دوشنبه 21 مهر 1404

کارگرانی که حتی مرگ‌شان هم ثبت نمی‌شود

وب‌گاه گسترش مشاهده در مرجع
کارگرانی که حتی مرگ‌شان هم ثبت نمی‌شود

در حالی که کارگران مهاجر و فاقد شناسنامه بخش مهمی از چرخه اقتصاد ایران را در مشاغل سخت و کم‌درآمد به دوش می‌کشند، فقدان ساماندهی، بیمه و حقوق قانونی، آن‌ها را به سوژه‌ای آسان برای سودجویی کارفرمایان تبدیل کرده است. این کارگران، بدون قرارداد، بیمه یا حتی حداقل دستمزد، در شرایطی غیرانسانی کار می‌کنند و در صورت بروز حادثه، از هیچ حمایتی برخوردار نیستند. همزمان، اخراج گسترده مهاجران غیرمجاز...

داده‌های مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که پس از سال 1400، جمعیت مهاجران افغان در ایران به‌طور چشمگیری افزایش یافته و عمدتاً در بخش‌هایی مانند ساختمان‌سازی، کشاورزی، خدمات و مشاغل فنی مشغول به کار شده‌اند. این مهاجران اغلب در مشاغل سخت، کم‌درآمد و کم‌طرفدار میان نیروی کار ایرانی جذب شده‌اند؛ مشاغلی که نبود آن‌ها می‌تواند چرخه تولید در بخش‌های مختلف اقتصاد را متوقف کند. با این حال، هیچ‌گاه ساماندهی این کارگران، تأمین بیمه یا تضمین حقوق شغلی آن‌ها در اولویت دولت یا کارفرمایان قرار نگرفته است.

در شهریورماه 1404، یکی از مقامات وزارت کشور از اخراج بیش از 1.8 میلیون مهاجر غیرمجاز خبر داد و اعلام کرد که تا پایان سال، 800 هزار نفر دیگر نیز از کشور اخراج خواهند شد. این سیاست‌های سختگیرانه، در کنار شرایط نامناسب کارگران مهاجر باقی‌مانده، آن‌ها را به هدفی آسان برای سوءاستفاده کارفرمایان در بخش‌های خصوصی، عمومی و خصولتی تبدیل کرده است. این کارگران بدون بیمه، قرارداد قانونی یا حداقل دستمزد کار می‌کنند و در صورت بروز حوادث شغلی، نه غرامتی دریافت می‌کنند و نه در صورت فوت، دیه‌ای به خانواده‌هایشان تعلق می‌گیرد.

پرده اول؛ زندگی در آلونکی بدون نور

«احمد»، مهاجری افغان که همه خانواده‌اش را در جنگ‌های اخیر از دست داده، مسئول نگهداری و آبیاری یک بوستان در غرب تهران است. او در کنار برادر سالمند و معلولش در کابل، تنها بازمانده خانواده‌اش است و هزینه‌های زندگی او را تأمین می‌کند. اما محل زندگی احمد، آلونکی 2 در 1.5 متری کنار سرویس بهداشتی پارک است؛ فضایی تاریک و بدون پنجره که حتی نمی‌توان در آن به‌راحتی دراز کشید. او ماهانه 7 تا 8 میلیون تومان دستمزد می‌گیرد، بدون بیمه، قرارداد یا هیچ حق قانونی دیگری. احمد می‌گوید: «از بیمه و این چیزها چیزی نمی‌دانم... فقط می‌ترسم اخراجم کنند، چون جایی برای رفتن ندارم.»

پرده دوم؛ روزمزدی و زندگی روز به روز

«ولی»، کارگر ساختمانی افغان، هر روز سر چهارراه منتظر کار می‌ایستد. او که اخیراً در یک ساختمان نیمه‌ساز در مرکز تهران مشغول شده، شب‌ها در اتاقی اجاره‌ای در اسلامشهر با چهار هموطن دیگر زندگی می‌کند. دستمزد او و همکارانش به‌مراتب کمتر از کارگران ایرانی است و گاهی به‌صورت هفتگی پرداخت می‌شود. ولی درباره حوادث احتمالی کار می‌گوید: «نمی‌دانم اگر اتفاقی بیفتد غرامت می‌دهند یا نه. اسم ما در هیچ لیستی نیست. ما روز به روز زندگی می‌کنیم، هرچه خدا بخواهد.»

