واگذاری مثنوی مولوی به ترکیه و افغانستان؟/ پشت پرده ثبت جهانی یک اثر

پرونده ثبت مثنوی مولوی در کمیته حافظه جهانی یونسکو یکی لز پروندههای پرحاشیه در سالهای اخیر بوده است که به نظر میرسد هنوز حواشی آن ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشار صحبتهای سیدرضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، درباره ثبت مثنوی مولوی در کمیته حافظه جهانی (یونسکو) برداشتهای متفاوتی را در میان مخاطبان به همراه داشت. تصور غالب مخاطبان این بود که ایران، مثنوی را به دو کشور ترکیه و افغانستان بخشیده است. سؤالی که برای این دسته از مخاطبان ایجاد شده این بود که چرا ایران به تنهایی اثر ماندگار مولوی را در کمیته حافظه جهانی به ثبت نرساند؟
ثبت مثنوی معنوی در یونسکو از جمله پروندههای پرحاشیه و دامنهدار در این کمیته بود. در حالی که ایران در دهه 90 قصد ثبت این اثر را داشت، کشور ترکیه و سپس افغانستان نیز تمایل خود را برای ثبت این اثر نشان دادند. در واقع، یک اثر با سه مدعی روبرو بود؛ افغانستان با این ایده که مولوی زاده بلخ است، ترکیه با این ادعا که آرامگاه مولوی در این کشور قرار دارد و ایران با تأکید بر این نکته که مولوی جزو ایران فرهنگی است و تمامی آثار او به زبان فارسی، تعلق خاطر خود به خداوندگار عشق و عرفان را ابراز کردند.
سکوت ایران در کمیته حافظه جهانی یونسکو 4 ساله شد!همه چیز از سفر زلفی تومان، رئیس وقت کتابخانه ملی ترکیه به ایران آغاز شد. او در جریان بازدید از کتابخانه ملی ایران، از طرح ثبت مثنوی با مشارکت دو کشور ایران و ترکیه سخن گفت؛ خبری که انتشار آن، موجی از انتقادات از سوی چهرههای فرهنگی افغانستان را به همراه داشت. آنها در بیانیهای که امضای بسیاری از شاعران و چهرههای فرهنگی ایران را هم داشت، خواستار ثبت این اثر با مشارکت سه کشور ایران، ترکیه و افغانستان شدند.
اما دست روزگار، تقدیر دیگری را رقم زد. بنا به پیشنهاد شورای فنی برنامه حافظه جهانی یونسکو قرار شد با توجه به اهمیت تمامی آثار او، هر پنج اثر مولوی شامل مثنوی، دیوان کبیر، مجالس سبعه، مکتوبات و فیه مافیه در کمیته ثبت شود تا از این طریق، مولوی، آثار و اندیشههای او بیش از پیش بر همه مشتاقان معرفی شود.
اکبر ایرانی، رئیس مرکز میراث مکتوب، در یادداشتی که به بیان جزئیات روند پرونده اشاره کرده، آورده است: بدین سبب سرانجام نسخههایی از آثار مولانا با همراهی و همکاری کشورهای ایران، ترکیه، تاجیکستان، بلغارستان، آلمان و ازبکستان پیشنهاد شد و سرانجام در فهرست ثبت میراث جهانی قرار گرفت.
به گفته او؛ متأسفانه به دلیل هجوم طالبان به افغانستان، پیگیری پرونده نسخه مثنوی آرشیو ملی افغانستان که بنده آن را تکمیل کرده بودم، ناتمام ماند و کشور همزبان و مظلوم افغانستان از این ثبت مشترک جهانی محروم شد.
اما آیا ثبت مشترک یک اثر در کمیته حافظه جهانی به معنای هبه کردن آن به کشوری دیگر است؟ این پرسشی است که معمولاً درباره آثاری که در حوزه تمدنی ایران خلق شده، ایجاد و مطرح میشود. این سؤال پیشتر درباره آثار نظامی و تلاش آذربایجان برای ثبت آن مطرح شد و حالا نیز با طرح دوباره مثنوی، در اذهان شکل گرفت. حقیقت آن است که در پاسخ به این سؤال باید نگاهی به تاریخ و جغرافیایی داشت که بستر رشد و شکوفایی بزرگان ادب فارسی بود و همچنین نگاهی به مرزهای جغرافیایی امروز.
از سوی دیگر، هرچند ثبت یک اثر در یونسکو نشاندهنده اعتلای فرهنگی آن کشور است، اما از سوی دیگر چنین اقداماتی بیشتر در راستای افزایش صلح و دوستی میان کشورها صورت میگیرد و هدف نهایی آن، معرفی بیشتر مفاخر فرهنگی و میراث ماندگار آنهاست.
اما کمتر نکتهای که در هیاهوهای خبری این روزها بدان اشاره شد، انفعال کمیته حافظه جهانی در ایران و سازمانهایی است که مسئولیت معرفی و پیگیری پروندههای جدید را دارند. متاسفانه جلسات این کمیته تقریباً چهار سال است که تعطیل شده و خبری از معرفی آثار جدید نیست.
صالح زمانی، مشاور رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در امور بینالملل، در گفتوگو با خبرنگار تسنیم، در اینباره گفت: اگر درست خاطرم باشد آخرین جلسه کمیته ملی حافظه جهانی یعنی جلسه 138 در آبان 1400 در کتابخانه ملی برگزار شد و اندکی بعد هم چند پرونده به منظور ثبت در فهرست حافظه جهانی یونسکو به این سازمان ارسال شد و در اوایل همان سال کتابخانه ملی دستخوش تغییرات مدیریتی ناشی از تغییر دولت شد. متاسفانه از آن زمان تا به امروز جلسات تشکیل نشده و به نظر می رسد مهم ترین عامل آن در آن زمان مربوط به تغییرات مدیریتی در دولت و جابه جایی ها در سطح سازمان اسناد و کتابخانه ملی و همین طور کمیسیون ملی یونسکو بود. باید در نظر داشته باشیم که از ابتدای شکل گیری کمیته در ایران، این وقفه بی سابقه بوده و حداقل خسران این بود که ما یک دوره از معرفی آثار میراث مکتوب به یونسکو جا ماندیم.
به گفته او؛ جمهوری اسلامی تا کنون 13 اثر را در فهرست حافظه جهانی ثبت کرده که برخی از آنها از جمله مجموعه آثار مولانا متشکل از مثنوی، دیوان کبیر، مجالس سبعه و مکتوبات و.. به صورت مشترک با سایر کشورها بوده است. آخرین آثار ثبت شده توسط کمیته ملی حافظه جهانی مربوط به مجموعه آثار مولانا، اسناد روابط خارجی ایران در دوره قاجار و همین طور اسناد بقعه شیخ صفی الدینی اردبیلی بوده است که ارسال آن مربوط به آذر 1400 بود که متاسفانه پس از آن پرونده دیگری به یونسکو ارسال نشد.