چگونه یک اقتصاد رشد یافته اما توسعه پیدا نمی کند
یک کارشناس اقتصادی گفت: یک اقتصاد ممکن است رشد یابد ولی به دلایل فقر عمومی، بیکاری و نابرابری های اجتماعی توسعه پیدا نکند.
یک کارشناس اقتصادی گفت: یک اقتصاد ممکن است رشد یابد ولی به دلایل فقر عمومی، بیکاری و نابرابری های اجتماعی توسعه پیدا نکند.
به گزارش خبرنگار مهر، رشد و توسعه اقتصادی دو مفهوم کاملاً متفاوت است که به اشتباه در محاورههای اقتصادی از آنها به صورت مترادف استفاده میشود در حالی که واژه رشد (growth) نه تنها مترادف توسعه اقتصادی (development) نیست بلکه دو واژه متمایز و متفاوت است.
اگر بخواهیم رشد و توسعه اقتصادی را به زبان ساده تعریف کنیم، رشد به معنی افزایش قد و وزن است اما توسعه به معنای افزایش در همه سطوح است. یا به زبان ریاضی رشد به افزایش حسابی اعداد گفته میشود ولی توسعه یک افزایش هندسی اعداد است که در همه سطوح اتفاق میافتد. در ادامه خبرنگار مهر با امین دلیری، اقتصاددان و مدرس دانشگاه به واکاوی موضوع پرداخته است که در ادامه میخوانید.
نخست بفرمائید از نگاه اقتصاددانها دو مفهوم «رشد اقتصادی» و «توسعه اقتصادی» به چه معنی است؟
آرتور لوئیس اقتصاددان معروف معتقد است استفاده اقتصاددانان در تجزیه و تحلیل خود از واژه (growth) به معنی رشد از واژه دیگری مانند (progress) به معنی پیشرفت، (advancment) به معنی ترقی و (develoment) به معنی توسعه استفاده میکنند؛ اما بین (growth) و (devegoment) به معنی رشد و توسعه تفاوتهایی وجود دارد.
رشد (growth) بیشتر به معنی افزایش در تولید است بدون در نظر گرفتن کیفیتها، خصوصیات و علل تغییرات ولی توسعه (develoment) به معنی یک روند خلاق و نوآوری در روش تولید در جهت ایجاد تغییرات زیر بنایی در سیستم اجتماعی است.
یوزف شومپیتر اقتصاددان معروف معتقد است: رشد اقتصادی عبارت از تغییرات آرام و تدریجی در شرایط اقتصادی در بلندمدت که نتیجه آن افزایش تدریجی در نرخ پس انداز و جمعیت است، تعریف میشود. توسعه اقتصادی هم عبارت از تغییرات مداوم و خود به خودی در کشورهای در حال توسعه است.
میلتون فریدمن اقتصاددان دیگر میگوید، رشد به معنی گسترش در جهات مختلف بدون تغییر زیر بنایی است. بنابراین رشد اقتصادی به افزایش کمی و مداوم در تولید یا درآمد سرانه کشور از طریق ارتباط با افزایش در نیروی کار، مصرف، سرمایه و حجم تجارت اطلاق میشود؛ اما توسعه اقتصادی دارای مفهوم گستردهتر، حاوی تغییرات کیفی در خواستههای اقتصادی، نوع تولید، انگیزهها و سازمان است.
نقش رشد اقتصادی در توسعه اقتصادی چیست؟
باید به این نکته مهم توجه داشت، اغلب عوامل تعیین کننده رشد اقتصادی در توسعه اقتصادی می گنجد؛ عواملی چون تغییرات تکنولوژیکی و زیربنایی. یک اقتصاد ممکن است رشد یابد ولی به دلایل فقر عمومی، بیکاری فراوان و نابرابریهای اجتماعی توسعه پیدا نکند یا برعکس، توسعه اقتصادی دچار تغییرات زیر بنایی کیفی شده، بدون آنکه تغییر کمی در تولید و درآمد سرانه داشته باشد. بنابراین بین تعاریف و مفاهیم، رشد و توسعه اقتصادی تفاوت ماهوی وجود دارد.
چه بسا کشورهایی با درآمدهای سرانه بالا هنوز به توسعه اقتصادی دست نیافته باشند و کشورهایی دارای درآمد سرانه کمتر در آمار کشورهای توسعه یافته قرار بگیرند.
