پایان تلخ داوود آزاد؟ / وقتی مردم «برای ایران»، هنرمند را تنبیه میکنند
داوود آزاد که در گفتوگو با یکی از رسانههای کشور آذربایجان، تار را سازی متعلق به این کشور دانست، اکنون با قهری عجیب از سوی مخاطبان موسیقی ایرانی مواجه شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اگر از علاقهمندان به موسیقی ایرانی باشید، احتمالا نامِ داوود آزاد را شنیدهاید. نوازنده و خوانندهای که در عرصه موسیقی ایرانی فعالیت میکند و طرفداران بسیاری هم برای خودش دست و پا کرده است. او در سالهای گذشته کنسرتهای زیادی را در ایران برگزار کرده و همواره هم استقبال خوبی از سوی مخاطبان داشته است.
کنسرت جدید داوود آزاد اما با بیمهریِ مخاطبان مواجه شده است. این کنسرت قرار است 23 آبان در تالار وحدت برگزار شود و تا به امروز که 18 آبان است، با قهرِ مخاطبان مواجه شده است. تالار وحدت ظرفیتی حدودِ 700 صندلی دارد که از میان این تعداد صندلی تا لحظهی نگارشِ این گزارش، فقط حدود 100 بلیت به فروش رفته است! این یعنی قهر مخاطبان با داوود آزاد و تنبیهی که برای او در نظر گرفتهاند.
اگر سایت بلیتفروشی را بررسی کنید مشاهده خواهد کرد که به جز سه ردیف اول که معمولا متعلق به سالن و مهمانان هستند، تعداد اندکی از بلیتها به فروش رفته که در مجموع حدود 100 بلیت هستند. یادآور میشود که عکس فوق مربوط به وضعیت بلیت فروشی کنسرت داوود آزاد است که در تاریخ 18 آبان این عکس تهیه شده است. ممکن است برگزار کنندگان این کنسرت در روزهای آینده و پس از انتشار این گزارش، اقدام به خارج کردنِ بلیتها از سایت کنند. این اقدام معمولا با هدفِ فریبِ افکار عمومی انجام میشود.
کم سوادی نوازنده تار و ادعای عجیبش / پاسخ علی قمصری و روایت تاریخی پیرنیاکانحالا ماجرا چیست؟
بیایید مصاحبهی داوود آزاد با یکی از شبکههای کشور آذربایجان را با هم مرور کنیم:
داوود آزاد: شاید نوازندههای تار ایرانی از این حرفم خوششان نیاید ولی، در موزه موسیقی تهران کلی عکس از دوره قاجار وجود دارد که روی سینه تار میزنند و شکل تارها شدیدا شبیه تار آذریست! اعتقاد من اینه، تار تار ایرانی نیست و ریشهاش آذربایجانیست. و اونجا (جمهوری آذربایجان) هم که ثبت شده، به نظر من به جا ثبت شده است. میدونید که تار به نام (جمهوری) آذربایجان ثبت شده است.
مصاحبه کننده: خب چرا نوازندههای تار ایرانی ممکنه اینو دوست نداشته باشن؟
داوود آزاد: خب یکسری تعصبات، تعصباتی که نه، این مجزاست و فلانه...
این صحبتهای داوود آزاد بود که چندی پیش در فضای مجازی دست به دست شد و خشمِ بسیاری از ایرانیان را برانگیخت. اهل موسیقی هم به شدت از دست او دلگیر شدند.
دو تن از موزیسینهای شناخته شده موسیقی ایران واکنشهای تندی به صحبتهای داوود آزاد داشتند. ابتدا علی قمصری که پروژه «تار ایران» را از چند سال پیش آغاز کرده، نسبت به سواد اندکِ برخی از نوازندگان موسیقی اعتراض داشت.
