چرا گزارش 100 روز؟
با نزدیکشدن به موعد 100 روز نخست روی کار آمدن دولت سیزدهم و آمادهشدن رئیسجمهور برای ارائه گزارش اقدامات 100 روز دولت به مردم، بحث بر سر چرایی انتخاب بازه 100 روز برای ارائه گزارش، داغ شده است.
به گزارش مشرق، «چرا گزارش 100 روز؟ » عنوان یادداشت روزنامه فرهیختگان به قلم «ایوب نصیری» است.
میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
مروری بر عرف گزارش 100 روز نخست رؤسایجمهور
با نزدیکشدن به موعد 100 روز نخست روی کار آمدن دولت سیزدهم و آمادهشدن رئیسجمهور برای ارائه گزارش اقدامات 100 روز دولت به مردم، بحث بر سر چرایی انتخاب بازه زمانی 100 روز برای ارائه گزارش، در برخی محافل داغ شده است.
تقریبا همه صاحبنظران در این موضوع همداستانند که سخنگفتن سران و دولتمردان با مردم علاوهبر ارزشگذاری به آگاهی مردم، میتواند در آرامش فضای عمومی جامعه اثر مستقیم بگذارد. رئیسجمهور رئیسی نیز که نشان داده است مشی سخنگفتن بیپیرایه با مردم را دارد، از آغاز کار رسمی دولت تاکنون چندبار در تلویزیون حاضر شده و با مردم گفتوگو کرده است.
علاوهبر آن، چندینبار در جلسات هیاتدولت نیز به اعضای کابینه و مدیران ارشد دولت تاکید کرده است که همواره با مردم سخن بگویند و مسائل و مشکلات و راهکارها را با آنان درمیان بگذارند تا همراهی و همدلی برای فائق آمدن بر مشکلات بیشتر شود.
اما تاریخچه گزارش «برنامه 100روزه» به فرانکلین روزولت رئیسجمهور آمریکا (1945-1933) برمیگردد. روزولت عبارت «100 روز نخست» را در یک نطق رادیویی در 24 آگوست 1933 به کار برد. او وقتی به ریاستجمهوری رسید که آمریکا در میانه وخیمترین بحران اقتصادی تاریخ خود بود. روزولت در 100 روز نخست ریاستجمهوری، قوانین فدرال بیسابقهای مطرح و فرمانهای اجرایی صادر کرد که منجر به «طرحی نو» (New Deal) شد.
نیو دیل، دخالت دولت در اقتصاد برای خروج از بحران وخیم سرمایهداری و دمیدن جان تازه به زیرساختهای این نظام بود. به همین دلیل بلافاصله پس از پیروزی روزولت در انتخابات سال 1932، دولت فدرال برنامههای اصلاحی خود را آغاز کرد که به تحولات عظیم اقتصادی و اجتماعی انجامید.
روزولت در نظام پولی و مالی مداخله کرد و نظارت دقیقی بر عملکرد بانکهای خصوصی و بازارهای سهام داشت. وی انحصار بخش خصوصی در اینگونه فعالیتها را شکست و به تنظیم بازار پرداخت. موفقیت این برنامه، حمایت وسیع تودههای آسیبدیده از بحران اقتصادی را برای حزب دموکرات و شخص روزولت به همراه آورد.
از آن پس، چارچوب «100روزه» برای تبیین دستاوردهای روسایجمهور آمریکا و سایر کشورهای جهان به سنتی در حکمرانی تبدیل شد تا روسایجمهور با گزارش 100روزه، به مردم خود اطمینانخاطر دهند که به وعدهها وفادار هستند.
البته بین سیاسیون «جان اف کندی»، براین باور بود که اقدامات اساسی نهتنها در 100روز نخست انجام نمیشود، بلکه گاهی در هزار روز نخست هم انجام نخواهد شد. حتی ممکن است در طول مدیریت دولت هم انجام نشود اما میتواند آغاز شود.
در ایران هم دولت روحانی نخستین دولتی بود که رئیس آن، از عملکرد 100 روز نخست دولت به مردم گزارش داد. او سهشنبه پنجم آذر 1392، پس از خبر سراسری ساعت 21 در یک برنامه تلویزیونی، گزارش 100 روزه دولت را به مردم ارائه کرد. رهبر معظم انقلاب هم برنامه 100 روز نخست دولتها را فرصتی برای خدمت به مردم و کشور توصیف کردند و گفتند: «در بعضی از کشورهای دنیا معمول است، در کشور ما هم اخیرا معمول شده که در اول مسئولیت، روسای محترم یک فرصت 100روزه را معین میکنند و میگویند در این 100 روز مثلا این کارها را یا یک کارهایی را انجام میدهیم، مردم هم در فرصت 100روزه قضاوت میکنند، مطبوعات و دیگران میگویند در این 100روز اینجور کار شد؛ خب معلوم میشود که در 100 روز میشود کارهای مهمی کرد. یکسال سه تا 100 روز به اضافه یک 65 روز است؛ بنابراین، زمان کمی برای کار نیست.» (1. بیانات در ارتباط تصویری با جلسه هیاتدولت - 02/06/1399)
از زاویهدید نظریههای مدیریت زمان (Time Management) هم «سه ماه» زمان مناسبی برای شناسایی، اولویتبندی، برنامهریزی، مدیریت امور براساس بازه زمانی و واقعبینانه است. مایکل واتکینز در کتاب «90 روز نخست یک مدیر» معتقد است اگر مدیر توانست 90 روز نخست را به درستی استفاده کند، ادامه مسیر هم برایش هموارتر خواهد بود. دولت نهادی است در خدمت مردم و اصل وجودی و درجه اهمیت آن، با میزان تاثیر بر زندگی مردم و ارتقای کیفیت زندگی آنان، سنجش و ارزیابی میشود. هرآنچه دولت انجام میدهد، اثر مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی آحاد مردم دارد، لذا ضروری است رئیسجمهور بهعنوان بالاترین مقام اجرایی کشور، بهطور مستمر و در فواصل زمانی مناسب، مردم را در جریان فعالیتهای دولت خود قرار دهد. دولت در روزهای نخست، همزمان با استقرار مدیران ارشد جدید به شناسایی وضع موجود کشور و آسیبشناسی دقیق شرایط میپردازد.
هرچند معیار 100روز برای قضاوت درباره دستگاه اجرایی یک کشور، معیار جامع و کاملی نیست اما در فضای رسانهای حتی اگر سران کشورها برنامه 100روزه هم نداشته باشند، باز اغلب براساس عملکرد خود در 100روز نخست، ارزیابی و قضاوت میشوند.
بهعبارت دقیقتر، هرچند برنامه 100روزه نمیتواند تصویر واضحی از کارنامه دولت ارائه دهد اما میتواند افق موفقیتهای یک دولت را نشان دهد.
مسلما در بحث اعداد هم عدد 100 و «100 روز نخست» فعالیت یک دولت موضوعیت و تقدسی ندارد و فقط براساس یک عرف پذیرفتهشده در کشورها، شاخصی برای قضاوت درباره وعدههای انتخاباتی رئیس دولت است.
حال باید دید رئیسجمهور که دولتش موفقیتهای غیرقابلانکاری ازجمله واکسیناسیون عمومی و عضویت دائم ایران در سازمان همکاریهای شانگهای را در 100روز نخست کسب کرده و با سفرهای استانی تجربه ارتباط نزدیک و رودررو با مردم را داشته، چگونه از «100 روز نخست» دولت خود گزارش میدهد.