کسی با کتاب عروض و قافیه شاعر نمیشود؛ دعواهای وحشتناک دهههای 20 تا 70
اسماعیل امینی میگوید برخی کتابهای دانشگاهی هستند که به کار جوانانی که در شعر کار خلاقه میکنند نمیآیند و باید توجه داشت کسی با کتابهای عروض و قافیه شعر یاد نمیگیرد.
اسماعیل امینی میگوید برخی کتابهای دانشگاهی هستند که به کار جوانانی که در شعر کار خلاقه میکنند نمیآیند و باید توجه داشت کسی با کتابهای عروض و قافیه شعر یاد نمیگیرد.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: امروز 19 دی سالروز تولد شاعر، منتقد و طنزپرداز اسماعیل امینی است که از پدر و مادری اهل خلخال واقع در استان اردبیل، در 19 دی 1342 متولد شده است. امینی از آن دسته شاعران و منتقدان حوزه شعر است که ارتباط جدی و مستمر با شاعران جوان دارد. به همین دلیل بسیاری او را یکی از معلمان نسل تازه شاعران جوان میدانند.
از اسماعیل امینی کتابهای بسیاری در شعر، طنز، نقد ادبی و آموزش شعر منتشر شده است که «دکتربازی» مجموعهشعر طنز، «لبخند سعدی» نگاهی به طنزآوری در غزل سعدی، «جلسه شعر» آموزش شعر، «به زبان فارسی» روایتهایی از دلبستگی به فرهنگ، ادب و زبان فارسی از آنجمله هستند.
به بهانه تولد این شاعر به سراغش رفتیم و ضمن احوالپرسی، درباره آثار تازه و فعالیتهای اخیرش گپ زدیم.
متن مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید؛
* آقای امینی، تولدتان مبارک! این روزها مشغول چه کاری هستید؟
از شما متشکر هستم که به یاد بنده بودید. شغل اصلی من درس دادن است و این روزها بیشتر مشغول تدریس هستم. البته در کنار تدریس، یک مقدار هم مینویسم. از آخرین کارهایی که کردم سه تا کتاب درباره آموزش وزن، قافیه و فنون شعری است که سعی کردم با زبان خیلی ساده مقدمات شعر را به شاعران نوقلم آموزش بدهم. این کتابها را نشر ایهام با اسمهای «وزن شعر بیاموزیم»، «قافیه بیاموزیم» و «فنون شعر بیاموزیم» منتشر کرده است و از آنها استقبال خیلی خوبی هم شده است. خیلی جاهایی که کارگاه و دوره آموزشی میگذارند از این کتابها استفاده میکنند.
یک کتاب هم قبل از آن برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نوشتم که اسمش «کارگاه شعر» است. این کتاب به عنوان منبع آموزشی برای مربیها استفاده میشود. مربیهای ادبی کانون این کتاب را میخوانند تا برای کودکان و نوجوانان تدریس کنند. در این کتاب تقریبا تمام مقدمات مربوط به شعر را به زبان خیلی ساده نوشتهام. کتاب خیلی پر زحمتی هم بود، چون باید همه مباحث شعر را به زبان ساده منتقل میکردم و به مربیهای کانون کمک میکردم که بتوانند خیلی راحت شعر را آموزش ببینند و آموزش بدهند.
* در حوزه طنز هم کتاب آموزشی نوشتهاید؟
بله. یک کتاب دیگر هم با عنوان «کارگاه طنز» کار کردم که آموزش طنز است و انتشارات روزبهان آن را چاپ کرده است.
* یک کتاب آموزشی دیگر درباره شعر دارید که نام آن «جلسه شعر» است و بیشتر مناسب شاعران جوان است. اینطور که فهمیدیم در سالهای اخیر به صورت جدی روی آموزش شعر به نسل جوان متمرکز بودهاید. دغدغه آموزش به نوجوانان و جوانان از کجا ریشه میگیرد؟
ما برای آموزش مبانی شعر و فنون شعری دو نوع کتاب داریم؛ گروهی کتابهای دانشگاهی هستند که خیلی به کار بچههایی که کار خلاقه میکنند نمیآیند و بیشتر به درد پژوهشگران حوزه ادبیات میخورند. مثلا کسی با کتابهای عروض و قافیه شعر را یاد نمیگیرد.
واقعا با آموزش عروض نمیتوانی شعر را یاد بگیری. به خاطر همین خلأ بود که تصمیم گرفتم در حوزه آموزش شعر متمرکز بشوم. به نظرم رسید ما باید منابعی داشته باشیم که هم از نظر علمی قابل اتکاء باشد و هم بتواند شعر را با زبان ساده و قابل فهمی به شاعران آموزش دهد.
* خودم هنوز با کتابهای عروض و قافیه را ارتباط برقرار نکردهام! اکثر شاعران هم همینطور هستند؛ یعنی کتابهای عروض و قافیه کمکی به شاعر شدن آنها نکرده است.