چگونه میتوان دریافت توسعه اقتصادی اتفاق افتاده است؟
اندازه گیری توسعه اقتصادی با معیارها و شاخصهای مختلف انجام میشود. این معیارهای اندازه گیری که توسط سازمان ملل متحد معرفی شده و توسط سازمانهای اقتصادی، پولی و مالی بین المللی نظیر بانک جهانی و صندوق بین المللی پول مورد استفاده قرار میگیرد عبارت است از:
- درآمد یا تولید ناخالص ملی (G.N.P)
- درآمد ناخالص سرانه
- رفاه اقتصادی
- معیارهای اجتماعی
البته هر یک از معیارهای مورد اشاره دارای معایب و مزایایی با توجه به دقت در اندازه گیری دارند و میزان توسعه یافتگی کشورها را اندازه گیری میکند. گاهی از معیارهای تلفیقی اشاره شده نیز استفاده میشود؛ اما آنچه بیشتر مورد تأکید قرار گرفته و دارای معایب کمتر است، درآمد ناخالص سرانه و نیز میزان سطح درآمد است؛ البته استفاده از درآمد یا تولید ناخالص ملی دارای اشکالاتی است.
درآمد ملی که برابر است با کل تولیدات ساخته شده و خدمات ایجاد شده به صورت پولی و نه به صورت واقعی بوده بنابراین درآمد ملی ممکن است در مواقعی غیرواقعی باشد؛ افزایش ناگهانی و غیر تولیدی درآمد ملی در زمان رونق نمایانگر درآمد واقعی نیست. یا افزایش درآمد ملی با تولید و صادرات تک محصولی نظیر نفت یا مواد معدنی خام نمیتواند درآمد واقعی یک کشور را به نمایش بگذارد؛ علاوه بر اینکه درآمد ملی بالا نمیتواند معیاری برای توسعه یافتگی کشورها محسوب شود.
همچنین درآمد ملی برخی از کشورها ممکن است غیرواقعی باشد. استفاده از درآمد ناخالص ملی برای اندازه گیری توسعه اقتصادی کشورها، دارای معایب دیگری است که میتوان به موارد زیر اشاره کرد؛
- رشد جمعیت در درآمد کل مستتر نیست
- تغییرات قیمتی محصولات، درآمد واقعی را نشان نمیدهد
- در نحوه محاسبه بسیاری از اقلام تشکیل دهنده درآمد کل در نظر گرفته نمیشود
- وقتی استهلاک سرمایه از درآمد ناخالص ملی کسر شود، تولید خالص ملی به دست نمیآید. نحوه محاسبه استهلاک سرمایه نیز مهم است.
سایر روشهای اندازه گیری توسعه اقتصادی هم نسبتاً دارای معایب کم و بیش بوده اما به هر روی دقیقترین معیار اندازه گیری، درآمد ناخالص سرانه ملی است.
بر اساس توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی کشورها، سازمان ملل متحد، از تقسیم بندی سابق کشورها به جهان اول، جهان دوم و جهان سوم که بر اساس یک تقسیم بندی سیاسی کشورها را طبقه بندی کرده بود، تقسیم بندی جدیدی را بر اساس معیارهای اقتصادی انجام داد و کشورهای جهان را به کشورهای توسعه یافته، در حال توسعه و کمتر توسعه یافته تغییر داد. در حال حاضر این طبقه بندی ملاک سنجش کشورها است.
ایران چگونه میتواند از تجارت کشورهای توسعه یافته استفاده و این مسیر را با شتاب بیشتر طی کند؟
طبق تجارب و فرآیندهای توسعه اقتصادی کشورهای توسعه یافته و مسیری که این کشورها در مدار توسعه یافتگی طی کرده اند، به ویژه کشورهای تازه توسعه یافته یا تازه صنعتی شده که با توجه به رشد تکنولوژیکی بالا و به تبع آن رشد بهره وری زیاد، فرآیند طولانی توسعه یافتگی در زمان کوتاهتری طی نمودند، الگوی مناسبی برای برنامههای توسعه اقتصادی ایران باشد. امیدواریم کشور ایران اسلامی با استفاده از این تجربیات و کاهش آزمون خطای برنامهها، رشد و توسعه اقتصادی را توأمان در دوره کوتاهتر طی کند. یکی از بزرگترین مزیت کشور ما، داشتن منابع طبیعی غنی و فراوان است که از شروط مهم توسعه اقتصادی است. میتوان امیدوار بود با این فرصتهای خدادادی بتوانیم مسیر را با سرعت بیشتر طی کنیم.
در گفت و گویی دیگر میتوان مفصل تر به نمونههای موفق کشورهای مسلمان توسعه یافته و چگونگی الگوگیری از این کشورها پرداخت.