پاهای پسرم را با طناب بستم، کتک زدم، سوزاندم، اما نکشتم!
![پاهای پسرم را با طناب بستم، کتک زدم، سوزاندم، اما نکشتم!](https://cdn.eghtesadnews.com/thumbnail/d1aukYMYp30o/mW4TY_vzMeEG1fqb61-mcCKrGYGcOSm4SW9Yyhl5b2N1qvFeEPKLcFkzrdrrAcG9cg9gAf9kJWJmze2Es8GZhDlkJqwVKQrtvPNveGaLtnY,/قتل.jpg)
اقتصادنیوز: عوامل اورژانس در حالی بدن بیجان کودک معصوم را به بیمارستان طالقانی انتقال میدهند که طبق معاینات اولیه حدود پنج ساعت از فوت او میگذرد. بههرحال گواهی اولیه فوت صادر و جسد به پزشکی قانونی برده میشود.
خورشید سومین روز شهریور همزمان با زندگی کودکی معصوم در مشهد غروب کرد؛ غروبی که امید به روشنایی خورشیدش در روز بعد وجود داشت، اما طلوع زندگی ویهان هفتساله هرگز. عوامل اورژانس در حالی بدن بیجان کودک معصوم را به بیمارستان طالقانی انتقال میدهند که طبق معاینات اولیه تکنیسینهای امدادی حدود پنج ساعت از فوت او میگذرد. بههرحال بدن بیجان این کودک به بیمارستان منتقل و گواهی اولیه فوت صادر و جسد به پزشکی قانونی برده میشود.
زن جوان که نامادری ویهان است، به هر دری میزند که جسد را برای مراسم خاکسپاری تحویل بگیرد، اما آثاری مشکوک بر بدن نحیف طفل معصوم مانع از این موضوع میشود. زن جوان برای تعیینتکلیف قانونی راه محکمه قضایی را پیش میگیرد. دستور قاضی صادق صفری، بازپرس ویژه قتل عمد دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 2 مشهد، برای تحویل جسد به بررسی کارشناسان اتاق تشریح منوط میشود و همین موضوع واقعیتی هولناک را از دل پروندهای بهظاهر عادی بیرون میکشد.
معاینه جسد این پسربچه نشان از آثار و جراحتهای هولناک دارد که کودکآزاری، اولین فرضیه را در ذهن کارشناسان پزشکیقانونی قوت میبخشد؛ موضوعی که خیلی زود پای قاضی صفری را به پزشکیقانونی میکشاند و او نیز به عمق فاجعه پی میبرد. کبودیهای متعدد، آثار سوختگی با شیء داغ، بریدگی، زخمهای عمیق و شکستگیهای سطحی از دسته آثار جراحتی بود که میشد بهراحتی در بدن بیجان این کودک مشاهده کرد.
آزمایش سمشناسایی و علت فوت در روند رسیدگی پزشکی قرار میگیرد، اما در همان ابتدای امر دستور بازداشت موقت زن جوان، یعنی نامادری کودک هفتساله صادر و این شخص دستگیر میشود.
با وجود گذشت 9 روز از فوت مشکوک ویهان، زن جوان بهجز تعریف یک ماجرای تکراری هیچ حرف دیگری برای مقام قضایی ندارد. تحقیقات این پرونده ادامه مییابد تا اینکه مشخص میشود ویهان چندساعت پیش از فوت از سوی نامادریاش تنبیه بدنی شده است؛ تنبیهی که به گفته زن جوان با هدف تربیتی بوده است، نه برای قتل. در روند تحقیقات این پرونده نیز مشخص میشود پدر ویهان هفت ماه در زندان به سر میبرده و او نیز در جریان همه کارها قرار گرفته است.