بله. آقای دکتر شفیعی در یکی از کلاسهایش گفته بود عروض را ناموزونان اختراع کردهاند برای ناموزونان؛ چون آن که موزون است، با عروض تغییری نمیکند. مرحوم دکتر حمیدی هم در کتاب عروضش نوشته بود عروض انتقام بیهنران است از هنرمندان!
واقعا با آموزش عروض نمیتوانی شعر را یاد بگیری. به خاطر همین خلأ بود که تصمیم گرفتم در حوزه آموزش شعر متمرکز بشوم. به نظرم رسید ما باید منابعی داشته باشیم که هم از نظر علمی قابل اتکاء باشد و هم بتواند شعر را با زبان ساده و قابل فهمی به شاعران آموزش دهد. ما الآن یک تعداد کتاب داریم که بعضی شاعران آنها را تنها با تکیه به تجربه خودشان نوشتهاند؛ یعنی غالب آنها تکیهگاه علمی ندارد. علم افواهی است و فقط از این دهن به آن دهن چرخیده است. از این کتابها هم متاسفانه زیاد داریم. مثلا یک عالم کتاب درباره شعر امروز و تفاوت شعر امروز با شعر کهن داریم که غالبا پر از غلط هستند. همین غلطها را هم تمام کتابها پشت سر هم تکرار کردهاند.
* مثال هم میزنید؟
مثلا فرض کن یک چیزی داریم به عنوان زبان امروز و زبان دیروز. یا اینکه یکبار نیما گفته که شعر کهن همهاش ذهنی بوده است و شعر امروز همهاش عینی است؛. این افراد همین جمله را مدام تکرار میکنند. بدون تحقیق و مطالعه، و بدون نگاه کردن و بررسی کردنِ نمونههای قدیم و جدید، همین جمله را مدام تکرار میکنند.
* در کتاب «جلسه شعر» هم به تعدادی از این مشهورات غلط اشاره کردهاید. درست است؟
بله. بخشی از این مشهورات غلط را نوشتهام، ولی هنوز در کتابهایی که مینویسم به این مشهورات غلط اشاره میکنم. مثلا میبینی فلان نویسنده در صفحه پنج کتابش مشخصههایی برای شعر امروز معرفی کرده و گفته که شعر امروز این ویژگیها را ندارد، ولی دقیقا در صفحه بعد که نمونههای عالی شاعران برجسته را نوشته، دقیقا همان ویژگیها حضور دارند. من یکبار نوشتم لااقل کتاب خودتان را بخوانید. مثلا فرض کنید گفته شعر امروز دیگر کلمات فشرده ندارد، یعنی به جای اگر از «گر» استفاده نمیشود؛ اما در صفحه بعدی از منزوی و سیمین و اخوان مثال زده و میبینی که در شعرشان از این کلمات استفاده کردهاند. نویسنده هم دقیقا از همان بیتهایی استفاده کرده که نقض حرف خودش است! این میشود علم انتزاعی و بدون تحقیق که متاسفانه در این روزگار زیاد میبینیم و میشنویم و میخوانیم.
* همین مشهورات غلط است که باعث شده آموزش شعر را جدی بگیرید؟
بله. و مشهورات غلط و تجویزهای قطعی به شاعران جوان. ببینید ما وقتی که کار علمی میکنیم، نمیتوانیم تجویز کنیم. ما باید جوانب یک موضوع را بررسی و معرفی کنیم. کسی که کتاب یا پژوهش ما را میخواند، خودش انتخاب میکند که این گونه کار کند یا آن گونه کار کند. اگر من آمدم و اصولی برای شعر گذاشتم و یک مسیر خاص را تجویز کردم و گفتم این پنج تا مشخصه از مشخصههای شعر امروز است و هرچه غیر از این است شعر امروز نیست؛ این دیگر منطقی نیست. بعضی از این دوستان تجویزهایی میدهند که به راحتی میشود آنها را نقض کرد.
این اطلاعات از کجا میآید که میگویند زبان شعر امروز اینگونه است؟ مگر من نباید کتابها را بررسی کنم؟ مشخصههای شعر امروز که از تمایلات من نمیآید. من باید شعر منزوی و بهمنی و سیمین و بزرگان شعر امروز را بخوانم و بعد بگویم برآیند زبان شعر امروز، اینهاست. به دلخواه من و شما هم نیست. بعضیها به این نکته توجه نمیکنند. من تلاش کردهام در آثاری که نوشتهام، کار تجویزی نکنم. من توصیف میکنم و منابع معتبر را معرفی میکنم، برای اینکه راه باز شود و شاعر بتواند خودش راهش را پیدا کند. یک کتابی هم اخیرا کار کردم که در حیطه طنز است. من به خاطر دلبستگی که به طنز دارم، کتاب «تاریخ طنز مطبوعاتی» را برای نوجوانان نوشتهام و اینجا هم سعی کردهام که زبان خیلی سادهای داشته باشد.
