دوشنبه 2 مهر 1403

چشم باز می‌کنی و می‌بینی عضو یک فرقه شده‌ای

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
چشم باز می‌کنی و می‌بینی عضو یک فرقه شده‌ای

برای همه ما گاهی پیش می‌آید که نیاز داشته باشیم دیگران را متقاعد کنیم تا با ما موافقت کنند، یا گاهی نیاز داریم دیگران را تشویق به همکاری و اتحاد کنیم، اما فرقه‌ها این نوع خاص از تعامل انسانی را به حد افراط می‌کشانند.

مالی دِکتِر دانشگاهش را که تمام کرد، از شهر و شلوغی خسته بود و می‌خواست مدتی در روستایی آرام و زیبا زندگی کند. از قضا پیرمرد مزرعه‌داری را یافت که به کسی نیاز داشت تا از حیواناتش مراقبت کند. مالی آن کار را پذیرفت و واقعاً از زندگی در روستا لذت می‌برد.

به گزارش ترجمان، با این‌حال اندک اندک فهمید که پیرمرد مهربان صاحب مزرعه، عقاید غریبی دارد. پیرمرد خودش را شمنی می‌دانست که پنج‌هزار سال عمر کرده و می‌تواند با تمرکز وضعیت آب‌و‌هوا را تغییر دهد. تعدادی هوادار سینه‌چاک هم داشت که گاهی به مزرعه می‌آمدند و طبل می‌زدند و سرود می‌خواندند.

عقاید پیرمرد آزاری برای او نداشت، تا آنکه یک‌بار آنفلونزای سختی گرفت و محتاج مراقبت پزشکی شد. اینجا بود که دوران دوری و دوستی او و شمن به پایان رسید. شمن اعتقادی به پزشکی مدرن نداشت و می‌خواست با به‌صدا درآوردن زنگ‌هایی دور سر او، درمانش کند.

مالی مخالفتی با پیرمرد نکرد. شمن زنگ‌هایش را به صدا درآورد و او هم بعد از چند روز بهبود پیدا کرد. اما سؤالی بزرگ در ذهنش به وجود آمد: چطور این‌قدر راحت به عقاید مردی که هیچ اعتقادی به او نداشت، تن داده بود؟ بعد‌ها که بیشتر درباره مسئله «فرقه‌ها» و «رفتار فرقه‌ای» مطالعه کرد، متوجه شد در واقع این سوال، پرسشی بسیار اساسی است. فرقه‌ها چطور اعضای جدیدشان را جذب می‌کنند؟ چه می‌شود که آدم‌ها راضی می‌شوند حرف‌های عجیب‌و‌غریب رهبران فرقه‌ای را بپذیرند و دستوراتشان را اجرا کنند؟

فرقه‌ها ممکن است از طیف وسیعی از روش‌های مختلف برای متقاعدکردن افراد به انجام‌دادن کار‌هایی که به آن اعتقادی ندارند، استفاده کنند. فرقه‌ها برای این منظور از ادب و تواضع، عادت یا مهربانی استفاده می‌کنند. همچنین با منزوی‌کردن، بیمارکردن (بعضی از فرقه‌ها با محدودکردن رژیم غذایی اعضا یا دواخورکردنشان آن‌ها را عمداً مریض می‌کنند) و یا کار‌هایی مثل مراقبه یا تنفس سریع و عمیق، وضعیت ذهنی اعضایشان را تغییر می‌دهند، حتی گاهی از سرزنش و تنبیه هم استفاده می‌کنند.

برای همه ما گاهی پیش می‌آید که نیاز داشته باشیم دیگران را متقاعد کنیم تا با ما موافقت کنند، یا گاهی نیاز داریم دیگران را تشویق به همکاری و اتحاد کنیم، اما فرقه‌ها این نوع خاص از تعامل انسانی را به حد افراط می‌کشانند.

فرقه‌ها نه همه شبیه هم‌اند و نه هر فرقه درطول زمان ویژگی‌هایش ثابت می‌ماند. عنصر کلیدی فرقه یک رهبر خودکامه و سوءاستفاده‌گر است. بااین‌حال، بسیاری از جنبش‌های سیاسی، کسب‌وکار‌ها و گروه‌های کنشگری نیز چنین رهبرانی دارند. این نوع شباهت خانوادگی بین فرقه‌ها را می‌توان در مؤسسه‌های تعاونی، استارتاپ‌ها یا گروه‌های سیاسی نیز مشاهده کرد. در واقع، حتی ممکن است یک دوستی ساده در دانشگاه نیز به رابطه‌ای بهره‌کشانه منتهی شود که در آن یک طرف، طرف مقابل را مورد سوء استفاده قرار دهد.

مهم است بدانید که وقتی وارد سازوکار یک فرقه می‌شوید، معمولاً احساستان این است که وارد چیزی بسیار تحسین‌برانگیز شده‌اید. فرقه‌ها میل ما به ارتباط عمیق با دیگران و حقیقت‌جویی را سیراب می‌کنند و دقیقاً به همین علت است که راضی می‌شویم دست به کار‌هایی بزنیم که برای دیگران و حتی خودِ بیرون از فرقه‌مان نیز باورنکردنی باشد. همانطور که آنچه باعث شده بود مالی دِکتِر برای درمان آنفلونزایش به صدای زنگ رضایت دهد، نه عقاید عجیب آن صاحب مزرعه، که عطوفت و مهربانی و توجه‌اش بود.

از میان اخبار

«تابستان» جگرسوز در راه است؟!

پشت پرده ماجرای تفاوت بارش برف و باران در مرز ایران و ترکیه