این پرونده روز چهاردهم شهریور برای رمزگشایی از علت فوت ویهان هفتساله به دادسرا کشیده میشود تا اولین جلسه بازپرسی از پدر و نامادری ویهان برای کشف حقیقت انجام شود. با پایان جلسه بازپرسی درحالیکه متهمان قرار بود راهی زندان شوند، به سراغشان میروم و بهصورت جداگانه درباره ماجرای رخداده با آنها گفتگو میکنم. شرح گفتوگوی 120 دقیقهای با مظنون اصلی این پرونده در ادامه آمده است.
زنم برای ویهان مادری کرده است
«م. م» متولد 1366است وبهگفته خودش چند سابقه کیفری دارد. ویهان فرزند همسر موقت دومش است. طبق ادعای اومادر ویهان نیز رفیق مصرف مواد مخدرش بوده است. اویکسال بامادر فرزند مرحومش ارتباط داشته وبعد هم این زن را بهعقد موقت خود درآورده است. طولی نکشیده کهویهان بهدنیا آمده است. باتولد بچه، زن پس ازمدتی آنها رارها کرده وغیبش زده است.
بهچه جرمی دستگیر ومحاکمه شدی؟
کلاهبرداری، فروش مال غیر.
چند وقت میشود کهدرزندان هستی ومحکومیتت چقدر است؟
هشت ماه است کهدرزندان هستم ودادگاه هشت سال حبس و500 میلیون تومان رد مال برایم بریده است.
ازهمسر اولت فرزند هم داری؟
خیر.
چرا ازهمسر اولت جدا شدی؟
بهدلیل اینکه موادمخدر همراهم داشتم، دستگیر شدم وبهزندان افتادم. اوهم کلاهم رابرداشت ورفت وطلاق گرفت.
ازهمسر دومت اطلاع داری؟
خیر، اطلاعی ندارم.
همسر کنونیات درجریان ازدواجت بادو همسر دیگر بوده است؟
بله، همه رابهاو گفتهام.
درجایی ازاظهاراتت گفتهای کهویهان شناسنامه نداشته است. چرا؟
مادرش نبود. برای همین شناسنامهاش رابهمن ندادند. گفتند کهمادرش هم باید باشد. البته آن زمان باید راه دادگاه راپیش میگرفتم، اما، چون خودم درگیر اعتیاد بودم، دنبالش نرفتم.
دراظهاراتت گفتی کهازفوت ویهان اطلاع داشتی. چطور وازکجا؟
خودش (نامادری ویهان) بامن تماس گرفت وهمهچیز راگفت.
دقیقا چهچیزهایی گفته است؟
گویا ویهان مریض بوده وداخل شلوارش خرابکاری کرده است. اوهم عصبانی شده وبا چوب تنبیهش کرده است.
با چوب؟!
بله، یک ضربهبهپشتش زده است. پس ازتمیزکردن ویهان، اورا پوشک کرده وغذایش راداده وپسرم خوابیده است. عصر بوده کهظاهرا پلو استانبولی ناهارش رابالا آورده است وتااو رابهبیمارستان رسانده، تمام کرده است.
ویهان بیماری زمینهای داشت؟
خیر. فقط اخیرا ادرارش خونی بود وهمسرم اورا دکتر برد وآزمایشهایش راانجام داد.
مشکوک نشدی؟
بهچه چیز؟ بههمسرم کهبچه من راازدوسالگی بزرگ کرده وبهدندان گرفته است؟ خیر.
ازهمسرت شکایت نداری؟
خیر. اودرحق فرزندم مادری کرده است. این بچه رابزرگ کرده است. چرا باید شکایت داشته باشم؟
حتی اگر بفهمی کهاو پسرت راکشته است؟
دنبال چهچیز هستی؟ مادر است دیگر، تصمیم داشته است فرزندش راادب کند. مگر زمانی کهمن بچه بودم، پدر ومادرم ادبم نمیکردند؟ این چهحرفی است؟! من بهاو اعتماد دارم. اوفرزندم رانکشته است.
دراظهاراتت گفتی کهروز حادثه ویهان تشنج کرده است. این درست است؟
نمیدانم. همسرم گفت ادا درآورده است. آخر ویهان ازاین اداها زیاد درمیآورد. برای همین اوتوجه نکرده است.
