دوشنبه 5 آذر 1403

پرویز یاحقی؛ آهنگساز و نوازنده چیره‌دست ویولن

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
پرویز یاحقی؛ آهنگساز و نوازنده چیره‌دست ویولن

تهران - ایرنا - پرویز یاحقی آهنگساز و نوازنده چیره‌دستی است که او را به عنوان نابغه موسیقی و چهره‌ای اثرگذار و صاحب سبک در این حوزه می شناسند. وی توانست با پنجه‌های بی‌همتای خود زیباترین قطعات موسیقی ایران را خلق کند.

ویولن از جمله سازهای بیگانه به شمار می رود که جای خود را در میان نواهای اصیل ایرانی به سرعت باز کرد و با پنجه‌های طلایی نوازندگان چیره‌دست ایرانی خیلی زود انس گرفت و چنان ناله‌های سوزناکش با فرهنگ موسیقی ایرانی عجین شد. وسعت دایره نت‌های قابل اجرا با این ساز نه تنها در ایران که خیلی از نوازندگان جهان را وسوسه کرد و پرویز یاحقی از همین دسته افراد بود. پرویز صدیقی پارسی ملقب به پرویز یاحقی در 1315 خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود و از همان ابتدای کودکی به موسیقی علاقه‌مند شد. او این هنر را با نی‌لبک آغاز کرد و پس از چندی نواختن ویولن را نزد دایی‌اش حسین یاحقی فراگرفت. استعداد، نبوغ و پشتکار او از همان کودکی به حدی بود که دوره‌های ویولن را خیلی سریع‌تر از دیگر هنرجویان پشت‌سر گذاشت و شیوه نوازندگی‌اش مورد تایید بزرگان موسیقی قرار گرفت. سخن گفتن و نوشتن درباره یاحقی‌، هر فردی را به یاد شعری از حافظ شیرازی می‌اندازد که می‌فرماید: «ای مگس، عرصه سیمرغ نه جولانگه توست» پرویز یاحقی بیش از 70 سال با ویولن عشق بازی کرد، دردانه ای از تبار موسیقی که تنها با چهار سیم ویولن بیش از نیم سده قلب‌های دوستداران موسیقی را تسخیر کرد. هنرمندی که نامش با ویولن درهم آمیخته بود و در هر نقطه‌ای از کشور وقتی نام این ساز به میان می آمد، نام پرویز یاحقی برده می شد.

آثار برجای مانده از یاحقی

او در تاریخ فعالیت هنری‌اش با هنرمندان بسیاری از جمله غلامحسین بنان، ادیب خوانساری، داریوش رفیعی، حسین قوامی، حسین خواجه امیری‌، اکبر گلپایگانی، محمد رضا شجریان و بسیاری دیگر از هنرمندان کشورمان همکاری داشته است. از آثار زنده‌یاد پرویز یاحقی می‌توان به افسانه، بیداد زمان، گردباد، آهنگ محبت، هدیه عشق، پر بسته، اشک سپهر، با دلم مهربان شو، مرا نفریبی، مرا تنها نگذاری، خدایا تو دانی، بهار نورسیده، امید جان من، هم نفسم کو، چه کنم ای خدا چه کنم، بهانه تو، می‌زده و... اشاره کرد.

پرویز یاحقی نابغه‌ای بود که تمام ناملایمتی‌ها و رنج‌های زمانه را با آرشه سحرآمیزش بیان می‌کرد. رحیم معینی کرمانشاهی درباره او گفته بود: چگونه از فقدان هنرمندی سخن بگویم که بیش از 50 سال افتخار همکاری و هم‌نفسی‌اش را داشتم؟ به عقیده این ترانه‌سرا با ظهور هنرمندانی همچون پرویز یاحقی، حبیب الله بدیعی، علی تجویدی و همایون خرم دورانی طلایی در تاریخ موسیقی ایران به وجود آمد که دیگر تکرار نخواهد شد.

فرهنگ شریف نوازنده بی‌بدیل تار بر این اعتقاد است که در نبوغ پرویز یاحقی همین بس‌که در نوجوانی استادان و بزرگان موسیقی کشور را تحت تاثیر قرار داد و آنان را به تحسین واداشت. وی، پرویز یاحقی را از نوادر موسیقی دانست و درباره او گفت: بیش از 150 ساعت با پرویز یاحقی کار خصوصی دارم که امیدوارم به گوش تمام هنردوستان کشور برسد. شریف همکاری‌اش با یاحقی را زندگی و نوعی تعامل روحی دانست.

محمد رضا شجریاندرباره فقدان یاحقی گفت: سرنوشت داغی بر پیکره موسیقی میهنمان وارد کرد. پرویز یاحقی از معدود افردای بود که با نوای آسمانی ویولنش هر شنونده‌ای را تحت تاثیر قرار می‌داد.». یاحقی حق فراوانی بر گردن ویولن دارد زیرا بیش از هرفردی او بود که این ساز را به مردم شناساند. در لطافت پنجه و شیوه عالی نوازندگی یاحقی همین بس‌که همه می‌خواهند چون او بنوازند.. همایون خرم نیز پرویز یاحقی را سوار بر سرنوشت موسیقی دانست و افزود: «شیوه نوازندگی و خلق آثار این هنرمند در بهبود وضعیت موسیقی ایرانی بسیار تاثیرگذار بود. درگذشت او نیز به راحتی نواختن ویولنش بود.

