چرا «دوپینگ» جواب نداد؟ / حالا باید دلمان تنگ شود برای حجازی فر «به وقت شام»
گروه فرهنگ و وهنر خبرگزاری دانشجو: بالاخره پس از حاشیه های فراوانی که برای سریال «کتونی زرنگی» اتفاق افتاد، در اواخر اسفند ماه، مدیران شبکه سه سیما تصمیم گرفتند مجموعه طنز «دوپینگ» را به عنوان سریال نوروزی خود معرفی کنند. «دوپینگی» که نام رضا مقصودی و سید امیر پروین حسینی را به عنوان کارگردان و تهیه کننده یدک می کشید، خبر از سریالی خوش ساخت و کمدی برای روزهای کرونایی نوروز 99 می داد؛...
گروه فرهنگ و وهنر خبرگزاری دانشجو:
بالاخره پس از حاشیه های فراوانی که برای سریال «کتونی زرنگی» اتفاق افتاد، در اواخر اسفند ماه، مدیران شبکه سه سیما تصمیم گرفتند مجموعه طنز «دوپینگ» را به عنوان سریال نوروزی خود معرفی کنند.
«دوپینگی» که نام رضا مقصودی و سید امیر پروین حسینی را به عنوان کارگردان و تهیه کننده یدک می کشید، خبر از سریالی خوش ساخت و کمدی برای روزهای کرونایی نوروز 99 می داد؛ چرا که زوج مقصودی و پروین حسینی توانسته بودند در جشنواره 36 فیلم فجر برای فیلم سینمایی «خجالت نکش» سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول و کارگردانی را به دست آورند. سید امیر پروین حسینی را پیش از این با کارهایی مانند سریال ساخت ایران، سینمایی آینه بغل و زاپاس می شناختیم و رضا مقصودی با نوشتن فیلمنامه «لیلی با من است» نامی آشنا برای مخاطبان سینما به شمار می آید.
اما سریال «دوپینگ» با داستانی تخیلی و ماورایی شروع شد و در یکی دو قسمت ابتدایی خود بدون وقت کشی و رفتن روی اعصاب بیننده، داستان خود را برای ما تعریف می کند و آنقدر همه چیز سر جای خود قرار دارد، که حدس هایمان برای دیدن سریالی جذاب و کمدی کم کم داشت رنگ واقعیت به خود می گرفت تا اینکه داستان در همین جا متوقف می شود و تماشاگر را در قسمت های دیگر به حال خود رها می کند. به نظر می رسد همین داستان یک خطی تخیلی که کامران و شیوا پس از خوردن قرص های ساخته شده توسط زکریا، قدرت ماورایی پیدا می کنند، ختم زودهنگام ماجراست و در این 15 قسمت، مقصودی نتوانسته چیز دیگری به آن اضافه کند تا داستانی برای گفتن شکل بگیرد.
به نظر مقصودی و گروه ساخت این سریال، تماشاگر چند قسمت باید به دزدی های تکراری و نخ نمای شیوا و خانواده اش نگاه کند؟ کامران چند بار باید بعد از خوردن این قرص ها برای ما زورآزمایی کند؟ 15 قسمت برای نشان دادن هرباره این ها کافی نیست؟ حالا این وسط هر بار برای یکی دو قسمت بیننده باید سرگرم دیدن اختراعات جدید زکریا باشد که البته هیچ کاربردی برای جلو بردن داستان ندارند؛ چون داستانی از ابتدا وجود نداشته است... این وسط فقط وقت تعدادی از مخاطبان سخت پسند است که هر شب یکی دو ساعت باید پای سریال های نوروزی شبکه های دو و سه تلف شود.
فقط این روزها شاید دلمان تنگ شود برای بازی های درخشان هادی حجازی فر در «به وقت شام، آتابای و ماجرای نیمروز» و نقش آفرینی های شبنم مقدمی در «خجالت نکش، شبی که ماه کامل شد و امروز» و بیشتر غصه مان می گیرد برای حضور مهدی هاشمی در «کامیون» که بعید می دانم این روزها به مقصد برسد که پرداختن به این سریال نوروزی شبکه دوسیما در این مقال نمیگنجد.