کجاندیشی رسانهای درباره فرصت سینمای مقابله با ایرانهراسی
بهروز عزیزی
جشنواره سیاسی برلین امسال در حرکتی عجیب اما قابل پیشبینی، اقدام به تحریمهای فیلمهای ایرانی کرد تا بتواند نگاه مغرضانه خود را به موضوعات و مسائل ایران با دست بازتری به پیش ببرد. جشنواره سیاسی برلین، دست به تحریم فیلمهایی ایرانی زده که واقعیت زندگی کشورمان را به نمایش میگذارد، برخی کجاندیشان رسانهای چنان ولولهای از این اتفاق سردادهاند که گویی برگزارکنندگان جشنواره برلین خواستههای آنان را اجابت کردهاند، غافل از اینکه صنعت سینما در این عصر سانسور از جمله راهبردهای موثر مقابله با موج ایرانهراسی است. این کجاندیشان رسانهای در حالی موفقیت فیلمهای ایرانی در جشنوارههایبینالمللی و تغییر نگاه مخاطب خارجی نسبت به پیشرفتهای صورت گرفته در کشورمان را سیزدهبهدر و تشویقی برای کارکنان میدانند که سالهاست دشمنان ایرانی تلاش ویژهای را برای رواج و تولید فیلمهایی با ژانر نکبت به کار گرفته و با رپورتاژ به برخی هنرمندان خودفروخته تلاش گستردهای در این زمینه آغاز کردهاند. موضوعی که نباید به سادگی از آن عبور کرد چراکه موج ایرانهراسی با تمام توان علیه فرهنگ و اصالت هنر ایرانی قد علم کرده است. جشنواره برلین؛ تلاشی برای فراموشی ویرانههای جنگ جهانی دوم جشنواره برلین وقتی آغاز به کار کرد که تنها شش سال پس از جنگ جهانی دوم میگذشت و خاطرات تلخ و ویرانههای حاصل از جنگ به خصوص چهره ضد فرهنگی آلمان در ذهن همگان نقش بسته بود. در این شرایط سینمای آلمان اولین فستیوال فیلم خود را با انتشار فیلم ربهکا از آلفرد هیچکاک که به فیلمهای ترسناکش بیشتر شهرت دارد، آغاز کرد تا بتواند اندکی از چهره سیاه خود بکاهد. فستیوالی که در آن دوران با استقبال دور از انتظاری روبرو شد و کشورهای اروپایی و آسیایی بسیاری را به خود جذب کرد. در نتیجه این جشنواره هفتادساله که کار خود را به عنوان نمایشگاه دنیای آزاد در میان آشفتگیهای میان جنگ آغاز کرده بود، تا به امروز جزء سیاسیترین جشنوارههای بزرگ فیلم در جهان شناخته شده است.
در دنیایی که سیاست برای منفعت سالاری خویش دست به وارونهسازی مفاهیم و قلع و قمع آنان میزند، شاید اهمیت حضور فیلمهای ایرانی در چشم مخاطب بینالمللی بیشتر به چشم بیاید چراکه بدیهی است دشمنان به خوبی به این مساله واقفند که با ابزار هنر به خوبی میتوان مفهوم موردنظر را در ذهن بیننده القا کرد و حتی آن را به نفع خود مصادره کرد. در این شرایط اکران فیلمهایی که واقعیت زندگی در ایران را بدون سانسور با وجود همه موفقیتها و مشکلات موجود به مخاطب بینالمللی منتقل میکنند، عملا میتواند یک فرصت مناسب برای مقابله با ایران هراسی محسوب کرد. تاکید امام خمینی (ره) بر فیلمهایی که خود ایرانیها باید بسازند حضور ایران در جشنواره برلین محدود به دوران انقلاب نمیشود و فیلمسازان و سینماگران ایرانی قبل از انقلاب هم در این جشنواره فعالیت داشتند. شاید یکی از برجستهترین فیلمهای سیاسی ایران در جشنواره برلین پیش از انقلاب را به فیلم سیاسی «گاو» داریوش مهرجویی نسبت داد که با تمجید حضرت امام خمینی (ره)، بنیانگذار کبیر انقلاب مواجه شد و ایشان در این باره فرمودند که «ما بحمداللَه گویندگان و نویسندگان خوب داریم. ما همه چیز داریم. من غالباً فیلمهایی که خود ایرانیها درست میکنند به نظرم بهتر از دیگران است. مثلًا فیلم «گاو» آموزنده بود. اما حالا این فیلمها باید حتماً از امریکا و یا از اروپا بیاید با یک بی بند و باری، تا روشنفکران غربزده شاد شوند.» روندی