پایان نزدیک است؟

همه چیز از آنجا شروع شد که هرکس نگاهی به بشریت انداخت در دلش گفت این اوضاع عاقبت خوشی نخواهد داشت، حال یا آن را در کتابی پیشگویی کرد یا تا آنجا که میتوانست به اعماق جنگلها پناه برد. این آخرشه (This Is the End) اولین ساختهی دو دوست و کمدین کانادایی به نامهای ست روگن و اون گلدبرگ است که در 13 ژوئن 2013 به روی پرده رفت و توانست علیرغم بودجهی نسبتا ناچیز 32 میلیون دلاریاش، با فروش...
ست روگن و اون گلدبرگ در مصاحبهشان اعلام کردند که همیشه دوست داشتند فیلمی بسازند که بازیگران در حالی که نقش خودشان را بازی میکنند، درگیر اتفاقی هولناک هم بشوند. این آخرشه دقیقا در چنین فضایی اتفاق میافتد. فیلم داستان گروهی از سلبریتیهای معروف سینما و تلویزیون آمریکایی را روایت میکند که برای یک مهمانی بزرگ در خانهی جیمز فرانکو (در نقش جیمز فرانکو) دور هم جمع شدهاند، که ناگهان زمین لرزهی ویرانگری شهر را از وسط نصف میکند. سلبریتیها هرکدام یا به درون زمین پرتاب میشوند یا از ترس پا به فرار میگذارند و در آخر تنها 6 تای آنان در خانهی فرانکو پناه میگیرند. دنیا به معنای واقعی کلمه در حال پایان یافتن است. آنها برای آنکه بتوانند از خودشان محافظت کنند، هر چه دارند را جیرهبندی کرده و کل دروپنجرههای خانه را با چوب و تخته میخ میکنند. به عبارتی برای نجات جانشان به یک قرنطینهی خودخواسته رو میآورند، چرا که بیرون از خانه هر اتفاقی ممکن است برایشان بیفتد. چیزی شبیه به وضعیتی که کل دنیا در حال حاضر با شیوع ویروس کرونا با آن دست و پنجه نرم میکند.
بازی بازیگران که از قضا در نقشهای خودشان بازی میکنند، یکی از جذابیتهای این فیلم است. آنها در واقع ورژنهای اغراقشدهای از خودشان را بازی میکنند. در فیلم، مخاطب شاهد شوخیها و ارجاعات بیشماری به فیلمها یا خصوصیترین مسائل زندگیشان است. به عنوان مثال در همان ابتدای فیلم، جیمز فرانکو فخرفروشانه در حال معرفی تابلوهای نقاشیاش در سرتاسر خانه است؛ و وقتی جمع تصمیم میگیرد که باید با تخته درها و پنجرهها را میخ کنند، از همان تابلوهای جیمز فرانکو برای این کار استفاده میکنند. یا یکی از خندهدارترین ارجاعات فیلم، جایی است که جیمز فرانکو همانند نقشش در فیلم 127 ساعت دنی بویل، یک وبکم دستی برمیدارد و تکتک لحظات طاقتفرسایشان را ضبط میکند، درست با همان پارازیتها و خشخشهای تصاویر فیلم 127 ساعت. این آخرشه همانند بسیاری از برنامههای تلویزیونی که مسابقهی چالشبرانگیزشان را با شرکت یک سلبریتی، جذاب و دیدنی میکنند، عمل میکند. به طوری که مسألهی فیلم به این شکل ساده میشود: اگر جونا هیل، جیمز فرانکو، ست روگن و اما واتسون را در یک مخمصه قرار دهیم، هر کدام چگونه واکنش نشان خواهند داد؟ آیا جیمز فرانکو بر سر تابلوهایی که از دیوارهای خانهاش پایین کشیده میشوند تا سوراخ سوراخ شده و حایلی برای بستن پنجرهها باشند، دعوایی راه خواهد انداخت یا نه؟ فیلم پر از این شکل شوخیها است و کمدیاش وقتی شما را جذب میکند که کمی از اخبار سلبریتیها باخبر بوده باشید. اما جدای از آن هم قطعا شما را میخنداند.
این آخرشه نوشتهی ست روگن، اون گلدبرگ و جیسون استون بر اساس فیلم کوتاهی به نام جی و ست بر علیه آخرالزمان نوشته شده که به قول برایان دی جانسون از مجلهی کانادایی Maclean در احیای ژانر فیلمهای آخرالزمانی بلاک باستری به خوبی عمل کرده است. این آخرشه به نوعی یکی از شبیهترین فیلمهای کمدی ساخته شده به حال و هوای این روزهای بشریت است؛ تنها با این تفاوت که به جای یک زمینلرزهی هولناک، یک ویروس وادارمان کرده که در خانههایمان قرنطینه شویم. این آخرشه یکی از بهترین کمدیهای خوب یک دههی اخیر است که البته برای دیدن آن بهتر است کودکانتان را از قبل به رختخواب فرستاده باشید.
پ. ن: جیمز فرانکو بازیگر، کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده، نویسنده و نقاش آمریکایی است.
*س_برچسبها_س*