چرا در مبارزه با فساد موفق نبودهایم؟
نقدی بر مبارزه با فساد در کشور
دکتر رضا طالعیفر*؛ در روزهای اخیر پرونده پیچیده و چند لایه فساد خودرویی در کشور با مشخص شدن عوامل و مسببین آن به پایان رسید و در این میان حکم اعدام برای یک زوج عاشق نیز صادر گردید؛ وحید بهزادی و نجوا لاشیدایی، تا این بار لقب یکی از سلطانهای فساد، اخلال و احتکار در کشور بنام این زوج ثبت شود و به حافظه تاریخی این مرز و بوم سپرده شود.
اما به مناسبت این پرونده مهم مبارزه با فساد که حتی احکامی برای دو نماینده مجلس هم برای اولین بار در تاریخ پس از انقلاب نیز صادر گردید، نگارنده در سطور پیش رو نکاتی را در خصوص مبارزه با فساد در کشور در سالیان اخیر و اینکه چرا در این عرصه آنطور که باید و شاید موفق نبودهایم، مطرح مینماید، امید که مورد عنایت قرار گیرد:
1. در سالهای اخیر مرتبا و مکررا انواع و اقسام سلاطین اعم از سلطان سکه و شکر و ارز و... شناسایی و به حبس ابد و اعدام محکوم شدند.
اما کیست که نداند حتی با صدور چنین احکامی باز هم فساد در بازارهای اصلی به هیچ عنوان کم نشده است و حتی به جرات میتوان گفت فساد در ابعاد مختلف و با پیچیدگیهای خاص و شگردهای جدیدتر گسترش پیدا کرده است.
در این خصوص بارها و بارها از سوی محققان و دلسوزان این مرز و بوم عنوان شده است که کشف فرد فاسد کمترین کار دستگاههای نظارتی است و آنچه مهم و حایز اهمیت است کشف و مقابله جدی با ساختارهای فسادانگیز است و چاره جویی برای حل این مهم است که گویا در این خصوص عزم جدی دیده نمیشود. حالا چرا و به چه دلیل الله اعلم؟!
2. متاسفانه بایستی گفت که ما در کشور با زنجیرهای از فساد سیستماتیک روبرو هستیم و نه صرفا یکسری از فسادهای ساده و سطحی قائل به اشخاص. شاید چنین صراحتی را برخی از مسوولان برنتابند، ولی حقیقت تلخ است و وجود پروندههای متعدد، متنوع و حجیم مبارزه با فساد در سالیان اخیر خود شاهدی سترگ بر این مدعاست.
3. به واقع جای سوال است که چرا ما علاج قبل از واقعه نمیتوانیم و یا نمیخواهیم بکنیم؟ اینکه چرا پس از وقوع یک فساد و گسترانده شدن تبعات و پیامدهای آن در سطح جامعه که نوعا ماهها و گاه سالها بطول میانجامد و بالطبع رسانهای شدن چنین فسادهایی پس از مدتی از بروز آنها، دستگاههای نظارتی بصورت ویژه حضورشان پررنگ و برجسته میشود و تا قبل از آن حضورشان کمرنگ است.
4. در مبارزه با فساد "مصلحت اندیشی" آفتی است بزرگ که سالیان سال است کشور به این بیماری مزمن دچار است و به علت همین مصلحت اندیشیها، آنجا که باید بر سر فرد فاسد یا ساختارفسادانگیز هوار بزنیم و مثل آوار به رویش خراب شویم، سکوت پیشه کرده و در توجیه آن آنرا مصلحت مردم و نظام میپنداریم. آیا این مصداق خیانت به خون شهدای انقلاب و دفاع مقدس و مدافعان حرم نیست؟ چه بسا که در طول این سالها به واسطه چنین تفکرنابخردانه ای، شرایط فساد را برای برخی افراد بیرگ و ریشه بیش از پیش فراهم کرده و برای ادامه فسادهایشان مشوقشان بوده ایم.
5. توجه صرف به برگ و ساقههای های درخت فساد و نه ریشههای تنومند آن در کشور معضل بزرگی است که هنوز به راهکار مشخصی برای آن دست پیدا نکردهایم. بالاخره اذهان عمومی را باید اقناع کرد که چرا واگذاریهای هپکو و نیشکر هفت تپه به این شکل و شمایل صورت گرفت و چنین خسران بزرگی را ببار آورد؟
چگونه میشود در کشوری که حقوق اکثر کارگران، کارمندان و بازنشستگان عزیز گاها زیر خط فقر است، اما حقوقهای نجومی میان مدیران خودرویی، نفتی، بانکی، فولادی و... پرداخت میشود آنهم در شرایطی که اکثر آنها دولتیاند و از بودجه عمومی ارتزاق میکنند؟
چگونه میشود امثال خاوریها و بابک زنجانیها براحتی یک شبه ره صدساله را پیموده و با کسب مال نامشروع و دست درازی بی دردسر به منابع بیتالمال به ثروتهای نجومی دست پیدا میکنند و حتی راه فرار و گریز هم برایشان هموار میشود؟ آیا جز این است که مسبب شکلگیری هر سلطان فاسدی در هر رسته اعم از خودرو، شکر، ارز، سکه، پتروشیمی و... بواسطه اتصال و ارتباط آنها با فرد یا افرادی در بدنه تصمیم گیر یا تصمیم ساز کشور است که نوعا اختیارات گستردهای در بخشهای مختلف کشور دارند؟
6. نگارنده معتقد است کشور در برخورد با برخی از فاسدین رویکرد مماشات و تساهل پیشه کرده و قاطعیتی که انتظار میرود را بروز نمیدهد که همین امر در بلندمدت سبب ایجاد و بسط جسارت و شجاعت هر چه بیشتر فاسدین شده است.
7. اگر مرتکبین و عاملین بروز و وقوع فسادهای گسترده اقتصادی در جامعه محکوم به حکمهای سنگین اعدام و حبس به ابد میشوند، این چنین احکامی بایستی برای مسببین و مهیاکنندگان شرایط و لوازم ایجاد فساد نیز اتفاقا با شدت بیشتری نیز لحاظ شود که گویا چنین مهمی در نظر گرفته نمیشود.
نگارنده در پایان معتقد است هر چند در دوره جدید قوه قضاییه، فعالیتهای قابل تحسینی در بحث مبارزه با فساد در کشور انجام شده و در حال انجام است و این مهم جای بسی خوشحالی دارد، ولی تا وقتی کشور بطور جدی و قاطع تکلیفش را از مبارزه با فساد مشخص ننماید و صرفا مبارزه با اسمها را راهکار مبارزه با فساد قلمداد کرده و به ریشههای فساد بدون هیچگونه تبعیضی نپردازد، این قصه سری دراز دارد و نتیجتا گسترش و توسعه فساد در سالهای پیش رو دور از ذهن نیست.
*دکترای مدیریت دولتی و عضو هیات علمی دانشگاه