که در سالهای پس از انقلاب هم ادامه داشت و آثاری همچون «آواز گنجشکها»، «نرگس»، «سه زن»، «جدایی نادر از سیمین» و «درباره الی» از جمله فیلمهایی بودند که با استقبال داوران و مخاطبان جشنواره برلین مواجه شدند. فیلمهایی که بعضا به صورت مستقل و برخی با حمایت ارگانهای دولتی ساخته شدهاند. در این شرایط با توجه به تحریم فیلمهای ایرانی از سوی این جشنواره و تاثیرگذاری این جشنواره بر نگاه مخاطبان جهانی، عملا ایران فرصت خود را برای بیان مسائل و پیشرفتهایی که با وجود مشکلات موجود در این زمینه داشته از دست داد. فرصتی که میتوانست تاحدی تبلیغات صورت گرفته علیه ایران را کمرنگ کرده و فرصت را برای تعامل و گفتگو در این زمینه هموار سازد. شاید اگر برخی رسانههای غافل بر روی اهمیت این مساله بیندیشند، متوجه شوند که اکنون درچه جایگاهی قرار داریم و به جای آن که با شادمانی از این اتفاق سخن به میان بیاورند، در تلاش برای راهکاری برای حل این مساله باشند. جهاد تبینی که در صنعت سینما آنچنان که باید به آن توجه نمیشود هرچند از این نکته نیز نباید غفلت کرد که نگاه سیاسی غالب بر این جشنواره همواره در تلاش است تا تنها مشکلات را با سیاهنمایی خاص خود به نمایش مخاطبان خارجی برساند اما بازهم حضور آثار ایرانی میتواند این نگاه یکطرفه را بشکند و زمینه را برای گفتگو و تعامل بیشتر باز کند. ایران هراسی که بارها رهبر معظم انقلاب هم نسبت به آن هشدار دادهاند و متاسفانه برخی کجاندیشان رسانهای با محاسبات غلط و یکطرفه خود نه تنها آن را نادیده میانگارند بلکه در جهت عکس آن عمل میکنند. بیست و سوم خرداد سال 85 یعنی نزدیک به شانزده سال پیش بود که رهبر معظم انقلاب بر اهمیت صنعت سینما تاکید کرده و فرمودند: «هنر سینما بلاشک یک هنر برتر است؛ یک روایتگر کاملاً مسلط - که هیچ روایتگری تاکنون در بین این شیوههای هنریِ روایت یک واقعیت و یک حقیقت، تا امروز به این کارآمدی نیامده - و یک هنر پیچیده و پیشرفته و متعالی است.» البته این تنها تاکید ایشان درباره این مساله نبود و در نوزدهم آذر سال 92 نیز مجددا تاکید کردند که «فیلم هم چیز جذابی است؛ سینما خیلی عنصر جذابی است، رسانهی فوقالعادهای است، یعنی واقعاً الان هیچچیزی مثل سینما نیست از لحاظ اثرگذاری.» با این وجود همچنان شاهدیم که برخی رسانهها بی توجه به اهمیت جهاد تبیین در عرصه صنعت سینما فعالیت نهادهای فرهنگی در این زمینه بی اهمیت جلوه داده و آن را کار تزیینی میدادند. اگرچه پرسش از مدیران درباره فعالیت آنان در جشنوارههای بینالمللی متناسب با بودجه و اعتبارات آنان قطعا از جمله ملزومات رسانهای است که اگر به صورت مستمر و مداوم پیگیری شود، میتواند اقدامات ثمربخشی را به همراه داشته باشد اما پاک کردن کل صورت مساله و نادیده گرفتن تاثیرات حضور فیلمهای ایرانی در تغییر نگاه مخاطب نمیتواند در راستای عمل به منویات و فرمایشات رهبر معظم انقلاب باشد. موضوعی که از سالها پیش بر روی آن تاکید شده اما همچنان توجهی به آن نمیشود و به سادگی از آن غفلت میشود. غفلتی که در صورت تداوم خسران آن به این زودیها جبران نمیشود و رهبری از نزدیک به یک دهه گذشته بر این موضوع تاکید داشتهاند که «من میگویم الان کلید دست شما [سینماگران] ست. من شأن سینما را این میدانم.
من میگویم امروز کلید پیشرفت این کشور، به میزان زیادی دست شماست» در نتیجه همه باید صنعت سینما را به مثابه جهاد تبیینی بدانیم که در راستای ایرانهراسی گام برمیدارد و به میتواند کلید پیشرفت کشورمان در این مقطع حساس شود.
تماشاخانه