یک‌شنبه 4 آذر 1403

وسط باز خفه شو!! (اگر این تیتر را خواندید، لطفا ادامه مطلب را نیز بخوانید)

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
وسط باز خفه شو!! (اگر این تیتر را خواندید، لطفا ادامه مطلب را نیز بخوانید)

فضای توییتر فارسی مدت‌هاست که دوقطبی‌شده است؛ به این معنی که صدایی به غیر از صدای دو جریان سیاسی در خارج و داخل، از طریق اقدامات سازماندهی‌شده و حتی روبات‌ها، شنیده نمی‌شود و هر جریانی که در این میانه قرار گرفته باشد عمدتا صدایش حذف می‌شود. فرقی نمی‌کند که اتفاقی که در بستر جامعه رخ‌داده چیست.

یک موضوع سیاسی، باشد یا اقتصادی یا حتی ورزشی؛ اگر به داخل توییتر کشیده شود، یک فضای دو قطبی بر سر آن شکل گرفته و به جز صدای بلند این دو جریان، صدای دیگری راجع به آن مسئله شنیده نمی‌شود. این وضعیتی نیست که امروز و به دنبال مرگ مهسا امینی رخ داده باشد؛ بلکه از مدت‌ها قبل در فضای توییتر فارسی در جریان بود.

در این میان، یکی از کلیدواژه‌هایی که این روزها در فضای توییتر بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد، کلیدواژه «وسط باز» است. این کلیدواژه برای اعتراض به کسانی به کار می‌رود که در فضای دو قطبی حاکم بر توییتر، حرفی متفاوت می‌زنند. کسانی که نه حرف براندازان مخالف جمهوری اسلامی را عینا تکرار می‌کنند و نه حرف کاربران انقلابی و ارزشی که به سازمان‌ها و گروه‌ها خاص وصل هستند. در موضوعات مناقشه‌برانگیز، این افراد دقیقا به همین خاطر که در میانه قرار می‌گیرند و نه در دو سر طیف، مورد اعتراض هر دو سر طیف قرار می‌گیرند و به اصطلاح از هر دو طرف «فحش می‌خورند». همین مسأله نیز باعث شده که وسط ایستادن «وسط باز» بودن، خودش به یک فحش و ناسزا و عبارت اعتراضی تبدیل شود.

در روزهای اخیر و پس از مرگ مهسا امینی و افزایش خشم و غم عموم مردم و افزایش اعتراض آن‌ها، فضای توییتر فارسی نیز ملتهب‌تر از همیشه شده است. اگر تا پیش از این وقایع، افراد و جریانات خاصی با ادبیات خشونت‌آمیز راجع به دیگران صحبت می‌کردند، این ادبیات به بسیاری از کاربرانی که به حق دچار خشم هستند نیز سرایت کرد. در این روزها فضا توییتر حتی آنچنان دو قطبی هم نیست و شاید بتوان گفت تک‌قطبی شده است. قطبی که خواهان تغییر جمهوری اسلامی است و با شدت فراوان هر روز توییت‌های اعتراضی در این رابطه منتشر می‌کند.

در چنین فضایی، اعتراض به کسانی که هم‌صدا با این جریان و موج خشم مردم نشده‌اند، از طرف برخی کاربران مورد خشم و نفرت قرار می‌گیرند؛ به زبان توییتری بخواهیم بگوییم، «وسط بازها» در این محیط به دلیل آن که حرف متفاوتی می‌زنند که اگرچه در نقد حاکمیت است اما مطالبه‌ی دیگری را مطرح می‌کند، فحش می‌خورند. داده‌های توییتری در نمودار زیر نیز به خوبی گویای همین امر است. این داده‌ها نشان می‌دهد که به دنبال مرگ مهسا امینی، تعداد توییت‌های حاوی کلیدواژه «وسط باز» به‌شدت افزایش یافته و به بیشترین میزان خو در همه ماه‌های گذشته رسیده و هنوز به شرایط پیش از آن نیز بازنگشته است.

بررسی محتوای توییت‌هایی که در سه هفته اخیر با کلیدواژه وسط باز منتشر شده است، بیانگر اوج خشم کاربرانی است که این کلیدواژه را به‌کار می‌برند. این کاربران عمدتا به کسانی مثل خودشان رفتار نمی‌کنند، به‌شدت توهین می‌کنند. امکان انتشار این توهین‌ها در یک رسانه رسمی نیست و از میان کلمات پرتکراری که در این توییت‌ها به‌کار می‌رود می‌توان صرفا به کلیدواژه‌هایی نظیر خفه‌شو، سگ، بی‌شرف، دوزاری، حرامزاده، لعنت، نون به نرخ روز خور، ننه! و مواردی از این دست اشاره کرد.