درباره بدرفتاریهایش توضیح داده است؟
اگر منظورتان زخم روی پاهای ویهان است کهبله. یااینکه پشت دستش راسوزانده است، آن راهم بهمن گفته است.
دلیل زخم روی پاهایش چیست؟
همسرم رااذیت کرده بود. اوهم برای اینکه ادبش کند، پاهایش راباطناب بسته بوده است. بچه تقلا کرده وطناب موجب زخم پاهایش شده است. البته همسرم زخم پاهای اورا مدام پانسمان میکرد تاخوب شد.
بهنظرت کار درستی است کهبرای تربیت بچه پایش راباطناب ببندی، بهطوریکه زخم عمیقی روی مچ پاهایش ایجاد شود؟
خیر، درست نیست. اما تنبیه است دیگر. دلیل نمیشود کهبگوییم، چون فوت کرده، پس اوقاتل است. 10 روز میشود کههمسرم دنبال کارهای فرزند مرحومم است. الان هم گرفتار شده است واو رادستگیر کردهاند. اگر ریگی بهکفشش بود کهنمیآمد بچه رابهپزشکیقانونی ببرد.
روی اندامهای ویهان علاوه بر جراحات وکبودی وشکستگی، آثار سوختگی زیادی وجود دارد. درجریان آنها هم هستی؟
سوختگی عامل فوت بوده است؟
نمیدانم، اما طبق نظر پزشکیقانونی بیعلت هم نبوده است؟
من بیاطلاعم.
درصحبتهای قبلیات گفتی کههمسرت دست ویهان راسوزانده است.
این موضوع خیلی وقت پیش بوده است. نمیدانم بهچه دلیل، اما همسرم باسیگار یانمیدانم فندک دست ویهان راسوزانده است.
باهمه این مسائل بازهم مشکوک نیستی وازهمسرت شکایت نداری؟
خیر، مشکوک نیستم ورضایت میدهم. لطفا دیگر سؤال نپرسید وتمام.
با چوب اورا زدم
متولد 1358است وخودش میگوید کهبیماری افسردگی دارد. قبلا دریک شرکت حملونقل کار میکرده واخراج شده است. اوازهمسر اولش یک پسر بیستساله دارد کهطبق ادعایش تاپنجسالگی باوی زندگی میکرده است. بهگفته او، همسرش برای اینکه اورا بهخانه بازگرداند، حضانت پسرش راگرفته است؛ موضوعی کهموجب بیماری روحی وروانی اوشده است. حالا، اما اززندگی مشترک باهمسر دومش میگوید.
میدانستی شوهرت دوبار ازدواج کرده است؟
بله، بهمن گفته بود.
ازهمان ابتدای زندگی ویهان رابهخانه مشترکتان آورد؟
خیر، چند سالی این بچه پیش خانواده همسرم زندگی میکرد وازمن دور بود. بهقدری دور بود کهبهپدرش میگفت دایی. همسرم سال 1399ویهان رابهخانه آورد. چون بدرفتاری زیادی بااین بچه میشد، خودم ازاو خواستم بچه رابیاورد.
درجایی ازاظهاراتت گفتهای بچه اعتیاد داشته است.
مادر ویهان رفیق مصرف شوهرم بوده است. درزمان بارداری اومصرفکننده موادمخدر بوده وهمین مواد روی جنین هم اثر گذاشته است.
اورا پیش دکتر هم برده بودید؟
خیر.
پس ازکجا میدانستی اعتیاد دارد؟
برخی آثار داشت؛ آثاری کهمصرفکنندگان اغلب بهآن دچار هستند.
