پژوهشگر اندیشه و تمدن اسلامی: انسانِ انقلاب اسلامی را در آثار آوینی باید پیدا کرد
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، باید دانست که تمدنها در پاسخ به یک نحوه، نسبت و نگاهِ خاص انسان به عالم شکل میگیرند و همانگونه که اندیشیدن درباره دفاع مقدس با نگاهی تمدنی و تاریخی ما را متذکر به نحوه برقراری «نسبتِ جدیدِ انسان با عالم میکند»، بازاندیشی در آثار و یا فعالیت رسانهای آوینی نیز، ما را به همین نسبتِ متفاوتِ انسان با عالم، رهنمایی میکند. از این جهت آوینی سخنگوی فردای تمدنی ماست و غور در اندیشه آوینی یعنی بستری برای الگوگیریهای بیشتر و توسعه هر چه بیشترِ تمدن نوین اسلامی است. از این زاویه آوینی را میتوان سروشی از غیبِ انقلاب اسلامی دانست که آمده تا تبیینگر افقهای انقلاب اسلامی باشد.
پرسشگری با وسواسِ فراوان
آوینی را باید در بستر اقتضائات عصر مدرن و زمانه انقلاب اسلامی شناخت. از سویی اقتضای عصر مدرن سرعت تکنولوژی است و از طرفی دیگر اقتضای سرعت مسائل انقلاب اسلامی، تولید مسائل متکثر است. این مسائل متکثر، کارهای بر زمین مانده زیادی را ایجاد میکند. هنر یک انسان تراز انقلاب اسلامی نه در پاسخگویی به مسائل، بلکه در یافتِ اولویت میان مسائل و پاسخ به مسائل است. آوینی به تصریح دوستانش، پیش از تحول هم یک خصلت مهم داشت؛ هیچ وقت از کنار هیچ مسئلهای بدون فکر عبور نمیکرد. سید مرتضی پرسشگری بود که مسائل را درهم و برهم نمیدید. توان تحلیل از مسائل پیرامونی و یافتِ نقطه کانونی درد را داشت.
به تعبیری آوینی به مثابه طبیبی فرهنگی بود، که علائم مختلف بیماری و بعضاً دادههای غلط بیمار او را به تجویز غلط نمی کشاند. شاید همین هنر آوینی است که آثار او را برای جوان نسل چهارمی انقلاب اسلامی هم جذاب میکند. البته نباید این هنر را جدا از سیره و سلوک باطنی آوینی فهمید. وقتی حضرت خدیجه (س) آن ثروت عظیم را در راه اسلام خرج کرد، قسمتش کوثر شد. آوینی هم از کثراتش گذشت و همه آثار پیش از تحولش را برای خدا آتش زد و خدا بینشی کوثری به او اعطا کرد و تجلی آیه «ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا» شد.
دیدهبان انقلاب اسلامی
سید مرتضی دیدهبانی بود که سابقاً در زمین حریف زیسته و بعد از تحولش، عمیقاً آن را بازاندیشی و تحلیل کرده بود. از همین رو حقیقت انقلاب اسلامی را به یک تقابل در سطح سیاسی تقلیل نداد. انقلاب را عمیق و دقیق فهمید و در نقطه نزاع تمدنی گراهای درستی داد. اما او در دیدهبانیِ تمدنی متوقف نماند و به رزم در میدان پرهیاهوی رسانه، مبتنی بر بینش انقلابی پرداخت. او به درستی از افق دیدهبانی فهمیده بود که اگر واقعیت دفاع مقدس درست روایت نشود؛ جنگ روایتها از دفاع مقدس، تمدن غرب و غربگرایان روایتی دیگرگونه از حقیقتِ قدسیِ دفاع مقدس ارائه خواهند کرد و از آن حقیقت قدسی بیانی تنزل یافته، مادی و هضم شده در تمدن غرب مینمایانند. بنابراین آوینی مأموریت جهاد تبیین را نه در دهه نود بلکه در دهه شصت به درستی دریافت و برایش از جان و آبرو مایه گذاشت. آوینی به درستی دریافته بود که در جهاد تبیین باید «واقعیت» را «آنگونه که هست» روایت کرد و الا دشمن روایتی دلخواه و متناسب با اغراضش از واقعیتها میسازد و مخاطب را ریاکارانه میفریبد.
عبادت آوینی حتی در کارِ او امتداد دارد
سید بهخوبی میدانست عادت نوعِ اهل رسانه این است که پروپاگاندا محور، روایتی از واقعیت بسازند و از آنجا که روایتِ حاقِ واقعیت اساساً مد نظر اهل رسانه نیست؛ لذا این روایت در بهترین حالاتش مبتلا به بیدقتی است. او مبتنی بر بینش عمیق از انقلاب اسلامی، در میدان رزم رسانهای نه تنها از بیدقتی عبور میکند؛ بلکه به کارش یقین دارد و این یقین آنچنان برایش مقدس است که در شب قدر، نوارکاست روایت فتحش را بهجای قران بر سر میگیرد و بک یا الله میگوید. اساساً میزکار آوینی همان سجاده دیگری است؛ که آوینی بارها تا به صبح بر سر همین سجاده به خواب رفته، گریسته و مراتب قرب را تا وصول به مقام شهادت پشت سر گذاشته است.
آوینی انسان انقلاب اسلامی را به ما نشان میدهد
شاید این حرف برای بعضی سنگین باشد؛ اما در مقام شناخت او چارهای جز بیان این حقیقت نیست: آوینی در مقامِ شهودِ حقیقتِ انقلاب اسلامی و کنش او در میدان رزم رسانهای، تجلیگاه همین بینش شهودی در نسبت با انقلاب اسلامی بود. مبتنی بر همین بینش الهی، بر خلاف روند متداول مستندهای جنگ، سید مرتضی نه آزادسازی زمین و نه انهدام نیروها و تجهیزات دشمن، هیچ یک را به تصویر نکشید؛ بلکه او فتحالفتوح انقلاب اسلامی را که «انسان انقلاب اسلامی» باشد، به قاب تصویر برد. آوینی در یک تغییر مهم بهجای خبرنگار، رزمنده را در کانون روایت نشاند و از ظاهر رزمنده به باطن او رفت و مخاطب را بر سر سفره باطن رزمندگان نشاند. سید شهیدان اهل قلم در مقام کنشگر جنگ رسانهای، خودش را زیسته است. یعنی میان او و اثرش فاصلهای نیست، دوگانگی میان اثر و وجودش دیده نمیشود.
منبع: نوشتار محمد یوسفعلی تبار، پژوهشگر اندیشه و تمدن اسلامی در صفحه کاربری «گرا» در بستر ویرگول.
پایان پیام /