چهارشنبه 21 خرداد 1404

وزیدن عطر اهل‌بیت (ع) در مدینه

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
وزیدن عطر اهل‌بیت (ع) در مدینه

توفیقِ راهی‌شدن به حج توفیقی است که شاید آدمی در طول عمر، با همه اشتیاقش به آن نائل نشود و با این حساب کسی که به این تشریف شریف ملبس شده، لابد اهلیتی داشته که نامش در صف زائران بیت‌العتیق آمده است.

- اخبار ویژه نامه‌ها -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، معمولاً این نویسنده‌ها بودند که در سال‌های پس از پیروزی انقلاب دست به قلم شده و سفرنامه‌هایی از سفر حج خود را وارد حوزه ادبیات کرده‌اند، اما در این بین شاعرانی خوش‌ذوق نیز دست به قلم شده و تلاش کرده‌اند با لحن و بیان شاعرانه و با استفاده از روح لطیفی که شاعر از آن بهره‌مند است، به روایت خود از منتهای عالم بپردازند.

یکی از این سفرنامه‌ها‌، سفرنامه «سنگ در سرزمین آینه‌ها» نوشته آرش شفاعی است. آرش شفاعی اگرچه بیشتر با شعر و شاعری‌اش در دنیای ادبیات شناخته شده است، از قضا واسطه بازشدن پایش به خانه خدا نیز همین شعر و شاعری بوده است، شفاعی در سال 83 شعری را با مطلع «خلق چرخیدند چرخیدند تا کامل شدند» برای کنگره سراسری شعر حج ارسال می‌کند که مقام نخست بخش شعر کهن را برای او به‌ارمغان می‌آورد و جایزه این بخش نیز سفر حج تمتع بوده است.

اما شفاعی کنار شعر و شاعری یک روزنامه‌نگار است، او در این سفرنامه تلاش کرده است با زبانی ساده و قابل فهم تأملات و خاطرات این سفر را در لحظه ثبت کند. او خود در مقدمه اشاره می‌کند که به‌دنبال نوشتن سفرنامه نبوده، بلکه بیشتر سعی کرده است آنچه در لحظه حس می‌کند به قلم بیاورد.

در بخشی از این سفرنامه می‌خوانیم:

«امروز هم مدینه میراث‌دار آل علی (ع) و تابعان اهل‌بیت (ع) است و شیعیان نخاوله، که در کمال عسرت و در عین تحمل محرومیت‌های اجتماعی و سیاسی هنوز عشق به این خاندان بزرگ را در دل و جان دارند و دست از این اعتقاد مقدس نشسته‌اند، عطر شیرین تشیع و یاد مظلومیت امامان ما را در این سرزمین، که زادگاه اسلام و پایگاه عترت است، زنده نگاه داشته‌اند.

روزی که برای بازدید از اماکن مقدسه اطراف مدینه می‌رویم، راننده اتوبوس ما یکی از همین شیعیان عربستان است، در چشم‌های درخشانِ او نورِ شادیِ دیدارِ هم‌مسلکانش و اتباع آل‌البیت را به‌روشنی می‌شود دید و هنگامی که از مظلومیت تشیع در سرزمین حجاز می‌گوید، می‌فهمی که شیعیان در این سرزمین چه می‌کشند و با چه رنج و مشقتی حاضرند زندگی کنند ولی دست از عشق به آل‌رسول (ص) برندارند، مدینه، البته، هنوز میِ ناخورده‌ای دارد که چون از آن خمِ سربسته راز بگشایند از مستانگی و شیرینی آن عالم و آدم مدهوش خواهند شد؛ مدینه را چه‌باک اگر رنج‌های تلخ امروز را تماشا می‌کند که می‌داند از افق‌های دوردست سواری خواهد آمد که «مثل هیچ کس نیست».

همه روایات و احادیثی که از حوادث هنگامه ظهور موعود (عج) خبر می‌دهند تصریح بر آن دارند که امام دوازدهم (عج)، همچون جدش، پس از شروع انقلابی جهانی و توحیدی کنار خانه خدا، رو به سوی مدینه‌النبی می‌نهد و مدینه دومین پایگاهی است که آن وجود نازنین آن را از لوث وجود مشرکان روزگار پاک‌سازی می‌کند و بار دیگر مأذنه‌های مسجد پیامبر عطر اذان بلال می‌گیرد و درهای خانه فاطمه (ع) به‌روی مسجد باز می‌شود تا تقدیر تاریخ رقم خورد و دست‌هایی که می‌خواستند با حربه دین بین قرآن و عترت فاصله بیفکنند رسوای عالم شوند.

گرداگرد مسجد پیامبر بر بالای ستون‌هایی اسامی تعدادی از صحابه و تابعین مکرم را نوشته‌اند و از آن جمله نام ائمه عزیز دوازده‌گانه ما هم هست و حس‌وحالی دارد ایستادن بر ستونی که نام نامی صاحب این عصر بر آن نقش بسته و خواندن نمازی و دعایی برای فرج، بر منبر پیامبر می‌نگری که در انتظار است تا فرزندش بر فراز آن راز توحید را بازخواند و محراب آن جناب همه تن چشم است تا روح اسلام دوباره در آن حلول کند.

قلب مدینه‌النبی در دل «مسجد شیعیان» می‌تپد

در گرداگر بقیع که می‌چرخی، اشک‌هایی را می‌بینی که پشت درهای قفل‌شده آن به‌عشق ائمه بر زمین می‌ریزد، آرزوی روزی را در دل می‌پروری که امام از آسمان ظهور بر زمین تجلی فرودآید و با انگشت معماسوز خود به رازهای ناگفته تاریخ اشاره کند و از ابهام جان‌سوز خاک جای مادر معصومه‌اش پرده بردارد و راز آن را چون سرالاسرار قدر و رمز حروف مقطعه در گوش تاریخ زمزمه کند و با انسان از «نمی‌دانم‌های تاریخی» اش سخن بگوید، آیا آن روز را خواهیم دید تا بغض نسل در نسل خود را بر تربت فاطمه (ع) نثار کنیم؟!