وعده های مالیخولیایی کاندیداهای پوششی
نامزدهایی که می دانند قرار است کناره بگیرند و یا صرفا حداکثر نقشی که برای خود قائل هستند گلاویز شدن با سایر نامزدها در طی مناظرات می باشد، بدون واهمه از عواقب سیاسی و یا حتی عواقب فردی برای خودشان، وعده هایی مالیخولیایی می دهند.
حال که 5 مناظره میان کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم تمام شد، بد نیست به بررسی کیفیت و آثار تدریجی حضور نامزدهای پوششی بپردازیم. راقم این سطور قصد ندارد به پدیده ناخجسته نامزدهای پوششی از باب حیف بیت المال و تضییع اوقات ملت بپردازد. که این موضوع خود می تواند محل مداقه جدی اخلاق مداران و حقوق دانان قرار گیرد. بلکه مقصود نگارنده بررسی آثار میان مدت و طولانی مدت بیان بی پروایانه دو نامزد پوششی در وعده های محیر العقول و حراج به ثمن بخس منابع کشور و حتی پیش فروش منابعی است که اصولا وجود خارجی ندارند.
نامزدهایی که می دانند قرار است کناره بگیرند و یا صرفا حداکثر نقشی که برای خود قائل هستند گلاویز شدن با سایر نامزدها در طی مناظرات می باشد، بدون واهمه از عواقب سیاسی و یا حتی عواقب فردی برای خودشان، وعده هایی مالیخولیایی می دهند. این امر در بادی امر نه تنها امری مذموم و غیر اخلاقی به شمار می رود اما می تواند یک چالش جدی برای آتیه نظام فراهم آورد که در ادامه بدان اشاره خواهم داشت. بدین صورت که تکرار چندباره وعده هایی مانند پخش طلا میان مردم، بازگشت قیمت بنزین به لیتری 1500 تومان و توزیع گوشت درب منازل سطح توقعات مردم (و یا حداقل بخشی از مردم) از حکومت و توانایی های آن را به نقطه ای عملا غیرقابل بازگشت می رساند. تکرار مکرر چنین وعده هایی، مقوم این انگاره در میان بخشی از مردم خواهد بود که کشور منابع کافی و توان لازم جهت انجام این تعهدات را دارد! و لابد اگر این وعده ها (مجانی بودن بسیاری از خدمات و همچنین سیاست های توزیعی با چنین شدت و حدت) انجام نشده، ایراد از دستگاه حکمرانی کشور است. این مطلب زمانی توجه بیشتری را به خود می طلبد که تکرار این وعده های عجیب توسط رئیس جمهور بالقوه صورت گرفته است. بیان این وعده ها توسط این روسای جمهور بالقوه باعث شکل گیری یک پرده میان افکار عمومی و خواست های مردم با واقعیات حاکم بر کشور می شود.
به خاطر داریم برخی کارشناسات در نیمه دوم دهه 90 و خصوصا پس از خروج ترامپ از برجام و بهم ریختگی اقتصاد کشور در تحلیل عوامل و عناصر یک مساله به سهل الوصول ترین مفروضه ها و گزاره ها روی می آوردند و کاملا با نگاهی تقلیل گرایانه ایجاد شغل با یک میلیون تومان را امکان پذیر می دانستند و عدم تحقق تئوری های خود توسط دولت وقت را ناشی از نابلدی کارگزاران دولت وقت می دانستند. می بینیم در گذشته نیز ارائه راه حل های خطی برای مسائل پیچیده حکمرانی یک کشور باعث شکل گیری پرده ای میان واقعیات میدان اجرایی کشور و برخی تصمیم سازان برخی جناح ها شده بود.
اما در زمان انتخابات ریاست جمهوری، به دلیل تبلیغات گسترده حاکم در این فضا و زمان، این مسائل (وعده های توخالی و پر از هیچ!) با بسامد بیشتری در جامعه و اقشار گوناگون بازنشر می شود . هزینه برداشتن این پرده خودساخته توسط این افراد را در آینده باید مردم و رئیس جمهور چهاردهم بدهند.
مردمی که از یک طرف از روسای جمهور بالقوه شنیده اند راه حل ها ساده هست؛ می شود سالانه صدها تن طلا میان مردم پخش کرد. می شود 1 میلیارد تومان به همه زوج های جوان داد و بنزین لیتری 1500 تومان شود و طرف دیگر رییس جمهوری که با کوهی از مشکلات روبروست ، مشکلاتی که هر گام جهت اصلاح و حل آنها، وی را به نبرد با غول توقعات پوشالی و برساخته این نامزدها مواجه می سازد.
رییس جمهور ناگزیر از انتخاب میان دو گزینه تعویق به بهای تعمیق بحران ها و یا حل گام به گام به بهای صدمه احتمالی به سرمایه اجتماعی دولت خود می باشد.
کاش نامزدهای پوششی محترم، کمی بیشتر به فکر حفظ کیان نظام و منافع انقلاب اسلامی بودند!
27218
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1924900