اما مخاطب این توهین‌ها و فحش‌ها به کسانی که وسط باز تلقی می‌شوند چه کسانی بوده‌اند؟

تحلیل محتوای توییت‌های منتشر شده بیانگر آن است که اصلاح‌طلبان بیش از سایر افراد و گروه‌های دیگر مورد هجوم و اعتراض این کاربران خشمگین قرار گرفته‌اند. پس از آن نیز، به ترتیب «مهناز افشار»، «آخوندها»، و «عرزشی‌ها» مخاطب این حملات بوده‌اند.

البته منظور از این کاربران خشمگین از اصلاح‌طلب، صرفا معطوف به جریان سیاسی اصلاح‌طلب نیست. این کاربران نه فقط اصلاح‌طلبان، که هر فرد میانه‌رویی را که در میانه است، وسط باز می‌خوانند و چون در میانه ایستاده مورد اعتراض قرار می‌دهند. نیروهای میانه‌رو، همان‌هایی هستند که در این فضا تلاش می‌کنند از خشم مردم کاسته و فضای عقلانی را جایگزین فضای احساسی کنند و دقیقا به همین دلیل نیز مورد اعتراض واقع می‌شوند. آن‌ها به‌درستی نگران افزایش خشونت هستند و به همین خاطر نیز از سوی طرفداران خشونت و مردم خشمگینی که از وضع فعلی خسته شده‌اند و خواهان تغییر آن به هر نحو ممکن هستند، مورد شماتت قرار می‌گیرند. حال آن که در فقدان نیروهای میانه‌رو، عملا جریانات تندرو و خشمگینی رو در روی هم قرار می‌گیرند که ممکن است تمام جامعه را دچار خشم و خشونت کنند.

اما آیا این فحش‌ها و توهین‌ها کارکردی دارد؟

افراد ترس از انزوا دارند و اگر احساس کنند که بیان نظرات و دیدگاه‌هایشان می‌تواند آن‌ها را منزوی کند، ترجیح می‌دهند که نظرشان را بیان نکنند و سکوت کنند. الیزابت نویمان، دانشمند علوم سیاسی نام این سکوت را «مارپیچ سکوت» گذاشته است که بر اساس آن افراد به دلیل ترس از انزوا طرد شدن توسط جامعه، ترجیح می‌دهند سکوت کنند.

یکی از کارکردهای فراگیری این توهین‌ها به وسط بازها، در همین است که افراد را از بیان نظرشان بترساند و آن‌ها را ساکت کند. آن‌ها ممکن است تحت تأثیر این حملات، مرعوب فضا شده و عقایدشان را بیان نکنند و به این ترتیب خودشان و اندیشه‌شان به مرور حذف شود. به عبارت بهتر، کاربران خشمگین و افراطی می‌خواهند که کاربران وسط باز «خفه» و ساکت شوند تا به این ترتیب ایده با حذف صداهای میانه‌رو بدون مزاحمت پیش بروند.

این روش، شاید اثرگذار باشد، اما برای تحقق یک جامعه دموکراتیک ناکارآمد است. چرا که یکی از اصول اساسی فرهنگ یک جامعه دموکراتیک بر اساس نظریات مختلف از جمله نظریات اینگلهارت، رواداری است. جامعه‌ای که نسبت به عقاید و نظرات دیگر روادار نباشد و خواهان حذف آن‌ها باشد، روادار نیست و در نتیجه فرهنگ لازم برای پذیرش دموکراسی را نیز احتمالا نخواهد داشت. حذف نیروهای میانه و وسط بازها، در عمل فضا را برای کسانی که ادبیات و رفتارشان نسبتی با دموکراسی ندارد باز خواهد کرد و در این میان، این جامعه است که در بلندمدت بیش از پیش متضضر می‌شود. چرا که یکی از مشکلات اساسی کشور ما در امروز، همین فقدان رواداری و تحمل شنیدن نظرات مختلف در دستگاه‌های حاکم است و تداوم این روند در جامعه حتی اگر به تغییرات اساسی منجر شود،، باز هم این مشکل را مرتفع نخواهد کرد.

2323

کد خبر 1686430
وسط باز خفه شو!! (اگر این تیتر را خواندید، لطفا ادامه مطلب را نیز بخوانید) 2
وسط باز خفه شو!! (اگر این تیتر را خواندید، لطفا ادامه مطلب را نیز بخوانید) 3