درجلسه بازپرسی مدعی شدی کهخودت ویهان راتربیت کردهای. چهشد بااین طفل معصوم مشکل پیدا کردی، تاجایی کهاو راباچوب بزنییا بدنش رابسوزانی؟
زمانی که همسرماین بچه راپیش من آورد، حتی اسمش رانمیدانست. دست چپ وراستش رابلد نبود. همه آموزشها راخودم بهاو دادم؛ ازحرفزدن گرفته تانقاشیکشیدن ورنگآمیزی. روابط اجتماعیاش بیست بود. ازهر شخصی ازفامیل بپرسید، همین رامیگوید.
پس چهشد کهبا اومشکل پیدا کردی؟
من بااین طفل معصوم مشکلی نداشتم. ازدوسالگی اورا بزرگ کردم وپیش خودم نگه داشتم. حتی نگذاشتم پیش پدرش کهمصرفکننده است برود.
روز حادثه چهاتفاقی افتاد؟
تب کرده بود، اورا پیش دکتر بردم. ساعت حوالی 4 بامداد نزدیک اذان صبح بود کهمتوجه شدم باخودش درگیر است. مدام پاچه شلوارش رابالا میکشید، انگار کهچیزی داخل شلوارش باشد. بهش گفتم چهشده است؟ چیزی نگفت وازمقابلم رد شد. بوی بدی میداد. اورا کنار دیوار بردم تاشلوارش رانگاه بیندازم. دیدم خودش راخراب کرده وشلوارش هم پر کثافت است. آب داخل خانه نبود وآن روز نتوانسته بودم آب بخرم وتانکر هم خالی بود. عصبانی شده بودم. برای همین باترکهای کهپایین درخت داخل حیاط افتاده بود، ضربهای بهپشتش زدم.
وقتی آب نبود، پس اگر سرویسبهداشتی هم میرفت، بازبههمین مشکل برمیخوردی. یعنی آنجا هم اورا تنبیه میکردی؟
خیر. ناراحتیام ازاین بود کهچرا موضوع را از من مخفی کرده است.
بعد چهکردی؟
یک بیستلیتری آب داشتم وآن راداخل تانکر ریختم وپمپ آب راروشن کردم وویهان راشستم. بعد هم ایزیلایف بهپایش بستم وغذایش رادادم وخوابید.
در ادامه حتما بخوانیدشوهر عصبانی با پرت کردن همسرش از کوه، او را به قتل رساندایزیلایف راازکجا آورده بودی؟
از زمان مادرشوهرم داخل خانه داشتم. مادرشوهرم بیمار بود ومن ازاو نگهداری میکردم.
ایزیلایف رازمانی استفاده میکنند کهبدانند قرار است بچه این کار راتکرار کند. آیا قبلا هم تکرار شده بود؟
خیر. چون آب نداشتم واو هم مریض بود، ترسیدم نتواند خودش رانگه دارد وبازهم کثیفکاری کند.
** بعد چهشد؟
ساعت 10 صبح سوم شهریور بود کهمشغول پیگیری برای خرید آب بودم تاتانکر راپر کنم. همان موقع همسرم اززندان تماس گرفت. من هم موضوع رابهاو گفتم. ساعت 11بود کهویهان داخل اتاق روی تختش خوابید ومن هم داخل اتاق خودم. ساعت 18ازخواب بیدار شدم ودیدم صدایش نمیآید. وارد اتاقش کهشدم، دیدم بالا آورده است وهیچ حرکتی ندارد. بهسراغ همسایهمان رفتم واو بچه رابغل گرفت وجلو درورودی آورد. مأمور اورژانس کهویهان رامعاینه کرد، گفت تمام کرده است وپنج ساعت ازفوتش میگذرد. باورم نمیشد ومیگفتم بچه زنده است. بدنش رابهبیمارستان طالقانی انتقال دادیم وآنجا فهمیدم واقعا تمام کرده است.
** آثار سوختگی، کبودی وزخم روی بدن ویهان وجود دارد. درباره آنها چهمیدانی؟
روزی کهویهان رابهبیمارستان تحویل دادم، علائم روی بدن بچه نبود.
