پروژههای فرهنگی ممنوع پروژههای درآمدزا آری

در هفتهها و ماههای اخیر گویا فشارها بر پروژهی تار و تاریخ افزایش یافته و میراث فرهنگی میزانِ همکاری با این رویداد هنری را به شدت کاهش داده و آنها را با عدمِ صدور مجوزها، تحت فشار قرار داده است.
در همین باره گفتوگویی با میدیا فرجنژاد داشتیم تا بیشتر در روند کارِ پروژه «تار و تاریخ» قرار گیریم:
ایده انجام این پروژه از کجا شکل گرفت؟
ایده انجام این پروژه زمانی به ذهنم رسید که احساس کردم محدودیتهای ایجاد شده به خاطر بیماری کرونا باعث ایجاد رخوت و سستی در جریان موسیقی شده و سعی کردم با انجام این پروژه، به سمت رسیدن به اهدافم در دنیای موسیقی حرکت کنم و از طرفی هم با این عدمِ کنشگری که در دوران شیوع ویروس کرونا گریبانگیر جامعه هنر شده، مقابله کنم. آن هم در زمانی که هیچکدام از مسئولان موسیقی کشور ککشان هم بابتِ اوضاع بدِ موسیقی نمیگزید!
پروژهی «تار و تاریخ» ارتباط مستقیمی با میراث فرهنگی و بناهای تاریخی دارد. من از علاقهمندان تاریخم و سالها بود که احساس میکردم رابطه عمیقی بین مکانهای تاریخی و طبیعی با موسیقی وجود دارد و این ارتباط بین بناهای تاریخی در هر منطقه با موسیقی همان منطقه بسیار عمیقتر است.
استوریِ میدیا فرجنژاد که در روزهای گذشته و در اعتراض به رفتار میراث فرهنگی منتشر کرده است
چه تغییراتی در فرم موسیقی ایرانی و استفاده از تار در سالهای اخیر مشاهده کردید؟
طی سالهای اخیر به فرم موسیقیِ تار و خواننده کمتر توجه شده است. در گذشته آثار بسیاری در این فرم داشتهایم، اما رشد بیش از حد موسیقی تجاری و استفاده از سازبندی موسیقی تلفیقی (به معنای استفاده از سازهای غربی در موسیقی ایرانی) باعث این عدم توجه شده است. سعی کردم از ظرفیتهای جدیدی که در نوازندگی تار ایجاد شده استفاده کنم و تصانیفی را آهنگسازی کنم که در مقامات موسیقی ایرانی متناسب با لوکیشنهایی که در آنها تصویر برداری میشود باشد.
روند اجرایی پروژه چگونه است؟
شروع «تار و تاریخ» از اصفهان بوده و تا کنون به شهرهای بسیاری سفر کردهایم. در این پروژه ابتدا مقصد و بنای مورد نظر انتخاب میشود، سپس قطعهای براساس حال و هوای آن بنا ساخته و ضبط میشود و در ادامه تیم نوازندگان برای ضبط موزیک ویدیو به شهر مورد نظر سفر میکنند. ویدیوهای حاصل از این رویداد در فضای مجازی و رسانههایی که تمایل به پخش آنها داشته باشند منتشر میشود.
گرفتن مجوز برای «تار و تاریخ» با چه چالشهایی همراه بود؟
گرفتن مجوز همیشه بخش دشوار کار بود. در بسیاری از استانها با بیتوجهی یا حتی مخالفتهای جدی روبهرو میشدیم. اما از جایی به بعد، وزارت میراث فرهنگی متوجه شد که هدف پروژه صرفاً فرهنگی و مستقل است. به همین دلیل، گاهی مجوزها را مستقیماً از مرکز صادر میکردند تا مانعتراشیهای استانی بیاثر شود و در مواردی هم با پیگیریهای مداوم، شرایط را برای ادامه فعالیتها هموار میساختند. همین همراهی باعث شد پروژه هیچگاه متوقف نشود و بتواند در شهرهای مختلف ادامه پیدا کند.
