چهارشنبه 24 بهمن 1403

چهل حدیث از امام علی (ع)

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
چهل حدیث از امام علی (ع)

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، اهمیت حدیث در میان مسلمانان به این دلیل است که کلام معصوم، از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی است. قال امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه السلام): 1- خیر پنهانی و کتمان گرفتاری من کنوز الجنه البر و اخفاء العمل و الصبر علی الرزایا و کتمان المصائب. از گنجهای بهشت; نیکی...

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، اهمیت حدیث در میان مسلمانان به این دلیل است که کلام معصوم، از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی است.

قال امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه السلام):

1- خیر پنهانی و کتمان گرفتاری

من کنوز الجنه البر و اخفاء العمل و الصبر علی الرزایا و کتمان المصائب.

از گنجهای بهشت; نیکی کردن و پنهان نمودن کار [نیک] و صبر بر مصیبتها و نهان کردن گرفتاریها (یعنی عدم شکایت از آنها) است.

2- ویژگی های زاهد

الزاهد فی الدنیا من لم یغلب الحرام صبره، و لم یشغل الحلال شکره.

زاهد در دنیا کسی است که حرام بر صبرش غلبه نکند، و حلال از شکرش باز ندارد.

3- تعادل در جذب و طرد افراد

«احبب حبیبک هونا ما عسی ان یعصیک یوما ما. و ابغض بغیضک هونا ما عسی ان یکون حبیبک یوما ما.»

با دوستت آرام بیا، بسا که روزی دشمنت شود، و با دشمنت آرام بیا، بسا که روزی دوستت شود.

4- بهای هر کس

قیمه کل امرء ما یحسن.

ارزش هر کسی آن چیزی است که نیکو انجام دهد.

5- فقیه کامل

«الا اخبرکم بالفقیه حق الفقیه؟ من لم یرخص الناس فی معاصی الله و لم یقنطهم من رحمه الله و لم یومنهم من مکر الله و لم یدع القرآن رغبه عنه الی ما سواه، و لا خیر فی عباده لیس فیها تفقه. و لاخیر فی علم لیس فیه تفکر. و لا خیر فی قراءه لیس فیها تدبر.»

آیا شما را از فقیه کامل، خبر ندهم؟ آن که به مردم اجازه نافرمانی خدا را ندهد، و آنها را از رحمت خدا نومید نسازد، و از مکر خدایشان آسوده نکند، و از قرآن رو به چیز دیگر نکند، و خیری در عبادت بدون تفقه نیست، و خیری در علم بدون تفکر نیست، و خیری در قرآن خواندن بدون تدبر نیست.

6- خطرات آرزوی طولانی و هوای نفس

«انما اخشی علیکم اثنین: طول الامل و اتباع الهوی، اما طول الامل فینسی الاخره و اما اتباع الهوی فانه یصد عن الحق.»

همانا بر شما از دو چیز میترسم: درازی آرزو و پیروی هوای نفس. اما درازی آرزو سبب فراموشی آخرت شود، و اما پیروی از هوای نفس، آدمی را از حق باز دارد.

7- مرز دوستی

«لا تتخذن عدو صدیقک صدیقا فتعدی صدیقک.»

با دشمن دوستت دوست مشو که [با این کار] با دوستت دشمنی میکنی.

8- اقسام صبر

«الصبر ثلاثه: الصبر علی المصیبه، و الصبر علیالطاعه، و الصبر علی المعصیه.»

صبر بر سه گونه است: صبر بر مصیبت، و صبر بر اطاعت، و صبر بر [ترک] معصیت.

9- تنگدستی مقدر

من ضیق علیه فی ذات یده، فلم یظن ان ذلک حسن نظر من الله له فقد ضیع مامولا.

و من وسع علیه فی ذات یده فلم یظن ان ذلک استدراج من الله فقد امن مخوفا.

هر که تنگدست شد و نپنداشت که این از لطف خدا به اوست، یک آرزو را ضایع کرده و هر که وسعت در مال یافت و نپنداشت که این یک غافلگیری از سوی خداست، در جای ترسناکی آسوده مانده است.

10- عزت، نه ذلت

المنیه و لا الدنیه و التجلد و لا التبلد و الدهر یومان: فیوم لک و یوم علیک فاذا کان لک فلا تبطر، و اذا کان علیک فلا تحزن فبکلیهما ستختبر.

مردن نه خوار شدن! و بی باکی نه خود باختن! روزگار دو روز است، روزی به نفع تو، و روزی به ضرر تو! چون به سودت شد شادی مکن، و چون به زیانت گردید غم مخور، که به هر دوی آن آزمایش شوی.

11- طلب خیر

ما حار من استخار، و لا ندم من استشار.

هر که خیر جوید سرگردان نشود، و کسی که مشورت نماید پشیمان نگردد.

12- وطن دوستی

عمرت البلاد بحب الاوطان.

شهرها به حب و دوستی وطن آباداند.

13- سه شعبه علوم لازم

العلم ثلاثه: الفقه للادیان، و الطب للابدان، و النحو للسان.