** یعنی ممکن است بیمارستان این بلا راسر بچه آورده باشد؟ منظورت همین است؟
من نمیگویم بیمارستان کاری کرده است. شاید عفونت داخل بدنش بوده کهاین اتفاق برایش افتاده است.
** کارشناسان پزشکیقانونی معتقدند این کودک باشیء داغ یانوکتیز هدف آزار قرار گرفته است. یعنی بیشتر ازکارشناسان پزشکیقانونی میدانی؟
من اطلاعی ندارم.
** درباره زخم عمیق روی مچ پای کودک یازخم روی باسنش هم بیاطلاعی؟
آنها راکهخودم درپرونده نوشتهام. زخم دور پاهایش بهدلیل این بود کهاو راباطناب بسته بودم تادرخانه بماند. تقلا کرده بود وطناب دور پاهایش سفت شده وپوست رابریده بود. ضمن اینکه خودم زخمهایش رامداوا کردم. زخم روی باسنش هم مربوط میشود بهشب حادثه کهخودش راخراب کرده بود. البته باآن ترکهای کهمن اورا زدم، چنین جراحتی ایجاد نمیشود.
** مأموران ازداخل خانهتان چوب وچماق پیدا کردهاند.
چون شوهرم زندان است وخانهام درحاشیه مشهد قرار دارد، آنها رابرای حفاظت ازخودم نگه میدارم.
** یعنی ویهان راباآن چوبها نزدهای؟
این چهحرفی است؟! چرا باید بچهام راباآن چوبها بزنم؟
** چرا بهقول خودت اورا باترکه زدی؟ چرا مثلا گوشش رانکشیدی؟
ویهان کتک برایش چیزی نبود. اینها (پدر ویهان) ژنتیکی همینطورند. انگار کتک برایش مثل ورزشکردن باشد، همانطور بود. اورا کهمیزدم، حتی گریه نمیکرد.
** چرا دستش راسوزاندی؟
پاکت سیگار رابرداشته بود. برای همین دستش راسوزاندم کهدیگر طرف سیگار نرود. هدفم ازاین تنبیهها تربیت بود، نهاینکه بخواهم اورا بهقتل برسانم.
** باچهچیز دست ویهان راسوزاندی؟
فندک.
** آثار شکستگی درناحیه سر بچه هم وجود دارد. آیا باچوب بهسرش هم ضربهوارد کردهای؟
خیر، من فقط بهباسنش ضربهزدم.
** ممکن است بهسرش هم ضربهزده باشی؟
یادم نیست.
** افسر تحقیق پرونده صورتجلسه کرده است ترکهای راکهدرصحنه جرم نشان دادی، نمیتواند آسیبی بهبچه وارد کند. زیرا بااولین ضربهخود ترکه میشکند. چهتوضیحی برای این موضوع داری؟
باور کنید باهمان ترکه کهزیر درخت افتاده بود، اورا زدم. با سرشاخه درخت کهافتاده بود زدمش.
** پس این همه آثار جراحت ازکجا آمده است؟
بهخدا نمیدانم... بهقرآن نمیدانم...
** اعتیاد داری؟
خیر. من بیماری افسردگی دارم ودارو مصرف میکنم.
** پس پوکههای مصرف موادمخدر صنعتی بافندکهای خاص کهبرای مواد افیونی استفاده میشود، چطور سر ازخانهات درآوردهاند؟
من موادمخدر مصرف نمیکنم. موادمخدر برای همسرم است. هرچیزی بوده، مال اوست. من خودم بامواد مخالف هستم.
پرونده کودک هفتساله کههنوز درهالهای ازابهام قرار دارد، نزد شعبه 208بازپرسی ویژه قتل عمد دادسرای عمومی وانقلاب ناحیه 2مشهد بازاست وتحقیقات تاروشنشدن زوایای پنهان ادامه دارد.
همچنین بخوانید![پاهای پسرم را با طناب بستم، کتک زدم، سوزاندم، اما نکشتم! 2](https://shahraranews.ir/files/fa/news/1402/6/14/830415_250.jpg)