پاسخ یک روحانی به اظهارات رئیس ستاد امربه معروف در باره درآمد زباله گردی / جای تاسف است که آن را نشانه پیشرفت می دانید
در شهرهای ایران و بهویژه در کلانشهرها، چهرههایی خمیده با گاریهایی پر از زباله، بیصدا از کنارمان عبور میکنند. زبالهگردی، پدیدهای که روزگاری نادر بود، امروز به بخشی از منظره روزمره شهری بدل شده است. زبالهگردی نشانهای است از ساختارهای نابرابر، شکست سیاستهای توزیعی، نمودی از اقتصاد غیررسمی و فقر ساختاری و اقتصاد سیاسیای که موجب حذفشدگی و طرد بخشی از جامعه شده است.
به گزارش خبرآنلاین حجت الاسلام محمدرضا یوسفی شیخ رباط عضور هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه مفید قم درروزنامه شرق نوشت: با وجود این، سرپرست ستاد امر به معروف و نهی از منکر در اظهاراتی عجیب گفته است: «وضع مالی مردم ایران خیلی خوب است... وجود زبالهگرد در کشور به معنای پیشرفت و ثروتمندبودن کشور است...». او زبالهگردها را مافیای قدرتمندی خواند که با حقوق ماهی 30 میلیون تومان هم حاضر نیستند کار دیگری کنند (تابناک، 12 آبان 1404).
طبق گزارش خبرآنلاین، هر کیلو زباله تفکیکشده بهطور میانگین شش هزار تومان به کارگاهها فروخته میشود و برخی زبالهگردان روزانه تا صد کیلو جمعآوری میکنند که درآمدی تا 600 هزار تومان در روز را ممکن میکند (24 مهر 1403). بااینحال، این درآمد فاقد ثبات، بیمه و امنیت شغلی است و در بسیاری موارد، بخشی از آن به واسطهها و پیمانکاران تعلق میگیرد. دادههای مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه نشان میدهد که اغلب زبالهگردان در مناطق حاشیهنشین و با نرخ فقر بالای 40 تا 60 درصد زندگی میکنند (7 مرداد 1399).
زبالهگردی در یک جامعه، زنگ خطری است که از وجود مشکلات عمیق ساختاری، اقتصادی و اجتماعی خبر میدهد. زبالهگردی اغلب آخرین راه چاره برای افرادی است که به دلیل بیکاری، نداشتن مهارت یا ناتوانی جسمی، راه دیگری برای تأمین معاش خود و خانوادهشان پیدا نمیکنند. همچنین وقتی قدرت خرید مردم بهشدت کاهش مییابد، حتی تأمین نیازهای اولیه مانند غذا و مسکن نیز دشوار میشود، در چنین شرایطی، برخی به ناچار به مشاغلی مانند زبالهگردی روی میآورند. از زاویه دیگر، زبالهگردی تصویر واضحی از «دو جهان کاملا مجزا» در یک جامعه است؛ جهانی که در آن عدهای در رفاه هستند و عدهای دیگر برای یافتن باقیماندههای مصرف دیگران (چه به صورت مواد بازیافتی و چه غذا) در سطلهای زباله تلاش میکنند. از سوی دیگر، سیستمهای حمایتی قدرتمند مانند بیمه بیکاری، کمکهزینه معیشتی و مستمری برای سالمندان و معلولان وجود ندارد. افراد در مواجهه با بحرانهایی مانند بیماری، ازدستدادن شغل یا پیری، بهطور کامل بیپناهاند.
از سوی دیگر، بسیاری از زبالهگردها، افرادی هستند که یا هرگز به سیستم آموزشی دسترسی نداشتهاند یا به دلایل اقتصادی مجبور به ترک تحصیل شدهاند. این امر چرخه فقر را بین نسلها تداوم میبخشد.
حضور کودکان زبالهگرد در جامعه، نشان از وضعیت بحرانی خانوادهها و فروپاشی آنان دارد. این کودکان در معرض شدیدترین انواع خشونت، سوءاستفاده و بیماریها قرار دارند. این مسئله پیامدهای بلندمدت روانی و اجتماعی دارد.
از زاویه دیگر، در برخی جوامع، سیستم رسمی و بهداشتی بازیافت زباله بهخوبی تعریف شده و عمل میکند. در ادبیات علمی جدید، زبالهگردی بخشی از مدیریت شهری و جزئی از سیاستهای بازیافت و حفظ محیط زیست محسوب میشود. اما در ایران بهخوبی این اتفاق نمیافتد. شبکههای غیررسمی و اغلب زیرزمینی از نیروی کار ارزان و بدون حمایت (زبالهگردها) استفاده میکنند. بسیاری از زبالهگردان در انتهای زنجیرهای قرار دارند که توسط مافیاهای پسماند کنترل میشود. آنها با دستمزدهای ناچیز، زبالهها را جمعآوری کرده و به واسطهها میفروشند و شهرداریها نسبت به پیمانکارهای طرف قرارداد خود با تسامح برخورد میکنند. بنابراین زبالهگردی نشانهای از یک ساختار اقتصادی و سیاسی بیمار است. ایجاد اشتغال پایدار، مهار تورم، گسترش پوشش بیمههای بیکاری، بازنشستگی و حمایت از خانوارهای کمدرآمد، تضمین دسترسی همگان به آموزش باکیفیت و رایگان برای شکستن چرخه فقر و ایجاد سیستم رسمی، بهداشتی و انسانی برای مدیریت پسماند در کاهش این پدیده مؤثر است.
از منظر اقتصاد سیاسی، توزیع منابع و فرصتها تابعی از قدرت سیاسی و ساختار نهادی است و فقر نتیجه تعامل نهادها، سیاستها و منافع یک اقلیت است. از این منظر زبالهگردان قربانیان خاموش سیاستهایی هستند که به بازتولید فقر و طردشدگی میانجامند. در نهایت، زبالهگردی را باید نه صرفا یک پدیده اجتماعی، بلکه نشانهای از بحران در حکمرانی اقتصادی دانست. راهحل این بحران نیز در اصلاح ساختارهای توزیع قدرت، رویکرد توسعهمحور، تقویت نظامهای حمایتی و بازنگری در سیاستهای شهری و رفاهی است.
مایه تأسف است که برخی افراد در لباس دین، به جای حساسیت نسبت به پدیده فقر و زبالهگردی که به منفورترین شکل انحراف یک جامعه را نشان میدهد، آن را نشانه پیشرفت جامعه دانستهاند. اینان حتی آمار رسمی کشور مبنی بر رشد فقر و شدت فقر در جامعه را نمیبینند یا برایشان اهمیتی ندارد. درک آنان از دین فقط پوشش زنان و دختران است.
17302
کد خبر 2138389