دانش سه قسم است: فقه برای دین، و پزشکی برای تن، و نحو برای زبان.

14- سخن عالمانه

تکلموا فی العلم تبین اقدارکم.

عالمانه سخن گویید تا قدر شما روشن گردد.

15- منع تلقین منفی

لا تحدث نفسک بفقر و لا طول عمر.

فقر و تنگدستی و طول عمر را به خود تلقین نکن.

16- حرمت مومن

سباب المومن فسق و قتاله کفر و حرمه ماله کحرمه دمه.

دشنام دادن به مومن فسق است، و جنگیدن با او کفر، و احترام مالش چون احترام خونش است.

17- فقر جانکاه

الفقر الموت الاکبر، و قله العیال احد الیسارین و هو نصف العیش.

فقر و نداری بزرگترین مرگ است! و عائله کم یکی از دو توانگری است، که آن نیمی از خوشی است.

18- دو پدیده خطرناک

اهلک الناس اثنان: خوف الفقر و طلب الفخر.

دو چیز مردم را هلاک کرده: ترس از نداری و فخرطلبی.

19- سه ظالم

العامل بالظلم و المعین علیه و الراضی به شرکاء ثلاثه.

شخص ستمکار و کمک کننده بر ظلم و آن که راضی به ظلم است، هر سه با هم شریکاند.

20- صبر جمیل

الصبر صبران: صبر عند المصیبه حسن جمیل، و احسن من ذلک الصبر عند ما حرم الله علیک.

صبر بر دو قسم است: صبر بر مصیبت که نیکو و زیباست، و بهتر از آن صبر بر چیزی است که خداوند آن را حرام گردانیده است.

21- ادای امانت

ادوا الامانه و لو الی قاتل ولد الانبیاء.

امانت را بپردازید گرچه به کشنده فرزندان پیغمبران باشد.

22- پرهیز از شهرت طلبی

قال (علیه السلام) لکمیل بن زیاد: رویدک لاتشهر، و اخف شخصک لا تذکر، تعلم تعلم و اصمت تسلم، لا علیک اذا عرفک دینه، لا تعرف الناس و لا یعرفونک.

آرام باش، خود را شهره مساز، خود را نهان دار که شناخته نشوی، یاد گیر تا بدانی، خموش باش تا سالم بمانی. بر تو هیچ باکی نیست، آن گاه که خدا دینش را به تو فهمانید، که نه تو مردم را بشناسی و نه مردم تو را بشناسند (یعنی، گمنام زندگی کنی).

23- عذاب شش گروه

ان الله یعذب سته بسته: العرب بالعصبیه و الدهاقین بالکبر و الامراء بالجور و الفقهاء بالحسد و التجار بالخیانه و اهل الرستاق بالجهل.

خداوند شش کس را به شش خصلت عذاب کند: عرب را به تعصب، و خان های ده را به تکبر، و فرمانروایان را به جور، و فقیهان را به حسد، و تجار را به خیانت، و روستایی را به جهالت.

24- ارکان ایمان

الایمان علی اربعه ارکان: التوکل علی الله، و التفویض الی الله و التسلیم لامرلله، و الرضا بقضاء الله.

ایمان چهارپایه دارد: توکل بر خدا، واگذاردن کار به خدا، تسلیم به امر خدا و رضا به قضای الهی.

25- تربیت اخلاقی

«ذللوا اخلاقکم بالمحاسن، و قودوها الی المکارم. و عودوا انفسکم الحلم.»

اخلاق خود را رام خوبی ها کنید و به بزرگواری هایشان بکشانید و خود را به بردباری عادت دهید.

26- آسانگیری بر مردم و دوری از کارهای پست

«لاتداقوا الناس وزنا بوزن، و عظموا اقدارکم بالتغافل عن الدنی من الامور.»

نسبت به مردم، زیاد خرده گیری نکنید، و قدر خود را با کناره گیری از کارهای پست بالا برید.

27- نگهبانان انسان

«کفی بالمرء حرزا، انه لیس احد من الناس الا و معه حفظه من الله یحفظونه ان لا یتردی فی بئر و لا یقع علیه حائط و لا یصیبه سبع، فاذا جاء اجله خلوا بینه و بین اجله.»

آدمی را همین دژ بس که کسی از مردم نیست، مگر آن که با او از طرف خدا نگهبان هاست که او را نگه میدارند که به چاه نیفتد، و دیوار بر سرش نریزد، و درنده ای آسیبش نرساند، و چون مرگ او رسد او را در برابر اجلش رها سازند.

28- روزگار تباهیها

«یاتی علی الناس زمان لا یعرف فیه الا الماحل و لا یظرف فیه الا الفاجر و لا یوتمن فیه الا الخائن و لا یخون الا الموتمن، یتخذون الفئ مغنما و الصدقه مغرما وصله الرحم منا، و العباده استطاله علی الناس و تعدیا و ذلک یکون عند سلطان النساء، و مشاوره الاماء، و اماره الصبیان.»