* جالب است اکثر کارهای شما برای نوجوانان و جوانان است.
در این کتاب گفتهام طنز مطبوعاتی چه پیشینهای دارد و چه تغییراتی کرده است و چع گونههایی داشت است. آیا فقط ستوننویسی بوده؟ سعی کردم این اطلاعات را با زبانی ساده و شیرین بنویسم که خستهکننده نباشد؛ چون خود موضوع یک موضوع علمی است. این کتاب هم به زودی در مجموعه کتابهای نشر نردبان درمیآید.
* با اینهمه مشغله تدریس و آموزش و نوشتن کارهای آموزشی، وقت میکنید شعر هم بنویسید؟
بله. من معمولا خیلی زیاد شعر کار میکنم. اگرچه از شعرهای تازه، کمتر منتشر میکنم.
* پس چرا از شما کتاب شعر جدی یا غیرطنز چاپ نمیشود؟
دلیلش این است که من تا امروز بیشتر شعرهای طنزم را چاپ کردهام. البته مجموعه بعدی که آماده دارم، شعرهای جدی من است که منتظر شرایط مناسب برای انتشار آن هستم. بگذریم از اینکه طنزهای من هم تقریبا جدی هستند!
آدم باور نمیکند که بعضی از این شاعرهای جوان تنها 25 سال سن دارند و به این خوبی هم شعر میگوید. این به این معنی نیست که هر کتاب شعری که منتشر میشود کتاب خوبی است؛ نه، شعر معمولی و متوسط و ضعیف هم داریم. ولی خوشبختانه داریم شعرهای خیلی برجسته و خوبی از شاعران جوان میخوانیم و این شاعرها کم هم نیستند.
* شما از شاعران و اساتیدی هستید که ارتباط زیاد و مستمری با شاعران جوان دارید. به صورت مرتب شعر آنها را میخوانید و کتابهایشان را نقد میکنید. به نظرتان وضعیت شعر جوان کشور چگونه است؟
این نکتهای که عرض میکنم اصلا از روی خوشبینی نیست. واقعا بعضی از این شاعران جوان خیلی خوب و عالی و حرفهای دارند کار میکنند. شاید یک بخشی از آن به خاطر این است که دسترسیها به منابع و اساتید بیشتر شده است. در گذشته و در روزگار جوانی ما، به اساتید شعرو شاعران خوب دسترسی نداشتیم. حتی وقتی به جلسات شعر میرفتیم، نمیگذاشتند شعر بخوانیم و باید فقط گوش میکردیم. الآن دسترسی زیاد شده، منابع زیاد شده و شاعران به هر کتاب و مقالهای که بخواهند دسترسی دارند. یک دلیل دیگر برای رشد شعر جوان هم این است که مجموعهای از دعواها و جنجالها که از دهه بیست و سی خیلی رایج بود، تمام شده است.
در دهه بیست دعواهای وحشتناکی بود که تا دهه هفتاد هم ادامه داشت. امروز همه آنها آرام شدهاند. آن میگفت غزل شعر نیست، این یکی میگفت نیمایی شعر ناقصی است، دیگری میگفت تو عرضه نداری شعر موزون بگویی و به خاطر همین سراغ شعر سپید رفتهای. بعد هم معلوم شد که همه این دعواها بیهوده بوده است. شعر یک ماهیتی دارد که جدا از این دعواها است. الآن مجموعهشعر درمیآید که میبینی غزل دارد، رباعی هم دارد، نیمایی هم دارد، شعر سپید هم دارد. یعنی یک شاعر همه گونهها را مینویسد. این که این دعواها آرام شده، به خاطر این است که شعر به کار خودش میپردازد، به جای اینکه مشغول دعوا باشد.
* پس شما به شعر جوانها باور دارید و آن را آیندهدار میدانید. نه؟
بله. خیلی عالی است. آدم باور نمیکند که بعضی از این شاعرهای جوان تنها 25 سال سن دارند و به این خوبی هم شعر میگوید. این به این معنی نیست که هر کتاب شعری که منتشر میشود کتاب خوبی است؛ نه، شعر معمولی و متوسط و ضعیف هم داریم. ولی خوشبختانه داریم شعرهای خیلی برجسته و خوبی از شاعران جوان میخوانیم و این شاعرها کم هم نیستند.
* غیر از نوشتن کتاب، انجمن یا کارگاه ندارید؟
چرا. دوشنبهها در حوزه هنری جلسهای دارم که موضوع آن طنز در شعر سبک هندی است. دوره قبل این کارگاه «طنز در بوستان» بود و قبل از آن هم «طنز در رباعیهای عطار» را بررسی کردیم. جلسات طنز در شعر سبک هندی به تازگی شروع شده و فکر میکنم تا 10 جلسه دیگر هم ادامه داشته باشد. انشاالله این دوره تمام بشود، قصد دارم رباعیهای مولانا را از منظر طنز بررسی کنم.