلیمی نمین