زمانی بر مردم خواهد آمد که در آن ارج نیابد، مگر فرد بیعرضه و بیحاصل، و خوش طبع و زیرک دانسته نشود، مگر فاجر، و امین و مورد اعتماد قرار نگیرد، مگر خائن و به خیانت نسبت داده نشود، مگر فرد درستکار و امین! در چنین روزگاری، بیتالمال را بهره شخصی خود گیرند، و صدقه را زیان به حساب آورند، وصله رحم را با منت به جای آرند، و عبادت را وسیله بزرگی فروختن و تجاوز نمودن بر مردم قرار دهند و این وقتی است که زنان، حاکم و کنیزان، مشاور و کودکان، فرمانروا باشند!

29- زیرکی به هنگام فتنه

«کن فی الفتنه کابن اللبون; لا ظهر فیرکب، و لا ضرع فیحلب.»

هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش که نه پشتی دارد تا سوارش شوند و نه پستانی تا شیرش دوشند.

30- اقبال و ادبار دنیا

«اذا اقبلت الدنیا علی احد اعارته محاسن غیره، و اذا ادبرت عنه سلبته محاسن نفسه.»

چون دنیا به کسی روی آرد، نیکویی های دیگران را بدو به عاریت سپارد، و چون بدو پشت نماید، خوبی هایش را برباید.

31- ناتوان ترین مردم

«اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان، و اعجز منه من ضیع من ظفر به منهم.»

ناتوانترین مردم کسی است که توان به دست آوردن دوستان را ندارد، و ناتوانتر از او کسی است که دوستی به دست آرد و او را از دست بدهد.

32- فریاد رسی و فرح بخشی گرفتار

«من کفارات الذنوب العظام اغاثه الملهوف و التنفیس عن المکروب.»

از کفاره گناهان بزرگ، فریاد خواه را به فریاد رسیدن، و غمگین را آسایش بخشیدن است.

33- نشانه کمال عقل

«اذا تم العقل نقص الکلام.»

چون خرد کمال گیرد، گفتار نقصان پذیرد.

34- رابطه با خدا

«من اصلح ما بینه و بین الله اصلح الله ما بینه و بین الناس و من اصلح امر آخرته اصلح الله له امر دنیاه. و من کان له من نفسه واعظ کان علیه من الله حافظ.»

آن که میان خود و خدا را اصلاح کند، خدا میان او و مردم را اصلاح میکند و آن که کار آخرت خود را درست کند، خدا کار دنیای او را سامان دهد. و آن که او را از خود بر خویشتن واعظی است، خدا را بر او حافظی است.

35- افراط و تفریط

«هلک فی رجلان محب غال و مبغض قال.»

دو تن به خاطر من هلاک شدند: دوستی که اندازه نگاه نداشت و دشمنی که بغض مرا در دل کاشت.

36- روایت و درایت

«اعقلوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعایه لاعقل روایه، فان رواه العلم کثیر، و رعاته قلیل.»

هر گاه حدیثی را شنیدید آن را با دقت عقلی فهم و رعایت کنید، نه بشنوید و روایت کنید! که راویان علم بسیارند و رعایت کنندگان آن اندک در شمار.

37- پاداش تارک گناه

«ما المجاهد الشهید فی سبیل الله باعظم اجرا ممن قدر فعف، لکاد العفیف ان یکون ملکا من الملائکه.»

مزد جهادگر کشته در راه خدا بیشتر نیست از مرد پارسا که معصیت کردن تواند لیکن پارسا ماند و چنان است که گویی پارسا فرشته ای است از فرشته ها.

38- پایان ناگوار گناه

«اذکروا انقطاع اللذات و بقاء التبعات.»

به یاد آرید که لذتها تمام شدنی است و پایان ناگوار آن بر جای ماندنی.

39- صفت دنیا

«فی صفه الدنیا: تغر و تضر و تمر.»

در صفت دنیا فرموده است: میفریبد و زیان میرساند و میگذرد.

40- دینداران آخر الزمان

«یاتی علی الناس زمان لا یبقی فیه من القرآن الا رسمه و من الاسلام الا اسمه. مساجدهم یومئذ عامره من البناء خراب من الهدی. سکانها و عمارها شر اهل الارض، منهم تخرج الفتنه و الیهم تاوی الخطیئه یردون من شذ عنها فیها.

و یسوقون من تاخر الیها.

یقول الله تعالی «فبی حلفت لابعثن علی اولئک فتنه اترک الحلیم فیها حیران» و قد فعل. و نحن نستقیل الله عثره الغفله.»

مردم را روزگاری رسد که در آن از قرآن جز نشان نماند و از اسلام جز نام آن، در آن روزگار ساختمان مسجدهای آنان نو و تازه ساز است و از رستگاری ویران. ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمین اند، فتنه از آنان خیزد و خطا به آنان درآویزد.

آن که از فتنه به کنار ماند بدان بازش گردانند، و آن که از آن پس افتد به سویش برانند.

خدای تعالی فرماید: «به خودم سوگند، بر آنان فتنه ای بگمارم که بردبار در آن سرگردان ماند» و چنین کرده است، و ما از خدا می خواهیم از لغزش غفلت درگذرد.