کسب درآمد از ادعای تجاوز بازیگر معروف / چگونه از یک اتفاق پرحاشیه بهرهبرداری غیر اخلاقی می شود؟

اقتصادنیوز: پلتفرمها، صفحههای شخصی و رسانههای غیررسمی، بر سر جلب نگاه مخاطب رقابت میکنند و شاید هیچ چیز به اندازه تیتر خبر «بازداشت بازیگر مشهور سینما به اتهام تجاوز به عنف» آنها را ذوقزده نکند.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایسنا، در فاصله کوتاهی پس از انتشار خبر بازداشت یک بازیگر معروف به اتهامی اخلاقی، گمانهزنیها برای یافتن نام این شخص بالا گرفت و انبوهی از ویدیوها، پستها و تحلیلها در شبکههای اجتماعی منتشر و پس از چند ساعت نام یکی از بازیگرانِ مرد مشهور مطرح شد. حجم واکنشها، قضاوتها، شوخیها و روایتها در همان چند ساعت نخست چنان زیاد بود که تشخیص مرز میان خبرِ درست و هیجان را تقریباً غیرممکن میکرد. در واقع آنچه برای دستگاه قضایی صرفا یک «پرونده» بود در فضای مجازی به ابزاری برای دیده شدن تبدیل شد؛ صحنهای که در آن، هر کلیک، بازدید و نظر، ارزش اقتصادی دارد.
اما آنچه بیش از همه جلب توجه میکرد، سرعت و حجم تولید محتوا بود. برای بسیاری از تولیدکنندگانِ محتوا، اتهام مطرحشده نه موضوعی حساس، اخلاقی و انسانی، بلکه فرصتی برای افزایش بازدید، جذب دنبالکننده و رشد صفحههایشان تلقی شد.
این روزها که فضای مجازی رکن مهم زندگی افراد است، «توجه» یک منبع کمیاب است و هرکه بتواند آن را به دست آورد، در بازار محتوا و جلب توجه برنده میشود. در این شرایط پلتفرمها، صفحههای شخصی و رسانههای غیررسمی، بر سر جلب نگاه مخاطب رقابت میکنند و شاید هیچ چیز به اندازه تیتر خبر «بازداشت بازیگر مشهور سینما به اتهام تجاوز به عنف» آنها را ذوقزده نکند؛ موضوعی که افزایش حجم تولید محتواهایی که اغلب با هدف وایرال شدن صورت میگیرد، بیانگر آن است. در این چرخه همه چیز باید به نفع دیده شدن باشد.
پدیده «اقتصاد توجه» سالهاست که فضای مجازی را از محیطی برای اطلاعرسانی به میدانی برای رقابت بر سر دیده شدن تبدیل کرده است. در این ساختار، توجه مخاطب کالایی کمیاب است و هر آنچه بتواند توجه او به محتوا را جلب کند، به ابزار تولید ارزش تبدیل میشود. در پروندههایی مانند ماجرای اخیر، این منطق بیش از هر زمان دیگری عیان میشود زیرا محتوایی که نام چهره مشهور را در خود دارد، به سرعت در صدر جستوجوها و ترندها مینشیند، چه برسد به اینکه با کلیدواژه «تجاوز» نیز همراه شود. رسانهها و کاربران، حتی در تلاش برای نقل خبر بدون موضعگیری خاصی، ناچار از تکرار نام و جزئیات هستند و همین امر سبب میشود موضوع در مرکز توجه بماند. در نتیجه چنین اتفاقی، اتهام مطرحشده و طرح نام یک بازیگر خاص به وسیلهای برای دیده شدن تبدیل میشود.
در این شرایط تولیدکنندگان محتوا در پلتفرمهایی نظیر اینستاگرام، یوتیوب و... میخواهند سهم خود از اقتصاد توجه را افزایش دهند؛ بنابراین با سرعت شروع به تولید محتوای تصویری از سکانسهای بازیِ بازیگری که نامش مطرح شده میکنند و برای آنکه بعدتر نیز در صورت اثبات نشدن جرم، مشکل حقوقی گریبانگیرشان نشود، از مخاطب میپرسند: «خب، به نظر شما فلانی مقصر است؟» با این کار، هم از این رقابت جا نماندهاند و هم راه فراری برای خود گذاشتهاند.
این بازیگر مورد بحث، پیشتر در یکی از آثار سینمایی خود در نقش قاضیِ رسیدگی کننده به یک پرونده تجاوز گروهی ظاهر شده بود. حالا همان تصاویر سینمایی، سوخت تازهای برای دیده شدن بیشترِ این صفحهها شده تا صحنههایی از این فیلم را با موسیقیهای غمگین در کنار تیترهای خبری تدوین و منتشر کنند و کاربران هم با خشم، تعجب یا تمسخر این ویدیو را بازنشر دهند و به دیده شدن آنها کمک کنند.
چنین کلیپها یا ویدئوهای چنددقیقهای و تیترهای تحریکآمیز عملاً از یک چالش اجتماعی یک کالا میسازند. در این شرایط حتی گاهی کسانی که قصد اطلاعرسانی دارند، ناخواسته به چرخه وایرالشدن میپیوندند چون در روند «اقتصادتوجه» مرز میان آگاهی و هیجانِ دیده شدن عملاً قابل تفکیک نیست.
در میان این موج، مسئولیت رسانههای رسمی دوچندان میشود. از یکسو اگر سکوت کنند، میدان را به روایتهای بیپایه میسپارند و اگر بیمحابا خبر دهند، ممکن است خودشان در چرخه تولید هیجان گرفتار شوند؛ اتفاقی که در مورد همین موضوع شاهد آن بودیم و دیدیم که چگونه حتی برخی رسانههای رسمی خود را وارد این فضای «دیده شدن» کردند. در این شرایط پیدا کردن نقطه تعادل، همان مرز باریکی است که اخلاق حرفهای را از ولع دیده شدن متمایز میکند.
حالا اما در این وضعیت، پرسش اصلی دیگر این نیست که چه کسی متهم است یا نتیجه پرونده چه خواهد شد؛ بلکه مسئله این است که چرا چنین موضوع مهمی که میبایست آگاهیرسانی پیرامون آن با دقتنظر بالایی صورت گیرد، باید به محتوایی برای مصرف شبکههای اجتماعی تبدیل شود؟ در زمانهای که هر کلیک میتواند به ارزش اقتصادی تبدیل شود، شاید مهمترین وظیفه تولیدکنندگان محتوا این باشد که دست از رقابت برای «اول بودن» یا «دیده شدن» بردارند تا حقیقتِ یک اتفاق حقوقیِ تلخ روشن شود، زیرا اگر انتشار بیوقفه محتوا ادامه داشته باشد و هر مسئله جدی دستاویزی برای خودنمایی شود، حفظ حرمت انسانها در برابر هیجان جمعی، آن هم در شرایطی که جرم اثبات نشده، عملا کاری غیرممکن است.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید