ورزش زورخانه ای توام با هنر است / سحر زمان نجات است
به گزارش گروه خبرنگار خبرگزاری دانشجو، برنامه «چهارگاه» به تهیهکنندگی کامران سیفاللهی و اجرای حسامالدین سراج، محمداسماعیل آذر و حسن بلخاری قهی سحرگاه امروز از شبکه چهارم سیما روی آنتن رفت. مرشد محمد نیری پسند از فعالان ورزش زورخانه ای در این برنامه اظهار کرد: از شهرستان چالوس هستم؛ سه یا چهار ساله بودم که دیدم مردی نزدیک ایام نوروز نوروزخانی می کرد و من مجذوب نواختن ساز او شدم. 7...
به گزارش گروه خبرنگار خبرگزاری دانشجو، برنامه «چهارگاه» به تهیهکنندگی کامران سیفاللهی و اجرای حسامالدین سراج، محمداسماعیل آذر و حسن بلخاری قهی سحرگاه امروز از شبکه چهارم سیما روی آنتن رفت.
مرشد محمد نیری پسند از فعالان ورزش زورخانه ای در این برنامه اظهار کرد: از شهرستان چالوس هستم؛ سه یا چهار ساله بودم که دیدم مردی نزدیک ایام نوروز نوروزخانی می کرد و من مجذوب نواختن ساز او شدم. 7 ساله بودم که با ضرب تمرین می کردم و 12 سالگی مرشد زورخانه شدم.
وی ادامه داد: واژه های زیبایی در زورخانه است؛ سردم جایگاهی است که بالاتر است و مرشد باید به جایگاهی برسد که در سردم قرارگیرد. خیلی فکر می کنند رخصت یعنی با اجازه اما یک پیری به من گفت: رخ یعنی زیبا شدن و صت زمینی شوره زار است که چیزی در آن رشد نمی کند وقتی ورزشکار می گوید رخصت من یک شوره زاری هستم که می خواهم رشد کنم و رخ بنما.
این مرشد یادآور شد: میاندار کسی است که میداندار زورخانه است و همه همراه و مقلد او هستند. گود در یک زمین مسطح است و کسانی که به زورخانه می آیند برای اینکه بگویند ما از همه پایین تر هستیم به گود می آیند. همچنین تا مرد به سن بلوغ نمی رسید به زورخانه راهش نمی دادند و گود مقدس است و با آمدن اسلام به ایران، این ورزش مزین به نام حضرت علی (ع) شد.
همچنین اسماعیل آذر در این برنامه اظهار کرد: در قرآن آمده است که سحرگاه با خدا راز ونیاز کنید. ظلمت نشانه شیطان و نور نشانه خدا است و ما در سحرگاه سر پلی هستیم که قبل آن ظلمتی است که می تواند به شیطان برگرد و آماده ایم که به سمت نور یعنی خدا برویم برای همین نجات در سحر مطالبه می شود.
وی درباره زورخانه به عنوان ورزش باستانی کشور ادامه داد: تاریخی درباره زورخانه نمی توانم بیابم حتی این ورزش به آیین مهری (حدود 2هزار سال پیش) هم می تواند پیوند داشته باشد.
این استاد ادبیات یادآور شد: محور شعر زورخانه امام علی است و در این آیین، حرکت، موسیقی و حکمت و اخلاق و معرفت و ده ها نکته دیگر وجود دارد. در ورزش باستانی قهرمان نداریم پهلوان داریم و پهلوان به مثابه جوانمرد است. در روزگار قدیم پهلوان امین محل بود و زادگاه همه اینها زورخانه است.
آذر تاکید کرد: اگر این ورزش درست معرفی شود بسیاری از ورزش های وارداتی به کنار رفته و به سراغ ورزش زورخانه ای خواهیم رفت.
حسام الدین سراج نیز گفت: روز فرکانس های زیادی داری و آلودگی صوتی و شلوغی داریم اما در سحر سکوت حاکم است؛ مردان خدا در سحر راز و نیاز می کنند و این گروه اهل شهود هم هستند. گاهی اوقات که سحر بیدارم می بینم چقدر حال خوبی دارد.
وی درباره زورخانه نیز یادآور شد: ورزش زورخانه ای ورزش و موسیقی آن هنر بوده و این ورزش آیین فتوت و جوانمردی است.
متین رضوانی نیز یادآور شد: در یکی از سبک های مناجات تهران قدیم ابیات منظوم را می خواندند و در ادامه ابیات منصور را و مناجات خواجه عبدالله انصاری از این دست است.
وی همچنین یادآور شد: زورخانه جز ورزش هایی است که ورزشکاران تا 80 تا 90 سالگی می توانند در آن فعالیت کنند و این نکته جالبی است. در شهر شوشتر نوعی نوحه داریم که فی المرثیه است که در آن بخش هایی از نوحه آوازی خوانده می شود و در ریتم می آمدند و مردم همخوانی می کردند و این سبک در برخی مرشدان از جمله مرشد نیری دیده می شود.
حسن بلخاری نیز توضیح داد: در سحر استغفار کامل تر به اجابت می رسد. در مقدمه یا جمع آوری اشعار حافظ که محمد گل اندام انجام داده در ابتدا اشاره می شود که قبل از نماز صبح نزد حضرت اوستا می رفتند. برای همین است که حافظ می گوید دوش وقت سحر از قصه نجاتم دادند.
وی ادامه داد: در سحر امید نجات از ازدحام روز و بی خبری شب بیشتر است. سحر مرز روز وشب است و ما در برزخ ظلمت و نور هستیم و برای همین روی استغفار در سحر تاکید می شود.
این استاد یادآور شد: در قرآن نسبتی بین سحر و نجات است. لحظاتی که عالم به جایی می رسد که روح در مراقبه مطلق قرار گیرد سحر بوده و این مقدمه نجات است.
بلخاری گفت: در نظام شرقی تن از جان جدا نیست و هر دو با هم پرورش پیدا می کند و در اندیشه ما نسبت جوهری بین ورزش و اخلاق وجود دارد و نتیجه این مهم ظهور کلمه پهلوان است و این مهم در ورزش های باستانی دیده می شود. معادل گود در مذهب محراب است چرا باید امام پایین تر باشد محراب محل مبارزه نفس با پلشتی است و این دلیلی است که در نظام فکری ما نسبت تنگاتنگ بین ظاهر و باطن داریم و این افتاده حالی در هردو دیده می شود. افتادگی آموز اگر طالب فیضی.
این استاد در پایان تاکید کرد: در نظام های محله ای سابق ما، قطب اخلاق، قهرمانی، پهلوانی و امنیت زورخانه بودند و افراد زورخانه نماد پاک زیستی بودند.