در جای دیگری هم داریوش پیرنیاکان در سخنرانی درباره ردیف موسیقی دستگاهی ایران صحبتهایی را مطرح کرد که البته پاسخی به داوود آزاد نبود، اما ناثواب بودنِ حرفهای داوود آزاد را اثبات میکرد.
پیرنیاکان در آن سخنرانی حرفهای تاریخی مهمی را بیان کرد که گزیدهای از آن صحبتها را میخوانید:
«جمهوری باکو، از جمهوری باکو استفاده میکنم چرا که اسمش آذربایجان نیست. اسمش هم جعل کردهاند. عینِ همین موسیقی که از ما جعل کردهاند، اسمش را هم از ما جعل کردهاند.
تاریخ دقیق داریم که در ژوئنِ 1918 نام «اران» را تغییر داده و اسمش را جمهوری آذربایجان گذاشتند. وقتی انقلاب بولشویکی 1917 در شوروی شکل گرفته بود، وقتی جمهوریهای اقوام را شکل دادند.
تا هفتاد سال پیش چیزی به عنوانِ قومِ فلان در ایران وجود نداشت. هیچ اقلیتی در ایران وجود ندارد. همه اکثریت هستند. این قومگراییها حاصل دسیسههایی است که علیه ما شکل میدهند.
ترلیوس 63 سال پیش از میلاد که به آسیا میآید، میگوید مرز طبیعی اران و آذربایجان که دو ایالت از ایران هستند، رود ارس است. آنجا اصلا اسمش آذربایجان نیست. اگر شما نژاد ترک هستید، به زبان کار ندارم، چرا میگویید سهگاه، چرا میگویید دشتی؟
صفحاتی دارم که قبل از 1918 ثبت شدهاند، یعنی قبل از یکسانسازیِ استالینیستی که همه چیز را خواستند یکسانسازی کنند، آمدند و موسیقی را تامپره کردند، یعنی ربعپردههای موسیقی را برداشتند.
آنجا تقیاف تار میزند، یکی هم میخواند، به شعر فارسی هم میخواند. چهارگاه مینوازد، دقیقا همان چهارگاه میرزاحسینقلی؛ آنهایی که نوازنده هستند میدانند که چهارگاهِ میرزاحسینقلی با چهارمضرابی شروع میشود و در اینجا هم دقیقا همان را میزند.
خان شونسکی فرزندی دارد به نام فریدون شونسکی که موزیکولوگ است. میگه که در سال 1870 میرزاعلی شیرازی آمد در شوشا؛ همان شوش کوچک. الف در زبانهای ایرانی علامت تسخیر است. میگوید که از شیراز آمد و در اینجا کلاسهای تار و کمانچه دایر کرد و اینجا تار و کمانچه وجود نداشت. دقت کنید که نمیگوید از ایران آمد، میگوید از شیراز آمد. بعدها یکی از برجسته ترین شاگردانش بعدا دو واخون به این ساز اضافه کرد.
بعدها گفتند که ما تار قفقازی داریم!
تار قفقازی کجا بود! همان تاری است که کنار علی اکبر فراهانی در همان نقاشی وجود دارد. یعنی شکل تار را هم باز خودِ ایرانیها حاج طاهر و یحیی شکلش را عوض کردند. اینها را با تعصب نمیگویم. من خودم آذری هستم.»
پایان آزاد یا بازگشت آزاد
حالا با این تفاسیر باید دید که آیا شاهدِ پایانِ یکی از هنرمندان موسیقی ایرانی خواهیم بود یا ماجرا به گونهی دیگری رقم خواهد خورد. اگر داستان با همین رویه پیش برود، شاید علاقهمندان به موسیقی ایرانی هرگز با داوود آزاد آشتی نکنند. اما اگر این هنرمند تصمیم به عذرخواهی بگیرد و واقعیتهای تاریخی را بپذیرد یا اینکه توضیحات تکمیلی در این باره ارائه کند؛ شاید بتوان پایانِ خوشی برای این داستان متصور بود.