پرده سوم؛ ترس از اخراج و سکوت اجباری

«محمد»، کارگر تازه‌وارد یک سوپرمارکت بزرگ در مرکز تهران، هنوز درباره دستمزدش با صاحب کار صحبت نکرده است. او شب‌ها در پستوی فروشگاه می‌خوابد و پیش‌تر ماه‌ها در پارک‌ها و اتاقک‌های کارگری آواره بوده. وقتی از او درباره قرارداد یا حقوقش می‌پرسیم، با ترس اطراف را نگاه می‌کند و آهسته می‌گوید: «نه، چیزی ندارم. بیشتر صحبت نمی‌کنم!»

این کارگران، که بخش مهمی از اقتصاد ایران را در حوزه‌های مختلف به دوش می‌کشند، در شرایطی غیرانسانی کار می‌کنند. اکثر آن‌ها از مفهوم بیمه بی‌خبرند و حتی کارگران دارای مجوز کار نیز از سوی کارفرمایان بیمه نمی‌شوند. اداره کل بیمه اتباع سازمان تأمین اجتماعی، که مسئول بیمه این کارگران است، به‌گفته منابع، کمتر از 2 درصد کارگران مهاجر را تحت پوشش قرار داده و تا سال 97، تنها 42 هزار نفر بیمه شده بودند.

احسان سهرابی، فعال کارگری و عضو سابق شورای عالی حفاظت فنی، می‌گوید: «وقتی کارفرمایان این کارگران را بیمه نمی‌کنند و بازرسان هم نظارت کافی ندارند، طبیعی است که آن‌ها از ابتدایی‌ترین حقوق قانونی محروم می‌مانند.» او اضافه می‌کند که در بسیاری از موارد، کارگران مهاجر یا فاقد شناسنامه در حوادث کاری جان خود را از دست می‌دهند، اما به دلیل نداشتن اوراق هویت، هیچ غرامت یا دیه‌ای به خانواده‌هایشان پرداخت نمی‌شود. سهرابی به استفاده کارفرمایان از بیمه‌های بی‌نام مسئولیت مدنی اشاره می‌کند که به گفته او، راهی برای سلب مسئولیت کارفرمایان است. اگر نام کارگر در لیست کارگاه ثبت نشده باشد، هیچ حمایتی به او تعلق نمی‌گیرد.

به گفته این فعال کارگری، کارگران مهاجر و فاقد شناسنامه به دلیل شرایط آسیب‌پذیرشان، سوژه‌ای ایده‌آل برای کارفرمایان سودجو هستند که با حداقل دستمزد و بدون پذیرش مسئولیت، آن‌ها را استثمار می‌کنند. او تأکید می‌کند که فعالان کارگری سال‌هاست خواستار ساماندهی این کارگران و برخورداری آن‌ها از حقوق قانونی هستند، اما فقدان نظارت و تهدید اخراج و تبعید، مانع هرگونه تغییر شده است.

در این میان، کارفرمایان بخش خصوصی، پیمانکاران راه‌سازی، فاضلاب و حتی نهادهای عمومی مانند شهرداری‌ها، از این وضعیت به نفع خود بهره می‌برند. کارگری که از ترس گرسنگی و اخراج، جرئت اعتراض ندارد، هیچ راهی برای دادخواهی نمی‌یابد. حتی اگر در حین کار جان خود را از دست بدهد، پرونده‌ای برای او تشکیل نمی‌شود و خانواده‌اش در دو سوی مرز، سرگردان و بی‌پناه باقی می‌مانند.

تذکر نماینده تهران؛ از گرانی بنزین تا تعاونی‌های سی‌گانه

مرتضی محمودی، نماینده تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس، در نشست علنی مجلس در 20 مهر 1404، در تذکری شفاهی به موضوع گرانی احتمالی بنزین اشاره کرد و گفت: «شنیده‌ها حاکی از مصوبه‌ای در هیئت وزیران برای افزایش قیمت بنزین است. دولت با شعار حمایت از قشر ضعیف و اجرای عدالت روی کار آمده، اما چرا به جای اجرای تبصره 3 قانون بودجه برای انتقال سهمیه سوخت به کارت بانکی، به سمت گرانی می‌روید؟»

او همچنین به مسئله تعاونی‌های سی‌گانه تهران اشاره کرد که بیش از 36 هزار خانواده را در 4 دهه گذشته گرفتار کرده‌اند. محمودی از وزارت راه و دستگاه‌های اجرایی خواست برای احقاق حقوق این خانواده‌ها اقدام کنند و از مانع‌تراشی دست بکشند. او تأکید کرد که نمایندگان تهران برای حل این مشکل مصمم هستند و کوتاه نخواهند آمد.

کارگرانی که حتی مرگ‌شان هم ثبت نمی‌شود 2
کارگرانی که حتی مرگ‌شان هم ثبت نمی‌شود 3