چگونه مقامات ارشد را اغفال و شیفته خود می کنند؟ | نفوذ تا تصاحب دبیری شورای عالی امنیت ملی
ایرنا نوشت: کشمیری به قدری مورد اعتماد شهید رجایی بود که اسناد سری و فوق سری دولت را نگهداری می کرد و آقای رجایی در نماز به او اقتدا میکرد. کشمیری برای گول زدن مردم، مسائل شرعیه و فتواهای امام را بیان می کرد.
صادق خلخالی میگوید در حالی که ما ابتدا فکر میکردیم مسعود کشمیری هم جزو شهداست بعدا مشخص شد که بمب گذاری کار خود او بوده است. ما حتی سه تابوت تهیه کرده بودیم. یکی برای رجایی، دیگری برای باهنر و سومی برای کشمیری. حال آن که او عامل نفوذی مجاهدین خلق بود و موفق به فرار شد.
عصر روز 8 شهریور مسعود کشمیری دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی کشور با بمب گذاری در دفتر نخست وزیری باعث شهادت محمدعلی رجایی رییس جمهور و محمدجواد باهنر نخست وزیر شد. او از ایران گریخت. کشمیری آن قدر اعتماد نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی را به خود جلب کرده بود که تا یک هفته پس از ترور کسی متوجه اقدام او نشد و حتی تکههایی از بدن دیگر شهدای این حادثه به جای او خاک شد.
حادثه 8 شهریور به روایت صادق خلخالی نماینده وقت مجلس در پی می آید:
ساعت سه و پنج دقیقه بعدازظهر روز 8 شهریور 1360 صدای مهیبی در اطراف مجلس پیچید. بعدا معلوم شد این صدا از نخست وزیری بوده است. نمایندگان مجلس که عصر همان روز جلسه داشتند و جلسه شان هنوز شروع نشده بود با شنیدن صدا بیرون ریختند. من شاهد زبانه کشیدن شعلههای آتش از پنجرهها و در قسمت شمالی ساختمان نخست وزیری بودم.
فریاد بر سر هاشمی رفسنجانی
آقای بهزاد نبوی را که سراسیمه بود به دفتر آقای هاشمی رفسنجانی رییس مجلس آوردند و من هم به آنجا رفتم. او حرفی نزد ولی آقای هاشمی گفت: ممکن است زخمی شده باشند یا مرده باشند.
من به ایشان پرخاش کردم و گفتم: بالاخره نمیگذارید ما این گروهک [منافقین] را پاکسازی کنیم.سپس به گریه افتادیم.
آقای هاشمی گفت: با این حال و احوال بیرون نرو.
گفتم بر اعصابم مسلط هستم.
جلسه علنی ساعت 5 بعدازظهر تشکیل شد. ابتدا آقای موسوی خوئینیها و سپس خود آقای هاشمی ریاست جلسه را بر عهده گرفتند. همه پریشان بودیم. کم کم روشن شد که رجایی و باهنر رییس جمهور و نخست وزیر به دست گروهکها به شهادت رسیده اند.
در حالی که ما ابتدا فکر میکردیم مسعود کشمیری هم جزو شهداست بعدا مشخص شد که بمب گذاری کار خود او بوده است. ما حتی سه تابوت تهیه کرده بودیم. یکی برای رجایی، دیگری برای باهنر و سومی برای کشمیری. حال آن که او عامل نفوذی مجاهدین خلق بود و موفق به فرار شد. ما پس از یک هفته متوجه این موضوع شدیم.
بیشتر بخوانید:
چهره مورد اعتماد رجایی
کشمیری به قدری مورد اعتماد شهید رجایی بود که اسناد سری و فوق سری دولت را نگهداری می کرد و آقای رجایی در نماز به او اقتدا میکرد. کشمیری برای گول زدن مردم، مسائل شرعیه و فتواهای امام را بیان می کرد.
جلسهای که رجایی و باهنر در آن شرکت داشتند در مورد امنیت کشور بود. در آن جلسه چند نفر از دولت مردان از جمله آقای دستجردی رییس شهربانی و آقای احیایی فرمانده ژاندارمری شرکت داشتند. سرانجام معلوم شد آن دو نفر و یک رهگذر و چند پاسدار هم شهید شده اند.
جنازههای رجایی و باهنر که کاملا سوخته بودند را برای تشییع به داخل مجلس آوردند. شناختن آنها ممکن نشد مگر از طریق دندان هایشان. زیرا قسمتی از دندان های آنها مصنوعی بود. آقای رجایی یک دندان طلای سفید داشت که از روی آن شناخته شد.
قرار شد فردا نهم شهریور ساعت 7 صبح، خبر شهادت آن دو از رادیو پخش و عزای عمومی اعلام شود.
منبع: بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟ جلد پنجم. داود علی بابایی
2121
کد خبر 1627815