نقش مدیر روابط عمومی وقت و همچنین کارمندانی که در میراث فرهنگی دلبسته فرهنگ و هنر بودند، بسیار پررنگ بود. کمک آنها نه فقط به پروژه من، بلکه به همه طرحهایی از جنس «تار و تاریخ» امکان ادامه حیات میداد.
میزان همکاریها در ابتدا چگونه بود؟
در ابتدا اهمیت موضوع چندان درک نمیشد و طبیعتاً همکاری چشمگیری هم وجود نداشت. اما به مرور زمان مسئولان وقت متوجه ارزش کار شدند و همین باعث شد سطح همکاریها افزایش پیدا کند. این همکاریها قابل توجه بود و در بسیاری موارد منجر به شکسته شدن تابوها شد؛ از جمله مجوز ندادن در بعضی استانها یا ممنوعیت اجرا در بسیاری از بناهای تاریخی که خوشبختانه در همان دوران برداشته شد.
تا الان در چند نقطه ایران ضبط داشتهاید و همکاری میراث فرهنگی چگونه بوده است؟
تا امروز در بیش از 180 شهر حضور پیدا کردیم و آثاری را در همان فضاها ثبت و ضبط کردیم که به بیش از 200 قطعه موسیقی رسیده است. از این تعداد، شاید حدود نیمی با هماهنگی میراث فرهنگی انجام شد و نیم دیگر مربوط به بناهایی بود که تحت نظارت جدی نبودند و نگهبانی خاصی نداشتند. اگر بخواهم منصفانه بگویم، کمتر از نصف، چیزی نزدیک به 40 درصد آثار، با هماهنگی مستقیم میراث فرهنگی ضبط شده است.
در دولت قبل، این همکاریها به مراتب بیشتر بود. درست است که سخت و با کندی پیش میرفت، اما نهایتاً مجوزها صادر میشد. با این حال، از زمانی که وزیر جدید بر صندلی وزارتخانه نشست، حتی یک مورد هم برای پروژه ما مجوز صادر نشده است؛ موضوعی که واقعاً شوکهکننده بود.
یعنی الان هیچ مجوزی برای شما صادر نمیشود؟
من یک هنرمندم و برایم تفاوتی نمیکند که در کدام دولت کارم را انجام میدهم، چون این پروژه کاملاً مستقل است و تا امروز حتی یک ریال از هیچ ارگان دولتی یا خصوصی دریافت نکردهام. آنچه برای من اهمیت دارد، میزان احترام، همکاری و اهمیتی است که مدیران دولتها برای بخش فرهنگ و هنر قائل میشوند.
وقتی مدیران دغدغه فرهنگ و هنر دارند، برایم دلگرمکننده و انرژیبخش است. اما زمانی که چنین توجهی وجود ندارد، بسیار ناامیدکننده میشود. با توجه به شعارهای انتخاباتی رئیسجمهور، انتظار داشتم فضای بازتری نسبت به دولت قبل ایجاد شود، اما حقیقت این است که چنین فضایی نهتنها فراهم نشد، بلکه به نظر میرسد مدیران فعلی اساساً دغدغه فرهنگ و هنر ندارند و عملاً با موسیقی در وضعیت قهر به سر میبرند.
وزارتخانه دلیلی برای این توقف صدور مجوز ارائه کرده است؟
من نامهای رسمی به وزارتخانه ارسال کردم و انتظار داشتم پاسخی روشن و محترمانه دریافت کنم. اگر محدودیتی وجود داشت، طبیعی بود که توضیح مکتوب یا تماس مستقیمی گرفته شود. متأسفانه چنین اتفاقی نیفتاد و تنها پاسخ دریافتی این بود که «در انتظار بخشنامهای هستیم که دستورالعمل صدور مجوزهای موسیقی را مشخص کند» و تا زمان ابلاغ آن، هیچ مجوزی صادر نخواهد شد.
این در حالی است که برای برخی پروژهها با جنبه اقتصادی یا منافع خاص، مجوز صادر شده است. اما پروژههای صرفاً فرهنگی و بدون هدف درآمدزایی، نادیده گرفته شدهاند. اینکه تدوین و ابلاغ بخشنامه بیش از یک سال طول کشیده، خود بهترین نشانه از بیاهمیتی موضوع نزد مدیران فعلی است.





