چرا باید ورقالخیال را دید؟

در سینما و عکاسی، «نمای لانگشات» یا «نمای باز» تصویری است که سوژه را از فاصلهای دور و در دل محیط پیرامونش به تصویر میکشد. این نوع نما به مخاطب کمک میکند تا درکی عمیقتر از موقعیت، زمینه و شرایط اطراف سوژه به دست آورد. برای فهم دقیقتر مسائل امروز نیز، گاه لازم است از چنین زاویهی دیدی به تاریخ بنگریم.
برخی تحلیلگران بر این باورند که ریشهی بحرانهای کنونی را باید در دوران صفویه جستوجو کرد، و برخی دیگر، حتی تا دورهی یورش مغول عقب میروند. اگر نظر گروه نخست را مبنا قرار دهیم، چارهای نیست جز بازخوانی و تحلیل علل سقوط امپراتوری صفویه. این موضوع نه تنها دغدغهی مورخان، بلکه ضرورتی است برای فیلسوفان، نمایشنامهنویسان، سینماگران، رماننویسان و نقاشان؛ تا این سقوط تاریخی، که بیتردید نقطهی عطفی در زیست انسان ایرانی است، در آثارشان بازتاب یابد.
نخستین امتیاز مهم نمایش ورقالخیال (به کارگردانی اسماعیل گرجی) نیز دقیقاً در پرداختن به همین ریشههاست؛ ریشههایی که به کوچک شدن ایران و ایرانیان در طول پنج قرن گذشته انجامیدهاند.
مزیت دیگر این اثر، زاویه دید منحصربهفرد آن است. ورقالخیال ما را با ظرایفی مواجه میکند که گرچه مربوط به گذشتهاند، اما درد و پژواک آنها را همچنان در اخبار و زندگی روزمرهی خود احساس میکنیم. این اثر نه صرفاً یک نمایشنامه، بلکه نخستین سند هنری معاصر است برای بازنگری تاریخ فراموششدهی پنج قرن پیش؛ و این خود دو وجه دارد: نخست، اثری نمایشی با متنی قدرتمند و استخواندار؛ دوم، سندی هنری که قابلیت ارجاع و تأمل تاریخی دارد.
نمایشنامهی ورقالخیال (نوشتهی محمدصادق گلچینعارفی) با وجود پیچیدگیاش، نه به تراژدی صرف تبدیل شده و نه به کمدیای سطحی. کارگردان اثر، اسماعیل گرجی، با هوشمندی و مهارت، نمایشی خلق کرده که مرز باریک میان خنده و اندوه را با ظرافت طی میکند. آنجا که جنبهی کمیک، غم میآفریند؛ و آنجا که تراژدی بروز میکند، خشم میزاید. گرجی در این اثر، مأموریتی دشوار و مهم را به شکلی شایسته به انجام رسانده است.
در یک نمایش موفق، حتی اگر متن، کارگردانی و طراحی صحنه عالی باشد، اما بازیگران نتوانند با تماشاگر ارتباط برقرار کنند، همهچیز از دست خواهد رفت. خوشبختانه، ورقالخیال در این زمینه نیز موفق است. بازیگران، در رفتوآمدی مداوم میان نقشهای زندانبان و درباری صفوی، میان توهم و واقعیت، تاریخ و خاطره، چنان بازیهایی ارائه میکنند که میتوانند با عمیقترین لایههای احساسات تماشاگر ارتباط برقرار کنند.
در این زمستان فرهنگی و هنری، که گاه باید با چراغ به دنبال مخاطب گشت، ورود به تهیهکنندگی چنین آثاری دل شیر میخواهد. تهیهکنندهی نمایش، آزاده صمدی، با پذیرش ریسکی بزرگ، دست به کاری زده که نهتنها جسارت میطلبد، بلکه آینده از آن یاد خواهد کرد. او پیشگام حرکتی هنری تاریخی شده است که بعدها به عنوان نقطهای مهم در روند بازخوانی تاریخی تئاتر ایران از آن یاد خواهد شد.
اکنون، پس از این نمای باز و تحلیلی، نوبت تماشاگر است که تصمیم بگیرد: میخواهد همچنان در بهت و نادانی نسبت به ریشههای بحران امروز غرق بماند، یا با نگاهی ژرف به تاریخ، مسیر فهم و آگاهی را در پیش گیرد؟
ورقالخیال فرصتی است برای آغاز این مسیر؛ فرصتی نادر برای فرو رفتن در ریشههای کوچک و کوچکتر شدن جان و جهان ایرانی. این فرصت محدود را از دست ندهید.
*مستندساز
5959
کد خبر 2098665