تاثیرگذاری یاحقی در تکنوازی ویولن

تا پیش از پرویز یاحقی ویولن بیشتر در ارکسترها استفاده می‌شد و به دلیل دشواری در آموختن این ساز، تعداد کمی برای تکنوازی به سراغ آن می‌آمدند. ظهور این هنرمند و شیوه نوازندگی و پنجه او، این ساز را به عنوان یک ساز سولو در میان مردم رایج کرد به‌طوری که پس از درگذشت او، خیلی‌ها به این ساز روی آوردند. خلاقیت یاحقی حتی در تکنوازی‌هایش نیز کاملا مشخص بود به‌طوری که تنها به اندوخته‌هایش قناعت نمی کرد و هربار با ارایه تکنیکی جدید، مانند دکلمه و سخنرانی احساسش را به وسیله ساز به مخاطب منتقل می‌کرد. وی هرگز خود را در حصار ردیف‌های آوازی و کوک‌های تعیین شده، مقید نمی‌کرد و با ابداع کوک‌های جدید و ابتکاری تنوع و تازگی در کارش به وجود می‌آورد.

همزمان با تاسیس رادیو و با آغاز به کار برنامه گل ها، چهره‌های درخشانی در عرصه‌موسیقی وارد شدند که در جذابیت و شیوایی این برنامه تاثیرگذار بودند. پرویز یاحقی با پنجه بی‌همتا و آثار ماندگار خود از جمله هنرمندانی بود که در ماندگاری این برنامه نقش برجسته‌ای داشت و مجموعه گران‌بهایی از چهار مضراب‌ها و قطعات گوناگون یاحقی در آرشیو برنامه گل ها ثبت و ضبط شده که گنجینه ارزشمندی برای دلبستگان هنر موسیقی است.

پرویز یاحقی از زبان خودش

سه یا چهار سال داشتم که با انگشتان کوچکم روی آب‌پاش باغبان پدرم ضرب می‌گرفتم و نغماتی که از دایی‌ام حسین یاحقی و دوستانش شنیده بودم را زمزمه می‌کردم‌. دایی‌ام استاد ویولن بود و منزلش محل آمدوشد هنرمندان بزرگ و سرشناس‌، طبعا نظرم به این ساز جلب شده بود. پدر حسین یاحقی (پدر بزرگ من) موسیقیدان بوده و در زمان خودش مورد توجه دوستداران این هنر بود. مادرم نیز گوشه‌های موسیقی را می‌شناخت‌. «فرخ لقا» خاله من‌، استاد دایی‌ام بوده و سنتور را در حد استادی می‌نواخت و سبک و سیاقش مورد توجه و بررسی استادان آن زمان از جمله «حبیب سماعی» بود. خانم فرخ لقا به جز سنتور، سازهای دیگری از جمله پیانو، تار و کمانچه می‌نواخت و متاسفانه در دوران کودکی من درگذشت و نتوانستم از وجودش استفاده کنم. مادر و دایی‌ام اعتقاد داشتند، من استعداد موسیقی را از او به ارث برده‌ام. تقریبا همه روزه استادانی همچون «ابو الحسن صبا»، «احمد عبادی»، «رضا محجوبی» و «مرتضی محجوبی» به منزل دایی‌ام می‌آمدند و من از هنرشان بهره‌مند می‌شدم. دلبستگی من به موسیقی به گونه‌ای بود که اگر آنان نمی‌آمدند من از دایی‌ام خواهش می‌کردم، مرا به منزل آنان ببرد. حسین یاحقی که از علاقه‌ام به موسیقی اطلاع داشت از پدرم خواست تا مرا تحت تعلیم خودش قرار بدهد، اما او مخالفت کرد. پدرم کارمند عالی رتبه وزارت امور خارجه بود و بشدت با موسیقیدان شدن من مخالفت می‌کرد. این کشمکش بین پدرم و گروه مقابل که دایی‌ام و صبا در صدر آن بودند، ادامه داشت. او آرزو داشت، من دکتر یا مهندس شوم، ولی دایی‌ام بدون توجه به مخالفت او به تعلیم من می‌پرداخت. بالاخره پدرم برای دوری من از محیط به بهانه ماموریت اداری مرا به بیروت برد و حتی اجازه نداد، نی‌لبکم را با خودم ببرم. من در اثر دوری از دایی‌ام‌، صبا و محیط موسیقی به سختی بیمار شدم. پدرم برای درمان مرا نزد پزشکان مختلف برد ولی هیچ تاثیری نداشت تا اینکه یک پزشک فرانسوی به او گفت: «بیماری فرزند خردسال شما روحی است و از دوری چیزی رنج می‌برد و تا آن چیز برایش فراهم نشود، حال او بدتر و بدتر خواهد شد.». دوری از فضای موسیقی مرا تا سرحد مرگ کشانده بود ولی پدرم همچنان مقاومت می‌کرد تا این‌که در آستانه 10 سالگی با پول توجیبی که جمع کرده بودم از خانه پدر فرار کرده و به ایران بازگشتم. به محض رسیدن به ایران مادرم مرا به بیمارستان برد و در نامه‌ای برای پدرم نوشت: اگر به مخالفتت ادامه بدهی فرزندمان را از دست خواهیم داد.

