چرا کوروش کمپانی؟
چند روزی است ماجرای کمپانی کوروش که تا چندی قبل مرکزی برای برآورده کردن رویای دوستداران آیفون بود، بر سر زبانها افتاده است؛ کمپانی که مدعی بود این گوشی همراه محبوب اما گران قیمت را با قیمتی نازل به دست مشتریان و مصرف کنندگان میرساند حالا کلاهبردار از آب درآمده است و مالک آن متواری شده است.
به گزارش ایسنا، موضوع کلاهبرداریهای اینترنتی و شرکتهایی که با دادن وعدههایی رنگارنگ به مشتریان پس از مدتی با به جیب زدن سودی کلان بدون آن که کسی پاسخگوی مردم باشند عرصه را ترک کرده و شمار زیادی از فریب خوردگان را راهی مراجع قضایی میکند، داستان تازهای نیست و تقریبا هرزگاهی نام یکی از این شرکتها بر سر زبانها میافتد.
این شرکت ها با توسل به شیوه کلاهبرداری پانزی و با دادن وعدههای عجیب و شیرین، جملات انگیزشی درباره قانون جذب، نمایش زندگی لاکچری و دعوت از چهرههای معروفی چون خوانندهها، بازیگران یا فوتبالیستها تلاش میکنند به مشتری اثبات کنند که قابل اطمینان هستند و مصرف کننده میتواند با آسودگی خریدی زیرقیمت داشته باشد.
یکی از همین شرکتها کوروش کمپانی است که به تازگی ماجرای کلاهبرداری و فرار مالک آن خبر داغ رسانهها شده است و تقریبا هیچ کانال و رسانهای نیست که در آن خبری از این موضوع مشاهده نکنید.
این شرکت مدعی بود گوشی موبایل آیفون را که بین 35 تا 40 میلیون تومان در بازار داد و ستد میشود را از طریق حذف واسطه ها به قیمت 20 میلیون تومان به دست مصرف کننده میرساند و دلیل خود را حذف واسطهها اعلام میکرد. مدیران این شرکت پس از دریافت پول از مردم به آنها وعده می دادند که یک ماه دیگر گوشی خود را دریافت می کنند و حتی قراردادهای خود را طوری تنظیم کرده بودند که در صورت تاخیر در تحویل کالا، اتهامی متوجه آنان نباشد. اما به تازگی خیلی از خریداران متوجه شدند که این رویافروشی سرابی بیش نبوده و خبری از گوشی محبوب 20 میلیونی نیست!
چرا کوروش کمپانی؟
اگر شما هم پای ثابت فضای مجازی و کانالهای تلگرامی باشید قطعا اخبار و تصاویر مربوط به درآمد و سود کلان این کمپانی از تجارت گوشیهای زیر قیمت شرکت اپل را دیدهاید، به عنوان مثال در یکی از این کانالها با انتشار تصویری نوشته شده «اگر براتون سواله کوروش کمپانی طی 10 ماه چقدر سرمایه از مردم جذب کرد پاسخ یک دو با دوازده تا صفر جلوشه به تومان!»
البته آن طور که ایرنا نوشته همان زمان برخی ناظران بازار هشدار دادند که فروش موبایل آن هم نصف قیمت بازار این شائبه را ایجاد میکند که شرکت مذکور روش «شرکت های پانزی» را در پیش گرفته است. به این صورت که با یک سرمایه گسترده فعالیت خود را شکل می دهند و با دریافت پول از مردم، به وعده های قبلی خود ترتیب اثر می دهند و این روش را تا آنجایی ادامه می دهند که با کمبود ورود سرمایه از سوی مردم مواجه شوند.
حالا این سوال پیش میآید که چرا به رغم هشدارها این کمپانی تا این حد توانسته بین مردم نفوذ داشته و اعتماد مشتریان را جلب کند؟
پاسخ به این سوال در گروی تبلیغات این شرکت است. تبلیغات همواره یکی از موثرترین ابزارها برای فروش بوده و بسیاری از تولیدکنندگان از معروفترین برندهای جهانی تا کوچکترین کمپانیها از این ابزار برای بالابردن فروش خود غفلت نمیکنند.
اما نحوه تبلیغات و ابزار آن همواره نقشی بسزا در جلب مشتری برای شرکتها داشته است. کوروش کمپانی از آن دست شرکتها است که به خوبی با تبلیغات و چون و چند آن آشنا بوده و با ادعایی که تا حد زیادی دور از ذهن است توانسته تعداد زیادی مشتری را جلب کند. این شرکت در اقدامی زیرکانه با استفاده از چهره های مشهور دنیای واقعی و مجازی از بازیگران و ورزشکاران گرفته تا سلبریتیها و بلاگرها تلاش کرد به مشتریانش بقبولاند که شرکتی معتبر و قابل اطمینان است و میتوانند به تصاویر افراد معروفی که برای خرید آیفون 13 به این کمپانی سرزده و اتفاقی هم عکسی را به یادگاری گرفته اند رجوع و تصمیم گیری کنند.
حالا اما چند روزی است که مشخص شده این شرکت بدهکار مردم شده و خبری از مالک آن نیست. آنچه بیش از همه مورد توجه واقع شده انتشار همزمان لیست بلندبالایی از افراد مشهوری است که برای این شرکت تبلیغ کرده بودند.
در پی انتشار این لیست در فضای مجازی فشارهای زیادی بر این افراد وارد آمده و برخی از آنها به این ماجرا واکنش نشان دادهاند. این واکنشها از عذرخواهی و ابراز تاسف تا حتی طلبکاری و شانه خالی کردن متفاوت است. به عنوان مثال یکی از بازیگران گفته که او هم فریب خورده و پیگیر ماجرا است و در طرف دیگر بازیگر دیگری با بیان این که به من ربطی ندارد شانه از ماجرا خالی میکند و این وسط تنها مردمی ماندهاند که با ترسیم رویای خرید گوشی حالا باید جای آیفون، پرونده به دست پلههای کلانتری و مراجع قضایی را به امید استرداد پولشان بالا و پایین کنند.
چه باید کرد؟
قطعا کوروش کمپانی آخرین دست از این شرکتهای پانزی طور نیست. گرچه شرکتها و کمپانیهای معتبری هم در فضای مجازی و واقعی هستند که خوشنام بوده و واقعا به وعدههایشان عمل میکنند اما آنچه به نظر منطقی است این است که علاوه بر مسئولیت مراجع مسئول و پلیس فتا در نظارت بر محتوای فضاهای مجازی خود مردم هم باید پیش از هرچیز با بالابردن آگاهی خود از قوانین خرید مراقب باشند فریب تبلیغات این چنینی و حضور فلان چهره و شخصیت را نخورند تا طعمه کلاهبردارها نشوند.
در کنار این چهرههای معروف و مشهور نیز باید مراقب محبوبیت خود به عنوان سرمایهای ارزشمند بوده و پیش از آن که هر تبلیغی را بپذیرند احتیاط و توجه کنند که هرگفتهای از سوی آنها به مثابه مهر تاییدی بر ادعای شرکتها است و مهمتر از آن بازی با اعتماد مردمی است که سالها طرفدار آنها بوده و به واسطه همین مردم به محبوبیت و شهرت رسیدهاند.