"پایتخت"؛ فقط یک طنز بود و نه بیشتر!/ سریالی با طعم تلخ ناهنجاریهای اخلاقی
انتقادهای بازیگران پایتخت به گرانی، سوءاستفاده از جایگاه مدیریتی و رواج لابیگری در بین سیاسیون و حتی وکلای مجلس شورای اسلامی و ناکارآمدی برخی مسئولین، برای ما تنها جنبه طنز و تلخند دارد و میتوان گفت، پایتخت تنها یک فیلم و سرگرمی و ابزاری برای تحمل قرنطینه خانگی بود و نه بیشتر.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح قزوین؛ محدودیتهای ناشی از بحران شیوع ویروس کرونا در کشور سبب شد تا خانوادههای ایرانی ایام تعطیلات نوروزی را پای سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی پخش شده از رسانه ملی بگذرانند. همانطور که پیش بینی هم میشد، در بین همه برنامهها و سریالهای تولیدی برای این ایام، سری ششم از مجموعه «پایتخت» مورد توجه و استقبال گسترده خانوادههای ایرانی قرار گرفت.
سیروس مقدم کارگردان این مجموعه، بیش از سی سریال در کارنامه کاری خود دارد ولی قطعا هیچ یک از آنها به اندازه سریال پایتخت مورد استقبال مردم قرار نگرفته است. سریالی با چاشنی طنز که به جرأت میتوان ادعا کرد کمتر ایرانی ممکن است حداقل یک قسمت از این سریال پر سر و صدا را ندیده باشد! اما سوال اینجاست که چه چیز پایتخت را از سایر مجموعههای تلویزیونی متمایز کرده است!؟
ساخت مجموعههای تلویزیونی و سینمایی با موضوع خانواده و در ژانر اجتماعی، چه در حوزه محتوا و چه به لحاظ ساختار از حساسیتها و ظرافتهای متعددی برخوردار است و سریال پایتخت در هر دو حوزه موافقان و مخالفان و منتقدین جدی دارد.
پرداخت صریح و بی پرده به حوزه مشکلات اجتماعی، فاصله گرفتن از تجمل گرایی و مصرف گرایی معمول در سریالها و فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران، خانواده محوربودن و لوکیشنهای جذاب در طبیعت مازندران از نقاط قوت و قابل توجه پایتخت است؛ ولی پررنگ ترین وجه قابل دفاع سریال، زندگی جمعی و خانوادگی و نفی فردگرایی است که در جای خود ایرانی و اسلامی و قابل توجه ارزیابی میشود.
البته در این سریال بعضی از صفات پسندیده ایرانیان از جمله خونگرمی، صله رحم، مهمان نوازی و سفره داری هم به تصویر کشیده شده است، اما در کنار آن برخی از رذایل اخلاقی، مثل عدم همفکری در یک خانواده، درگیریهای بی مورد، فقدان گفتگوی با حوصله و شتاب زدگی در اظهارنظرها و اختلال در تصمیم گیریها، پنهان کاری، تبلیغ دروغ و فریب و ریاکاری هم به قاب تصویر رفته است و در مجموع، متاسفانه اینطور به نظر میآید که صفات بد بر خوبیها غلبه دارد.
شاید فقدان و درگذشت خشایار الوند نویسنده این مجموعه در بروز ضعف در متن و محتوا موثر بوده و موجب شد تا پایتخت 6، قرائت مبهمی از یک خانواده ایرانی که بین دوراهی سنت و مدرنیته معطل مانده است را به تصویر بکشد.
اما به زعم نگارنده، آنچه مخاطب ایرانی را میخکوب پایتخت کرد، انتقادهای بی پرده و بزرگ و کوچک شخصیتهای سریال بخصوص (نقی معمولی) به وضعیت معیشتی و نحوه مدیریت کشور بود.
در شرایطی که برخی مدیران ارشد و مسئولین کشوری علیرغم فشارهای متعدد معیشتی و اقتصادی، مردم را راضی و خرسند و خندان از وضع جاری میپندارند و گوششان بدهکار تذکرات و مشورتهای دلسوزان انقلابی هم نیست، «پایتخت» به زبان رسای مردم تبدیل شده و گویی حرف دل مردم را از قاب تلویزیون به گوش مسئولین میرساند و برای مدتی کوتاه هم که شده مخاطب را از رسانه ملی راضی نگه میدارد! مردم انتظار دارند هنرمندان کشور، مشکلات موجود را از مجرا و زبان گویای هنر مطالبه کنند.
اما در کنار این ژست مردمی و مطالبه گری پایتخت، یادآوری این حقیقت ضروری است که حداقل بخشی از وضعیت ناشی از نگاه لیبرال حاکم بر مدیریت کشور حاصل تلاشها و تبلیغات همین هنرمندان و به اصطلاح سلبریتیهاست!
هرچند مخاطب ایرانی حرف دل خود را از زبان (نقی معمولی) و (ارسطو عامل) میشنود و ناخودآگاه لبخند بر لبانش نقش میبندد، اما یادمان نمیرود برخی از هنرمندان عرصه سینما و تلویزیون از جمله همین دو بازیگر در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و دوازدهم تمام شهرت و مقبولیت خود را برای تخریب رقبا و رای آوردن کسی به کار بستند که قرار بود همه تحریمها را یکی پس از دیگری بردارد و خانوادههای ایرانی را بی نیاز از دریافت یارانه نقدی کند! ولی در کمال تأسف امروز برای جلب مخاطب بیشتر، سرتا پای دولت مطلوبشان را به باد انتقاد میگیرند و این دوگانگی با ساحت مقدس هنر و روحیه حق گویی و حق طلبی و انصاف فرسنگها فاصله دارد.
لذا انتقادهای بازیگران پایتخت به گرانی، باندبازی، سوءاستفاده از جایگاه مدیریتی و رواج لابی گری در بین سیاسیون و حتی وکلای مجلس شورای اسلامی و ناکارآمدی برخی مسئولین، برای ما تنها جنبه طنز و تلخند دارد!
در نهایت میتوان گفت، پایتخت تنها یک فیلم و سرگرمی و ابزاری برای تحمل قرنطینه خانگی بود و نه بیشتر.
محمدرضا ذاکر
انتهای پیام /