من در ایران ماندم و نزد دایی‌ام به فراگیری ویولن ادامه دادم. به یاد دارم، شبی دایی‌ام به استاد صبا گفت: دلم می‌خواهد این خواهرزاده من مدتی نزد تو کار کند و با سبک و سیاقت آشنا شود.. او نیز پذیرفت و از هفته بعد به کلاس ایشان رفته و به جز تکنیک‌های ویولن با اصول ارکستراسیون، کمپوزسیون و رهبری ارکستر آشنا شدم. استاد صبا به من خیلی لطف داشت و در بعضی از مواقع 2 ساعت و نیم از وقتش را برای آموزش من اختصاص می‌داد. در 15 سالگی برای اجرای ساز تنها به رادیو دعوت شدم. منتها پدرم اجازه نمی‌داد از نام فامیلم استفاده کنم، بنابراین به پیشنهاد دایی‌ام از نام فامیل وی استفاده کردم و از آن پس با نام پرویز یاحقی در ارکستر یاحقی فعالیت داشتم تا اینکه در سال بعد نخستین ارکستر خودم را تشکیل دادم. از سال 1334 فعالیت جدی‌ام را با اداره تولید رادیو آغاز کردم.

وی درباره همکاری‌اش با بیژن ترقی می‌گوید: «هنر آهنگسازی و ترانه‌سرایی الهامی است که زمان نمی‌شناسد و تجربه ثابت کرده که بین آهنگساز و ترانه‌سرا گذشته از تخصص لازم باید تفاهم و همدلی وجود داشته باشد. خوشبختانه این رفاقت و تعامل روحی بین من با بسیاری از ترانه‌سراهای معاصر به ویژه استاد بیژن ترقی به وجود آمده بود که همین مساله، راز ماندگاری آثارمان است.»

یاحقی در ارتباط با حرفه خبرنگاری‌اش می‌گوید: «از سال 1331 به دلیل علاقه‌مندی به نویسندگی و روزنامه‌نگاری به حرفه خبرنگاری روی آوردم و با بسیاری از روزنامه‌نگاران مشهور آن زمان همکاری می‌کردم. خاطرات بسیاری از دوران خبرنگاری‌ام دارم که مهم‌ترین آنها تهیه و رپورتاژ و مصاحبه با «هوشنگ ورامینی» قاتل مشهور بود که جریان قتل قربانیان خود را به وضع فجیعی تشریح می‌کرد.»

یاحقی در خصوص نحوه استفاده صدا و سیما از آثارش در جایی گفته است: دلم نمی‌خواهد اثر به صورت ناقص به گوش مخاطبان برسد. در ادامه افزود: نشست‌های پی‌درپی‌ای به اتفاق بیژن ترقی با مسوولان موسیقی صدا و سیما داشتیم و پیشنهادهایی نیز ارایه دادم که هنوز به آنها پاسخ داده نشده است.

پرویز یاحقی بر این اعتقاد است که یک هنرمند بیش از هرچیز نیاز به مخاطب دارد و مخاطب است که به هنرمند تعالی می‌بخشد. به عقیده او ارزش یک هنرشناس بیش از یک هنرمند است، هنرمند با دنیای درون خویش به گفت‌وشنود می‌نشیند که حاصلش خلق هنر است اما در همین راستا انسان‌های باهوش باید وجود داشته باشند که هنر او را درک کنند.

سرانجام یاحقی

خبر در ساعات اولیه بامداد شنبه 13 بهمن 1385 خورشیدی به سرعت منتشر شد. پرویز یاحقی استاد بی‌بدیل ویولن بر اثر ایست قلبی درگذشت و پس از سال‌ها نامش بر ذهن و زبان مردم کوی و برزن و رسانه‌های داخلی و خارجی افتاد. برخی از رسانه‌های خارجی فارسی‌زبان خبر درگذشت استاد ویولن را با پخش قطعاتی از کارش منتشر کردند: «به رهی دیدم برگ خزان‌، پژمرده ز بیداد زمان، کز شاخه جدا بود...»

*س_برچسب‌ها_س*
پرویز یاحقی؛ آهنگساز و نوازنده چیره‌دست ویولن 2
پرویز یاحقی؛ آهنگساز و نوازنده چیره‌دست ویولن 3
پرویز یاحقی؛ آهنگساز و نوازنده چیره‌دست ویولن 4